کد خبر: ۱۷۷۴۴
تاریخ انتشار: 26 خرداد - 1401 16:58
اگر بخواهیم نگرشی روشن بینانه به مقوله فرقه ها و مدعیان نوظهور مهدویت داشته باشیم باید بگوییم یکی از منابع دینی که متأسفانه همواره مورد سوء استفاده این مدعیان پوشالی قرار گرفته است احادیث و سنت معصومین(ع) بوده است. در این میان فرقه مدعی یمانی در میدان استفاده ابزاری از حدیث تافته جدا بافته‌ای است.
فرقه نیوز، این جریان در تدلیس، تقطیع و تحریف احادیث به حدی تبحر دارد که توانسته با تمسک به این حربه کثیف بسیاری از افراد ساده دل را فریب دهد. برای فهم چرایی و چگونگی این سوء استفاده هدفمند توسط پیروان کوردل احمدالحسن از احادیث شریف معصومین(ع)، گفت و شنودی داشتیم با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد شهبازیان کارشناس مسائل فرقه مدعی یمانی و نویسنده نام آشنای کتاب وزین «ره افسانه» تا در حد امکان با تلاش در جهت بیدارگری هر چه بیشتر افکار عمومی در این خصوص راه را برای تحقیق و پژوهش هر چه بیشتر در این خصوص هموار سازد.

به عنوان سؤال اول از شما ممنون می‌شوم اگر به ما کمی در خصوص ماهیت جریان احمدالحسن یا همان مدعی به ما توضیح دهید؟

شهبازیان: من مطالبی را به صورت تفصیلی در خصوص ادعای جریان احمدالحسن در کتاب ره افسانه آورده‌ام اما به طور اجمالی بد نیست بدانید که این جریان پس از سال 1999م یا 1378ش شکل می‌گیرد. وقتی در خصوص ادعاهای احمداسماعیل تحقیق می‌کنید باید به سیر ادعاهای او هم توجه کنید. احمد اسماعیل در ابتدا فقط قرار بود خودش را نائب خاص امام زمان(عج) معرفی کند وی هم زمان با حیدر مشتت این کار را آغاز می‌کند که بعدها آرام آرام به یکی از دوستانش به نام حیدرالمشتت یمانی بودن را بارسپاری کند و خودش نقش نائب خاص حضرت را بازی کند.

اما بعد از مدتها که اختلافی بین اینها می‌افتد و تصمیمشان تغییر می‌کند شاید احمد اسماعیل بیش از 50 ادعا را برای خودش مطرح کرده چون وقتی احمدالحسن ادعای نیابت خاص کرد اصلاً بحث سیادتش هم مطرح نبود و همه او را به عنوان شیخ احمد البصری می‌شناختند.

بعد از درگیری با حیدر المشتت و شروع ادعاهای جدید احمد اسماعیل این ادعاها عبارت بود از این که: «من سیدم و نوه امام مهدی(ع) هستم.» «من نائب خاص امام زمان(عج) هستم و هر روز با حضرت ارتباط دارم.»« من بالفعل در قالب یمانی زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) هستم.» «بعد از این که امام مهدی(عج) ظهور می‌کند و از دنیا می‌رود من به عنوان امام سیزدهم معرفی میشوم و ادعا داشت که پیامبر خدا(ص) دوازده وصی ندارد بلکه سیزده وصی دارد.» در کنار این قضیه وی یکسری ادعاهای جانبی دیگری را هم مطرح کرد مانند این که من جزو 313 نفر و اولین نفر آنها هستم. تقلید از همه مراجع اشکال دارد و حرام است و فقط باید از من که نایب خاص هستم تبعیت بکنید! به همین خاطر این جریان در احکام شرعی هم تغییراتی به وجود آورد؛ برای مثال الان وضوی اینها با شیعیان متفاوت است و اذان و اقامه را واحب شرعی می‌دانند!

احمد اسماعیل در کنار این مسائل یکسری صفات و ویژگیهایی را نیز برای خود مطرح می‌کرد مثلاً می‌گفت مقصود از آن آیه شریفه که می‌فرماید:«حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده نشد و کس دیگری به جای وی به صلیب کشیده شد» من کسی بودم که 3000 سال پیش از آسمان به زمین آمد و  شبیه حضرت عیسی(ع) شد و به جای ایشان به صلیب کشیده شد! با این حساب وی نوعی تناسخ را در دیدگاههای خویش مطرح می‌کند. همچنین وی قائل به این است که من به همراه امیرالمؤمنین علی(ع) حضرت الیاس و ادریس نبی(علیهم السلام) را نجات دادم و به همراه ایشان حضرت ابراهیم(ع) را از آتش بیرون آوردیم یعنی در طی دوران انبیاء(ع) حضور خودش را مطرح می‌کند. احمد اسماعیل می‌گوید من سنگ حجرالاسود و ناقه صالح امروز هستم! به صورت کلی وی سعی دارد آیات قرآن کریم را به نفع خویش مصادره به مطلوب کند.

 من با مشاهده برخی از آثار جناب عالی متوجه شدم که شما سعی دارید بر روی حوزه نقد احادیث مورد استناد احمدالحسن تمرکز بکنید. می‌خواهم بدانم نقش حدیث و سوء استفاده از این منبع مهم دینی توسط مدعیان دروغین مهدویت از منظر جناب عالی که سالها است در این حوزه فعالیت می‌کنید به چه شکلی است؟

شهبازیان: کلاً در بحث جریانهای انحرافی و مدعیان دوروغین مهدویت بستری وجود دارد که برخی از افراد زمانی به این قبیل جریانها گرایش پیدا می‌کنند که پیش زمینه‌هایی داشته باشند. ما یقین داریم که یکی از منابع اصلی ما برای کشف حقایق دینی حدیث است اما دو آسیب نسبت به حدیث وارد است که یکی تفریط و دیگری افراط است. تفریط شامل این می‌شود که برخی از افراد کلاً حدیث را کنار می‌گذارند و می‌گویند حدیث ضرورتی در مسائل دینی و غیر دینی ندارد که این گرایش به نظر ما صحیح نیست. از طرف دیگر برخی در استفاده از حدیث افراط می‌کنند یعنی هر حدیثی را  می‌پذیرند و به آن تمسک می‌جوید. اصطلاحاً به جریان دوم اخباری گفته می‌شود. این جریان اخباری که اصطلاحاً عنوان نص بسندگی نیز به آن اطلاق می‌شود کلاً به دلیل این که تعامل علمی با حدیث ندارد در برخورد با این منبع دینی دچار آسیب و انحراف می‌شود و تفکرات انحرافی را به وجود می‌آورد.

جریان احمد اسماعیل هم از  موضوع سوء استفاده می‌کند یعنی با بهره بردن از همین نص بسندگی و تعطیل کردن استفاده عقل و قواعد بررسی و تحلیل حدیث ذهن جامعه دینی را منحرف می‌کند و از سه شیوه هم در حوزه حدیث استفاده می‌کند که شامل جعل، تقطیع و تحریف حدیث می‌شود. امروزه پیروان این فرقه در جدال با فقها از احادیثی استفاده می‌کنند که ما مطمئن هستیم این احادیث جعلی است اما چون این جریان انحرافی حالت اخباری دارد این احادیث را می‌پذیرد.

 آیا جعلی بودن این احادیث از طریق علم رجال و سایر علوم مورد استفاده در مبحث حدیث‌شناسی اثبات شده است؟

شهبازیان: حدیث جعلی اصلش در هیچ منبعی وجود ندارد یا مثلاً گفتار یک فردی بوده اما اینها به دروغ به عنوان مثال آن را به امام صادق(ع) نسبت داده‌اند.

دومین روش اینها تقطیع احادیث است یعنی اینها قبل و بعد حدیث را حذف می‌کنند تا معنای دیگری از آن ایجاد کنند. که باز نمونه هایی از آن را در کتاب ره افسانه آورده‌ایم. شما اگر اصل احادیث را به صورت کامل ببینید خواهید فهمید که این حدیث هیچ ارتباطی با احمد اسماعیل ندارد.

نکته سوم بحث تحریف در معنای حدیث و تغییر آن توسط منسوبان به این فرقه انحرافی است. مثلاً مثل همین بحث استخاره که اینها مطرح کرده‌اند. مراد از استخاره در بیان 99 درصد از روایات یعنی طلب خیر از خدا به معنای توکل به او است. نه به معنای باز کردن قرآن یا زدن با تسبیح و... احمد اسماعیل برای این که مریدان خود را قانع کند معنای حقیقی استخاره را تغییر می‌دهد و می‌گوید برای پیدا کردن حجت خدا استخاره کنید! این یعنی تحریف در معنا. حالا در همین روایتی که در این خصوص به آن استناد می‌کنند جعلیاتی وجود دارد که باز من در کتاب ره افسانه آنها را ذکر کرده‌ام. مثلاً از صفوان ابن یحیی یک حدیثی را نقل می‌کنند. یا می‌گویند شیخ طوسی(ره) گفته استخاره برای شناخت حجت الهی جا دارد در حالی که ما مفصلاً توضیح داده‌ایم که این روایت از جعلیات واقفیه است و اصلاً ما حدیثی با این مضمون که کسی امام(ع) را با استخاره پیدا کند نداریم.

 لطفاً کمی راجع به حدیث معروف خروج یمانی در آخرالزمان به ما توضیح دهید. و همچنین سوء استفاده های این جریان منحرف از این حدیث و تناقضاتی در این سوء استفاده‌ها وجود دارد؟

شهبازیان: در خصوص ظهور جریان یمانی در آخرالزمان در منابع شیعه و سنی حدود 20 حدیث داریم. اگر اصل وجود و خروج شخصی به نام یمانی را در آخرالزمان بپذیریم در این مجموعه روایات شیعه و سنی اسم مشخصی برای یمانی ذکر نشده است و سخنی از ویژگیهای شخصی یمانی نیز به میان نیامده است و نسب او  و نیز سیادت یا عدم سیادت وی نیز ذکر نشده است. روایات معتبر ما در این خصوص بیانی ندارد و فقط یک گزارش ضعیف السند در این خصوص در دست است که آن هم مورد اعتنا نیست. این روایت می‌گوید یمانی از نسل حضرت زید ابن علی ابن الحسین(ع) است ولی ما اینها را قبول نداریم. در مورد این که یمانی ویژگیهای شخصیتی‌اش چگونه است فقط در گزارشات به صورت کلی گفته شده که آدم خوبی است. در خصوص این که آیا ما وظیفه شرعی داریم از چنین شخصی تبعیت کنیم یا نه نیز مطلبی در روایات نیامده است. اما در خصوص این که یمانی از کجا می‌آید بنای گزارشها بر این است که قطعاً از یمن ظهور خواهد نمود. پس این که یمانی از عراق ظهور کند منتفی است. نکته دیگری که در مورد یمانی ذکر شده این است که وی با سفیانی می‌جنگد. ولی در این خصوص که آیا سفیانی بر او پیروز می شود یا او بر سفیانی تقریباً روایتهای قطعی نداریم.

 یعنی به نوعی در این خصوص ضعف روایی داریم؟

شهبازیان: بله اصلاً در این مورد ابهام داریم به همین خاطر اصل بر این است که شما امام زمان(عج) را بشناسید. ما باید هر شخص حق طلب و حق پرستی که در آخرالزمان آمد را چه یمانی باشد و چه نباشد یاری کنیم. مثلاً آیا ما باید حتماً به یمانی بودن حضرت امام(ره) باور داشته باشیم که به ایشان کمک کنیم. در دوران غیبت نباید کاری به این کارها داشته باشیم اصل بر این است که ما حق و صاحب آن را بشناسیم هر جا صاحب حقی بود باید به یاری او بشتابیم و در هرجا ظالمی بود در برابر او بیایستیم.

ما به دنبال اسم و رسم نیستیم. حالا نسبت به احمد اسماعیل باید گفت ما از این جریان چند سؤال داریم. اولاً ما هیچ روایتی نداریم که بگوید نام یمانی احمد است. ثانیاً هیچ روایتی در خصوص ظهور یمانی از عراق نداریم بلکه برعکس روایات می‌گویند یمانی از خطه یمن ظهور خواهد نمود. همچنین هیچ روایت متقن و معتبری نداریم که بگوییم یمانی واجب الاطاعه است. فقط یک گزارش در کتاب غیبت نعمانی داریم که گفته است:«به سمت او بشتابید» که آن روایت از دیدگاه ما قابل قبول نیست و بحثهای علمی مربوط به خود را دارد.

بعد این که روایات مربوط به یمانی تعارضاتی در درون خود دارند. برخی از روایات مربوط به او می‌گویند  قبل از ظهور امام زمان(عج) از دنیا می‌رود سؤال اینجا است که چرا جریان احمد اسماعیل به این حدیث تمسک نمی‌کند. اینها اگر اخباری هستند و به هر روایتی استناد می‌کنند چرا این روایت را از یاد برده‌اند. پس می‌توان گفت روایات مربوط به ظهور یمانی در آخرالزمان هیچ دلالتی بر احمد اسماعیل بصری ندارد و نهایت جمع بندی ما از روایات مربوط به یمانی این است که صاحب حقی از یمن می‌آید و طبق تکلیفی که ما طبق حدیث شریف:«کنا للمظلوم عونا وللظالم خصما» ما باید از فرد صاحب حقی که از یمن می‌آید حمایت کنیم و غیر از این تکلیفی بر عهده ما نیست.

اگر کسی آمد که حضرت ولی عصر(عج) را یاریگری نمود ما هم موظف هستیم به یاری وی بشتابیم و از وی حمایت کنیم مانند حضرت امام(ره) و علمای سلف. آیا وقتی مرحوم میرزای شیرازی فتوای تنباکو را صادر نمود و بر مردم واجب بود از وی حمایت کنند چون ایشان یمانی بود این اتفاق افتاد؟ نه چون ایشان صاحب حقی بود که در راه خدا و امام(ع) قیام نمود مردم از وی حمایت نمودند. در خصوص یمانی نیز ما باید منتظر صاحب حقی باشیم که از یمن بیاید.

 با عنایت به این موارد من احساس می‌کنم که ما یکسری منابع روایی در خصوص ظهور یمانی در آخرالزمان داریم ولی شاید بتوان گفت که این مسئله جزو نشانه‌های قطعی ظهور نیست آیا برداشت من در این خصوص درست است؟

شهبازیان: ما روایتی داریم که می‌گوید یمانی جزو نشانه‌های حتمی ظهور است. البته بنده از نظر شخصی و تحقیقی خیلی به روایت یمانی اعتقاد ندارم اما چون می‌خواهم نظر تقریباً مشهور را بگویم تا مردم دچار تلاطم نشوند می‌گوییم مسلمنا که چیزی به نام یمانی یعنی شخص صاحب حقی که از یمن ظهور می‌کند وجود دارد. اما چه کسی گفته است که این شخص صاحب حق احمداسماعیل است. طرفداران و مریدان وی باید این قضیه را اثبات کنند.

ببینید ما که به دنبال مفاهیم عام نیستیم مثل این که الان کسی به شما بگوید آیا به وجود و واجب الاطاعه بودم امام مهدی(عج) باور دارید طبیعتاً شما می‌گویید بله؛ اما وقتی آن شخص ادعای مهدویت کند می‌گویید من این گزاره کلی و عنوان عام را قبول دارم ولی این که تو مصداق واقعی این گزاره کلی هستی نیاز به دلیل دارد. ما اگر فرض را بر این بگذاریم که ظهور یمانی جزو نشانه‌های قطعی ظهور است و به طور کلی نیز شخصی مثبت و آدم خوبی است؛ اولاً هیچ دلیلی نداریم که احمد اسماعیل همان یمانی است به دلایلی که عرض کردم. از طرفی احمد اسماعیل هم دلیل متقن و معتبری ارائه  نداده که او همان یمانی است. مضاعف بر این که ما با توجه به جعلیات، اکاذیب و دروغهای احمد اسماعیل در استدلال‌های خودش برایمان قطعی است که احمد اسماعیل باطل است. وقتی فرض را بر صحت وجود یمانی در آخرالزمان گذاشتیم اصل بر این است که وی آدم خوب و مثبتی است بنابراین وی نمی‌تواند یک فرد شیاد باشد پس هیچ دلیلی بر انتساب و مصداقیت احمدالحسن با یمانی وجود ندارد.

 الان در اینجا یک بحثی پیش می‌آید شما در فحوای فرمایشات خود فرمودید که احمدالحسن مدعی است که من وصی امام زمان(عج) و نوه ایشان با عنوان احمد هستم اینها به حدیثی نیز تحت عنوان حدیث وصیت استناد می‌کنند و از درون این حدیث مجموعه‌ای تحت عنوان دوازده مهدی را علاوه بر دوازده امام(ع) را استخراج می‌کنند و همین احمد اسماعیل بصری را یکی از آن مهدی ها می‌دانند. می‌خواهم راجع به تناقضات و تعارضات چنین ادعایی از منظر روایی به ما کمی توضیح دهید؟

شهبازیان: در مورد آنچه که به عنوان حدیث وصیت مرحوم شیخ طوسی(ره) منقول است باید به چند نکته توجه نمود. اولین نکته این است که این حدیث از نظر سندی و اعتباری حدیثی ضعیف استک. اصطلاحاً علما به چنین حدیثی شاذ و نادر می‌گویند. امام صادق(ع) فرمود«دع شاذ و نادر» به روایتی که شاذ و نادر باشد اصلاً تمسک نجویید. این حرف را هم ما امروز نمی‌زنیم تا اینها بگویند بر فرض مثال شهبازیان یا بقیه منتقدین نسبت به ما حب و بغض دارند و می‌خواهند روایات ما را رد کنند بلکه بر اساس اسناد موجود مرحوم علامه مجلسی 200 سال پیش این حدیث را رد کرده است. و مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب الأیقاظ و کتاب الفوائد الطوسیه این روایت را رد نموده است و می‌گوید این حدیث شاذ و نادر است و باید کنار گذاشته شود. همچنین مرحوم نباتی بیاتی حدود 500 سال پیش این حدیث را رد کرده است. مرحوم حسن ابن سلیمان حلی در مختصر البصائر الدرجات در حدود 700 سال پیش این حدیث را رد کرده است. پس این مسئله چیزی نبوده که تازه مطرح شود. این که گفتم اگر نگرش اخباری داشته باشیم در تحلیل معارف دینی شکست می‌خوریم یعنی این.  نکته دوم این است که این گزارش از نظر محتوایی با مبانی و مفاهیم دینی ما در تعارض است.

 کجای این گزارش با مبانی عقیدتی ما در تعارض است؟

شهبازیان: اولاً کلیت متن دچار اشکال است چون آنجا در حدیث گفته پیامبر(ص) در شبی که وفات نمود، در صورتی که پیغمبر اکرم(ص) در روز دوشنبه وفات کرده است. اساساً این حدیث با تاریخ قطعی اسلام سازگاری ندارد. این یک راه فقه الحدیثی برای این است که بدانیم یک حدیث درست است یا غلط. اگر یک حدیث با قطعیات تاریخی در تعارض بود صحیح نیست مثلاً اگر کسی آمد و گفت: امام صادق(ع) در زمان عاشورای حسینی به شهادت رسیده است شما می‌گویید ما به لحاظ تاریخی یقین داریم که امام صادق(ع) در آن دوران به دنیا نیامده بوده است. بنابراین تمام این گزارش باطل می‌شود. وقتی گزارش تاریخی مربوط به یمانی می‌گوید پیامبر اکرم(ص) در شب از دنیا رفت از درجه اعتبار ساقط می‌شود. این مسئله جزو مشترکات شیعه و سنی است.

یا در قسمتی از همان روایت می‌گوید همان طور که لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع) اختصاص دارد لقب مهدی هم به ایشان اختصاص دارد. در صورتی که ما می‌دانیم این چنین نیست و فقط لقب امیرالمؤمنین جزو اسامی اختصاصی ایشان است و عنوان مهدی مخصوص ایشان نیست. پس می‌بینید که خود متن روایت دچار یک تشویش‌هایی است.

نکته دوم آن تعارض روایت با دو مبنای اصلی ما است. اول این که طبق نص قطعی روایات ما اوصیای پس از پیامبر اکرم(ص) فقط 12 نفر هستند. و لاغیر نه یکی کمتر و نه یکی بیشتر. به همین خاطر خود شیخ طوسی(ره) هم وقتی این گزارش را ذکر می‌کند می‌فرماید:« الائمه أثنی عشر لایزید و...» تعداد أئمه و اوصیای حضرت بعد از پیامبر(ص) دوازده نفر است نه یکی کمتر نه بیشتر. جالب است خود شیخ طوسی وقتی این گزارش را می‌آورد برای این که بعدها مخاطب دچار کج فهمی نشود یک عبارت دیگری می‌آورد و می ‌فرماید« این که برخی می‌گویند برای امام مهدی(عج) فرزندی است و فرزند وی امام سیزدهم است این سخن سخن باطلی است.»

من یک مقاله مفصل و کتابی با عنوان معیارهای شناسایی مهدی موعود(عج) و تمایز آن از مهدیان دروغین دارم که بحث بحث مهدیون و ائمه أثنی عشر(عج) را در آنجا گفته‌ام که چرا اوصیای بعد از پیامبر اکرم(ص) 12 نفر هستند پس مهدیون یعنی چه؟ در آنجا توضیح داده‌ام که مهدیون یعنی سلمان‌ها و ابوذرها اینها اصلاً امام نیستند و به آن معنا عصمتی ندارند.

نکته دوم این است که احمد اسماعیل قائل به این است که در زمان ظهور امام زمان(عج) رجعتی اتفاق نمی‌افتد و بعد از وصی بیست و چهارم یا همان مهدی دوازدهم رجعت اتفاق می‌افتد. این مسئله نیز خلاف مبانی ما است. اگر احمد بخواهد به روایات عمل کند باید بگوید همان طور در بین علمای مشهور است رجعت در دوران ظهور اتفاق می‌افتد. این برداشت اینها در خصوص عدم به وقوع پیوستن رجعت در زمان ظهور نیز برخلاف مبانی ما است. به همین خاطر کسانی مانند علامه مجلسی و شیخ حر عاملی این روایت را بر خلاف مبانی و شاذ و نادر دانسته و آن را کنار گذاشته‌اند.

اما چرا شیخ طوسی این روایت را در کتاب الغیبه آورده است؟ برای این که ما بحثی به نام تواتر معنوی داریم. می‌گوییم اگر می‌خواهید یک مسئله عقیدتی را اثبات کنید باید  روایاتی متقن، معتبر و متواتر در خصوص آن مسئله داشته باشید. مثلاً اگر می‌خواهید مسئله امامت را اثبات کنید باید دلایل قطعی داشته باشید. همچنین اگر می‌خواهید بگویید مهدیون امامند باید دلایل قطعی داشته باشید. ما که اولاً دلیل قطعی در این خصوص نداریم و ثانیاً شیخ طوسی در کتاب الغیبه می‌گوید:« در دوران ما فرقه‌هایی مانند زیدیه، اسماعیلیه، کیسانیه و واقفیه یا هفت امامی‌اند یا هشت امامی یا مانند کیسانیه چهار امام دارند.» بنابراین شیخ طوسی برای این که نظرات اینها را رد کند و بگوید تعداد امامان نه از دوازده کمتر است و نه بیشتر است، می‌گوید ما مجموعه روایاتی از شیعه و سنی در متون مختلف داریم که همه این روایات اگر چه در صدر و ذیل و عبارت پردازی‌های خود با هم تفاوت‌هایی دارند اما همه این روایت‌ها در یک عبارت با هم مشترک هستند که آن هم عبارت« الائمه أثنی عشر است.

 پس شیخ طوسی از همه فرقه‌ها  روایات ضعیف و قوی را جمع آوری می‌کند و نزدیک به 50 حدیث مطرح می‌کند؛ بعد می‌گوید تمامی این روایتها با وجود تفاوت در متن خویش همه از وجود 12 امام بعد از پیامبر(ص) خبر داده‌اند. شیخ طوسی به دنبال اخذ تواتر معنوی از این روایات است. مانند این که ما در کتب به دنبال روایاتی بگردیم که اعلمیت امام علی(ع) را نسبت به سایر اصحاب اثبات کند. برای اثبات این اعلمیت شما کاری به سایر گزاره‌های این احادیث ندارید و فقط به دنبال اثبات  مقصود مورد نظر خویش هستید. شیخ طوسی هم با گردآوری حدیث از تمامی فرقه‌ها به دنبال  اثبات این تواتر معنوی است.    

قدس آنلاین
خبرنگار: علی رحمانی



انتهای پیام/ 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: