کد خبر: ۱۳۹۹
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
برنامه هنگام درنگ در این هفته به واکاوی موضوع «تشکیل ارتش نوین یا قشون متحدالشکل رضاخان» پرداخت.
به گزارش فرقه نیوز، برنامه هنگام درنگ در این هفته به واکاوی موضوع «تشکیل ارتش نوین یا قشون متحدالشکل رضاخان» پرداخت. دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، با میهمانان این برنامه ، مسعود رضایی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، و سید مصطفی تقوی، محقق و نویسنده تاریخ معاصر ایران، به گفت‌و‌گو پیرامون این موضوع نشست.


حقانی: بحث را از پیشینه نیروهای نظامی و ارتش، قبل از کودتای 1299، شروع کنیم.


فتوحات آغا محمد خان نشاندهنده این بود که ایران از بنیه نظامی خوبی برخوردار است


رضایی: برای بررسی پیشینه قوای نظامی ایران باید به ابتدای دوره قاجار بازگردیم. در ابتدای این دوره آغا محمد خان قاجار با لشگریان خود، بعد از پیروزی بر قوای زندیه و به دست گرفتن حاکمیت کشور، راهی سرحدات شمالی کشور می شود. آغا محمد خان با نیروی نظامی که در اختیار دارد، پیشروی و فتوحات بسیاری را به دست می آورد.


قوای ایران در آن زمان اغلب از ایلات و عشایر تشکیل می شد. یک قوای ثابت و متشکل به این معنا وجود نداشت. عمدتا زمانی که جنگ و مسائل مرزی پیش می آمد، ایلات و عشایر بخشی از نیروی خود را برای تشکیل قوای کلی مملکت می داد. وقتی بحث دفاع از سرحدات سرزمین پیش می‌آمد فتواهای علمای بزرگ را نیز داشتیم. این امر بر کسانی که عرق ملی و دینی داشتند بسیار موثر بود تا به این سپاه بپیوندند.


در ابتدای این زمان آغامحمدخان و سپاه وی فتوحات بسیاری را به دست می آورد که نشان می دهد ایران از بنیه نظامی خوبی برخوردار است. با توجه به اینکه در آن زمان روس ها سلاح های نسبتا پیشرفته‌تری داشتند، اما پیشروی‌های آغا محمد خان نشان می دهد اگر سلاح پیشرفته نیست ولیکن حمیّت ملی وجود دارد.


بعد از آغامحمدخان ما جنگ‌های ده ساله را داریم، اگر چه در این جنگ ها در نهایت قوای ایران شکست می خورد، ولی باید این امر را در نظر داشت که ایران ده سال می جنگد و مقاومت می کند و پیروزی‌های زیادی نیز دارد.


حقانی: در همان جنگ ها قبل از اینکه در جبهه نظامی شکست بخوریم در جبهه سیاسی، به واسطه نفوذ برخی از چهره های وابسته به روسیه یا انگلستان، شکست خوردیم. عزمی که حاکمیت مرکزی برای حمایت از رزمندگان می بایست داشته باشد نداشت. به گونه‌ای می‌توان گفت اسیر جنگ نرم روس‌ها و انگلیس‌ها علیه خود شدیم. ظاهرا ایران می توانست مقاومت کند و حتی مانع از دست رفتن آن بخش های مهم از کشور شود.


ایران نگاه خود را به کارشناسان نظامی خارجی معطوف می کند


رضایی: یکی از آثار و تبعات این شکست ها این بود که ایران نگاه خود را به کارشناسان نظامی خارجی معطوف می‌کند. ابتدا قراردادی با فرانسوی ها بسته می شود و ژنرال گاردان به ایران می آید. آنها به عهد خود وفا نمی‌کنند و ایران به سمت انگلیسی‌ها می رود. به هر حال این کارشناسان خارجی برای سرو سامان دادن به قوای ارتش به ایران می آیند. هر چند کار زیادی از پیش نمی برند با وجود اینکه اصلاحاتی صورت می گیرد.


در جنگ های دوم ایران و روس در ابتدا شاهد پیروزی‌های گسترده هستیم به خصوص اینکه فتوای جهاد نیز وجود داشت. پیروزی‌های ارتش ایران به گونه ای بود که روس ها مجبور شدند یکی از بزرگترین ژنرال های خود را از جبهه عثمانی بردارند و به جبهه جنگ علیه ایران بیاورند.


از مشروطه به بعد قوای قزاق با مسائل سیاسی داخل ایران گره می خورد


بعد از این دوران به دوره امیرکبیر می‌رسیم که اصلاحات بسیار خوبی برای تشکیل ارتش ایران صورت می‌گیرد. امیر کبیر حتی به فکر تشکیل قوای بحریه نیز می افتد و در نظر داشته 4 کشتی خریداری کند. انگلیسی ها این مسئله را از نزدیک مورد توجه قرار می دهند. اصلاحات امیرکبیر با رفتن وی در ارتش ایران ناتمام می ماند بلکه بعد از او با روی کار آمدن افرادی که صلاحیت نداشتند، اصلاحات به سرانجام خود نمی‌رسد.

 
بعد از این دوران در ایران قوای قزاق شکل می گیرد. البته امیرکبیر به دنبال یک قوای منسجم، متشکل و دائمی نیز بود. شاید بتوان گفت یکی از زمینه‌های توطئه علیه امیرکبیر نیز این گونه اقدامات بود. حدود 30 سال بعد از این ماجرا وقتی ناصرالدین شاه عازم سفر دوم فرنگ خود می‌باشد، قوای قزاق را می بیند و خواستار تشکیل این قوا در ایران می شود.


قوای قزاق در ابتدا به نظر می رسد حالتی نمایشی دارد هرچند در مسیر خود دچار تحولات بسیاری می شود. از مشروطه به بعد قوای قزاق با مسائل سیاسی داخل ایران گره می خورد. به این ترتیب قوای قزاق به عنوان هسته مرکزی قوای متشکل ایران شکل می گیرد، البته در کنار آن قوای دیگر را نیز داریم.


رضاخان حدود 15-16 سالگی در این قوای قزاق وارد می شود و مدارج مختلف را طی می‌کند و در نهایت این قوای قزاق است که هسته اصلی کودتای سال 1299 را شکل می‌دهد و بعد هسته مرکزی ارتش نوین ایران را تشکیل می دهد. این قوا به صورت ابزار سرکوب در دست رضاخان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 
ضرورت تاسیس یک ارتش منظم از نگاه مشروطه خواهان و علمای بزرگ چه بود؟


حقانی: بحث برقراری امنیت در کشور و داشتن نیروی منظم از قبل نیز مطرح بود و موضوعی نبود که با کودتای سال 1299 بخواهد در ایران مطرح شود. در بسیاری از نامه ها و فتاوای مراجع به تقویت نیروی دفاعی کشور اشاره شده است. ضرورت تاسیس یک ارتش منظم را از نگاه مشروطه خواهان و علمای بزرگ توضیح دهید.


تقوی: برای تکمیل بحث عرض کنم که مشروطه یک تحرک ملی جامعه ایران برای پاسخ به یکسری از نیازهای راهبردی بود که در آن مبدا تاریخی ملت ایران و علمای دینی و حتی برخی از رجال سیاسی نسبت به آن احساس نیاز کردند. یکی از حوزه‌های نیازهای راهبردی ضعف دفاعی ما در مقابل تهدید خارجی بود. این ضعف یکی از حوزه هایی بود که ملت ایران فهمید قاجار در این حوزه کارآمدی لازم را ندارد.

 


به همان اندازه که سلطه اقتصادی و سیاسی قدرت‌های خارجی بخشی از نیاز‌های مشترک جامعه ایران بود و برای آن نهضت مشروطه انجام شد، بخش دیگر ضعف در دفاع از تمامیت ارضی کشور بود. نهاد مسئول این امر نیروهای نظامی و انتظامی بود. یکی از اهداف نهضت مشروطه تامین اقتدار ملی کشور بود.


جریان انحرافی مشروطه در قالب غرب گرایی باعث شکاف و درگیری بین رهبران مشروطه شد


در دوره مشروطه خود به خود یک تحولی را در ساختار قوای نظامی کشور می طلبید. همان نیازی که تحول در ساختار سیاسی را اقتضا کرد خواه ناخواه به وضع دفاعی کشور نیز متوجه می شد.


سرنوشتی که مشروطه پیدا کرد، مسئله ای بود که بر حوزه نظامی تاثیر افزون‌تری گذاشت. به جای اینکه مشروطه به اقتدار ملی و تقویت بنیه سیاسی و اقتصادی کشور بیانجامد، جریان انحرافی در قالب غرب گرایی باری بر تحرکات آن دوره شد و باعث شکاف و واگرایی ها در آن دوره شد. رهبران مشروطه نه تنها به تحقق اهداف نهضت مشروطه موفق نشدند، بلکه به واگرایی و درگیری بین خود دچار شدند.


این امر سبب شد که یک سال بعد از پیروزی مشروطه قرارداد سال 1907 را دو قدرت خارجی برای تقسیم ایران بین خود،  منعقد کنند. این امر بر ساختار و موقعیت امنیتی و دفاعی کشور ما تاثیر به سزایی گذاشت؛ چراکه در صد سال گذشته به طور غیر رسمی نفوذ روس در شمال و انگلیس در جنوب را شاهد بودیم و در این زمان در قالب یک قرارداد این نفوذ رسمیت یافته بود.


این قرارداد سبب می‌شد نیروهای خارجی به عنوان نیروهای موثر بر مسائل داخلی کشور، خواهان تضعیف دولت مرکزی باشند تا بتوانند به اهداف خود در ایران دست یابند. اولین نمود این تضعیف، تضعیف نظامی و دفاعی می شد. نخبگان ما به مسائل داخلی مشروطه سرگرم بودند و گمان می کردند افرادی چون بهبهانی و شیخ فضل الله نوری را بکشند و دیگر علما را از صحنه حذف کنند، می توانند ایران را به سعادت برسانند.


این کارها باعث شد نهضت مشروطه بدون پشتوانه شود. در این بین جنگ جهانی اول بین همان قدرت ها برای تقسیم دنیا اتفاق افتاد. در چنین شرایطی انگلیسی ها برای اینکه قوای قزاق به عنوان نماد نیروهای روس در ایران حضور داشتند، پیشنهاد تاسیس یک نیروی نظامی دیگر را دادند تا توازنی در حضور اینها در عرصه نظامی وجود داشته باشد. در نهایت ژاندارمری در ایران شکل گرفت.


حقانی: قزاق ها در ابتدا به عنوان یک نیروی بیگانه در ایران مطرح شدند.


اگر انقلاب شوروی رخ نمی داد معلوم نبود الان کشوری به نام ایران وجود داشت یا خیر


تقوی: نیروی نظمیه هم وجود داشت که تحت نظر نیروهای اتریشی بودند که ناصرالدین شاه وارد ایران کرده بود. نیروی گارد سلطنتی به نام بیریگاد مرکزی نیز وجود داشت که برای دفاع از سرزمین نبود و صرفا برای محافظت دربار ایفای نقش می کرد.


با به وجود آمدن جنگ جهانی اول و با تقسیماتی که قدرت های خارجی در ایران انجام دادند، قرار را بر این گذاشتند که اگر بر آلمان پیروز شوند این قرارداد رسمی شود و عملا ایران را بین خود تقسیم کنند. اگر انقلاب شوروی روی نمی داد معلوم نبود به چه سرانجامی می رسید. با توجه به اینکه بخش غربی کشور نیز جولانگاه عثمانی‌ها بود.


با انقلاب شوروی یکی از دو لبه قیچی از صحنه کنار رفت. این امر سبب شد هم ایران از وجود چنین قراردادی مطلع شود و هم اینکه به ایران گفته شد در مقابل با غرب کمک هم می کنند. نتیجه این شد که ایرانی که بین دو قدرت روس و انگلیس تقسیم شده بود، دیگر روس وجود نداشت و تمام ایران برای تصمیم گیری های انگلیس لقمه آماده ای شد در حالی که کشور در ضعف دفاعی بعد از نهضت مشروطه قرار داشت و احمد شاه نیز درایت کافی برای اداره کشور در چنین بحرانی را نداشت.


در حالیکه نظامیان باشرف در ایران خودکشی می کردند رضاخان در حال جاسوسی برای انگلیس بود


انگلیس در چنین شرایطی حاضر به رها کردن ایران نبود و به جای تضعیف قوای مرکزی به فکر تشکیل یک دولت توسط یک نیروی نظامی مدرن و مجهز افتاد. در نتیجه تصمیم گرفت، تمام نیروهای داخل ایران را با هم ادغام کند و ارتش نوین ایران را تاسیس کند. انگلستان در این فکر بود که یا شمال ایران را به روس ها بسپرد و یا اینکه برای کل ایران تدارکات نظامی تهیه کند.


این کار در قرارداد سال 1297 با وثوق الدوله انجام شد. امور مالی را به اسمیت واگذار کردند و امور نظامی را نیز هیئت انگلیسی تاسیس کنند. طرح ارتش نوین ایران را در قالب 21 فصل و 306 ماده تنظیم کردند.


حقانی: اگر این مقدمه‌ها را در زمینه تلاش برای تشکیل ارتش نوین نداشته باشیم عملا دچار یک آشفتگی در بیان دلایل تشکیل این ارتش می‌شویم و صرف اینکه ارتشی تشکیل شد را یک امتیاز قلمداد می کنیم. از دوستان می خواهم وارد بحث بعد از کودتا شویم.


 تقوی: در زمانی که برخی از نیروهای ژاندارمری به دلیل وضعی که قرار بود انگلیس برای نیروهای ایران به وجود آورد، خودکشی می کنند سفیر آمریکا در ایران گزارش می دهد که رضاخان برای این هیئت در حال جاسوسی است. یعنی رضاخان در چنین شرایطی برای هیئتی که طرح ارتش نوین ایران را می نوشتند در حال جاسوسی بوده است.


نحوه استفاده رضاخان از نیروهای قزاق برای تحکیم قدرت خویش


حقانی: یعنی ما نظامیان با شرفی در ایران داشتیم که اگر قرار بود ارتش ملی تشکیل شود می توانستند از این نیروها بهره بگیرند و نیازی به افرادی نظیر رضاخان نبود. نحوه استفاده رضاخان از ظرفیت قزاق ها برای قدرت گرفتن و... را اندکی توضیح دهید.

 


رضایی: ارتش رضاخانی بیشتر از آنکه ابزاری برای دفاع از مرزهای کشور باشد یک وسیله سرکوب در دست رضا خان بود. با کمک این ابزار مخالفین سیاسی را از بین می برد و خود را بالا می‌کشید. نکته قابل توجه این است که این ارتش کاملا در جهت سیاست های بیگانه عمل می‌کند.


نیروی قزاق توسط روسیه در ایران تاسیس شد. فرماندهان اصلی آن نیز روس بودند البته بدنه پائینی سربازان ایرانی بودند. اولین جائی که روسیه اعلام می کند این ارتش در اختیار پادشاه نیست، در زمان تمام شدن ماموریت اولین فرمانده این سپاه است که ناصرالدین شاه تقاضای تمدید مدت ماموریت او را می کند ولیکن روسیه با این قضیه موافقت نمی کند.


به نظر بنده این کار پیامی برای پادشاه ایران داشت که تصمیم گیرنده روسیه است و این قوا تحت فرمان روسیه پیش می رود. نیروهای تحت امر نیز به این نکته دست می یابند. جای دیگر زمانی است که ما به نهضت مشروطه می رسیم. در نهضت مشروطه قوای قزاق روبروی مشروطه خواهان می ایستد برای اینکه این کار مورد توافق روسیه هم بود. در ماجرای تنباکو، هرچند روس ها دل خوشی از این ماجرا نداشتند، اگر چه شاه می خواهد برای فشار بر مردم از قوای قزاق استفاده کند اما قوای قزاق هیچ کاری نمی کند.


حقانی: بنابر قراردادی که بین دو قدرت وجود داشت به نظر می رسد برخی تصمیمات با نظر این دو قدرت انجام می شد با اینکه انگلیسی ها ژست حمایت از مشروطه خواهان را داشتند. بحث این است که می خواستند آرامش و انسجام را در ایران از بین ببرند تا به آن نفوذی که مد نظر دارند برسند.


تقوی: تقریبا بعد از قرارداد 1907 هیچ حادثه مهمی بدون هماهنگی این دو قدرت رخ نمی دهد.


بهائیت در تلاش بود به قوای قزاق نفوذ کند


رضایی: رضایت روسیه برای این ماجرا کاملا ضروری بود. رضاخان زمانیکه 15 ساله بود وارد قوای قزاق می شود. در طول مسیر رشد خود تحت فرمان یک بیگانه است. این امر تا زمانی که انقلاب روسیه رخ می دهد وجود دارد. در پی انقلاب روسیه بخشی از افسران روس به روسیه بازمی گردند و بخشی در ایران می مانند. بخشی ار افسران روس که در ایران ماندند تحت فرماندهی انگلیس می روند.


 از نظر من برای نیروهایی که در قوای قزاق هستند یک تحول ریاستی ایجاد می شود. یعنی همچنان عادت دارند از یک فرمانده بالا دست انگلیسی دستور بگیرند.


حقانی: نیروی قزاق تحت امر نیروی بیگانه‌اند و این افراد اغلب کسانی هستند که با تربیت ایرانی رابطه ای ندارند. از جهت مذهبی نیز این چنین است حتی من در جایی خوانده ام که فرقه ضاله بهائیت اهتمام ویژه ای داشتند که در قوای قزاق نفوذ کنند. با توجه به اینکه روس ها حامی آنها بودند و انگلیس در پشت پرده از اینان حمایت می کرد، ظاهرا افرادی را انتخاب می کردند که تربیت مذهبی نداشته باشند.


شیعه بودن جامعه ایرانی مانعی بر سر راه سلطه غرب!


تقوی: به نظر بنده این موضوع جای بحث های مستقل دارد؛ چراکه اگر این بحث را به درستی متوجه نشویم در فهم بسیاری از مسائل تاریخی نیز دچار مشکل می شویم. از اوایل قاجار به دلایلی در تلاقی با تمدن مسلط غرب قرار گرفتیم. غرب برای ورود و سلطه نباید مانعی داشته باشد.


این اکثریت قاطع مسلمان و شیعه بودن جامعه ایرانی به مثابه یک حزب منسجم با توجه به ساختار مرجعیت و پیروی مردم در قبال تهدیدهای خارجی نقش ایفا می کرد. در نتیجه بیگانگان برای تشکیل نیروی ارتش به دنبال اقلیت مذهبی یا فرقه های ضاله در ایران می رفتند.


رضایی: ارتش رضاخان تقریبا از سال 1271 شمسی وارد نیروی قزاق شدند. در سرکوب مجلس دقیق نمی دانیم که رضاخان حضور داشته یا خیر اما عضو نیروی قزاقی بوده که مجلس را بمباران می کنند. عضو نیروی قزاقی است که عادت دارد یک فرمانده روس به او بگوید که چه کار کند. بعدها عضو نیروی قزاقی است که فرماندهان انگلیسی بالای سر اینان قرار می گیرند. هم حقوق خود را از انگلیسی ها می گیرند و هم تحت فرمان آنها عملیات خود را در شمال ایران انجام می دهند.


منظور بنده از این بحث این است که اگر رضاخان بعدها از ارتش برای سرکوب مردم استفاده می کند جزو ذات اوست. در حدود 50-60 سال عادت کرده است که سرکوب کند.


حقانی: اگر به سابقه خدمتی رضاخان در قزاقخانه نگاه کنیم، وی به عنوان متصدی اصطبل و برای تمیز کردن اسب ها و بعدها نگهبانی سفارتخانه ها و... گمارده می شود. اینکه در این حد پست زیر دست بیگانه قرار می گیرد سبب می شود بعدها این چنین به سرکوب مردم کار کند.

 


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار