تراژدی تلخ سکانس حراج دولتسرای تهران

سکانس اول

علی تابنده با نام طریقتی محبوبعیشاه بعد از ازدواج با دختر عبدالعلی شیدانی فرزند ارشد صابر علی[۱] صاحب دو پسر به نام های رضا و رحمت الله شد، با توجه به ازدواج علی تابنده با خاندان شیخ محسن سروستانی فرزندان و اطرافیان وی تمایلی به نورعلی تابنده بعد از به قطبیت رسیدن پیدا نکردند و بعد از فوت علی تابنده این شکافت بیشتر نمایان شد و تا جای پیش رفت که امور خود را به بعضی از شیوخ فرقه که رابطه تنگاتنگی با آنها داشتند سپردند و به خارج از کشور سفر کردند.

سکانس دوم

بعد از سکونت رضاعلیشاه در تهران به مرور زمان از خانه وی به عنوان دولت سرا نام برده شد تا از این طریق تعبیری احترام آمیز نسبت به خانه وی به کار رود تا با استناد به شعر حافظ[۲] به تحریک فقرا پرداخته شود و از مزارسلطانی جدیدی در تهران رونمایی شود. بیانیه سال ۱۳۶۶ رضاعلیشاه [۳]جلسات صبح شنبه دولتسرای تهران را برای همیشه در این فرقه ثبت کرد و اتفاقاتی که در این خانه افتاد باعث بیشتر شدن  ارزش آن نزد فقرا شد که در اینجا به نمونه ای از آن اشاره خواهیم کرد: برای اولین بار در ۲ شهریور۱۳۶۵ و  ۱۸ اسفند ۱۳۶۸قرائت فرمان دستگیری فقرا توسط علی تابنده با نام طریقتی محبوبعلی و سپس فرمان جانشینی وی با نام طریقتی محبوبعلیشاه توسط یوسف مرادانی به دستور رضاعلیشاه در دولتسرای تهران قرائت شد تا بعد از آن طی مراسمی در خانقاه امیرسلیمانی تهران به اطلاع فقرا برسد و بعد از فوت رضاعلیشاه و رجوع تعداد زیادی از مریدان رضاعلیشاه به این خانه و عزاداری متعدد در آن به بیت الاحزان معروف شد.

سکانس سوم

نورعلی تابنده بعد از پشت سرگذاشتن مراحل هفت گانه به ظاهر عرفانی طی مدت چهل روز در کمال ناباوری به قطبیت رسید و برای تثبیت جایگاه متزلزل خود به ارتقاء رتبه بزرگان فرقه پرداخت و تا جای پیش رفت که حامیان خود را از ماذونی به شیخ و افراد عادی وسیاسی دیگر به درجه ماذونی رساند! نکته جالب این موضوع محدود کردن اختیارات اطرافیان محبوبعلیشاه بود و این شکاف امروزه با تغییر نکردن جایگاه آنها در این فرقه سیاسی به وضوح قابل مشاهده است تا جای که رضا تابنده بعد از این همه دست و پا زدن و برگزاری کلاس های عرفانی هنوز نتوانسته است فرمان ماذونی از نورعلی تابنده دریافت کند.

سکانس چهارم

اخیرا رضا تابنده برای مطرح کردن خود و دست یافتن به جایگاه پدر و پدربزرگ  با برپایی شوهای شبه عرفانی در تورنتوکاندا و تشکیل گروه ها و کانال های مختلف در شبکه های اجتماعی و پیام رسان موج جدیدی در این فرقه سیاسی به وجود آورد تا مشاوران سیاسی صوفیه با سد کردن راه وی دستور به حذف و ترک تمامی گرو ها و کانال ها توسط نورعلی تابنده صادر شود تا هزینه میلیاردی این آقازاده در تورنتوکاندا هیچ نتیجه ای نداشته باشد و بایکوت این اخبار توسط پایگاه خبری این فرقه سیاسی برای رضاتابنده حامی سخنان گوناگونی باشد و شوک عجیبی بر وی وارد کند.حیف و میل شدن هزینه های میلیاردی شوهای شبه عرفانی تورنتوکاندا و بایکوت کامل اخبار آن منجر به شروع فصل جدیدی از اختلافات درون فرقه ای شد.

سکانس پنجم

تخریب چهره سیاسی نورعلی تابنده با تعطیلی جلسات شنبه دولتسرای تهران آغاز شد به نحوی که نورعلی تابنده در آخرین جلسه خود در دولتسرای تهران بیان کرد:
جلسات شنبه یادبود و خاطره حضرت رضاعلیشاه بود، هر وقت از این کوچه رد می شویم و به منزل نگاه می کنیم نیرو می گیریم[۴]

این قطب سیاسی برای فرار از رسوایی بزرگ درون فرقه ای با بیان اعلام اینکه باید خانه را تعمییر کنند و تغییراتی صورت بگیرد از اخطار رضا تابنده برای تخلیه خانه خودداری کرد تا همچنان اختلافات از چشم مریدان پنهان باشد و با استناد به سخنان رضاعلیشاه از بازگویی حقیقت خودداری کند: ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺣﯿﺜﯿﺎﺕ ﻓﻘﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻣﯽ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻧﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻓﻘﺮﯼ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻏﻀﺐ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﯿﺸﻮﯾد[۵] نورعلی تابنده بعد از جلسه آقایان با حضور در جلسه بانوان در دولتسرا بار دیگر به توجیه تعطیلی جلسات پرداخت و از خود به عنوان ادامه دهنده راه اقطاب نام برد:
ولی این منزل، یا این کره زمین اصلاً، موقت است، ارواح بزرگان موقت نیست، همیشگی هست، بنابراین ما ضمن اینکه ناراحت هستیم، یک خورده آدم ناراحت میشه ولی این ناراحتی که با این شعری که من گفتم یک قدری تسکین پیدا می کند.انسان نالید، از اینکه دور می شود از خداوند، از بزرگ خود، خداوند فرمود،نه ، برو، من یک رشته ای قرار می دهم، که در نسل شما همیشه باشد، یک نخ، یک رشته ای، هر کس به او دست بزند به من میرسد این همان رشته ای هست که در هر وقتی، یک نامی گرفته، که ما به او می گوییم ولایت، یعنی قبول ولایت و سلطه خداوند بر خودمان[۶]

لازم به ذکر است جلسات بانوان در دولتسرای تهران بعد از قطبیت نورعلی تابنده آغاز شد و این موضوع علاوه بر اینکه در زمان رضاعلیشاه سابقه نداشته است بلکه همیشه ازبرگزاری آن نهی میشد تا جلسه ای مربوط به بانوان در دولتسرای تهران برگزار نشود به نحوی که رضاعلیشاه  در بیانیه سال۶۶ تاکید کرد که بانوان فقط در جلسات حسینیه شرکت کنند:
ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ(خانقاه امیرسلیمانی تهران) ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻃﺒﻖ ﺁﻧﭽﻪ ﻗﺒﻼً ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻛﻠّﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺨﻄﯽ ﻧﻜﻨﻨد[۷]

سکانس آخر
حراج دولتسرای تهران توسط رضا تابنده و عدم مخالفت نورعلی تابنده با این موضوع در حالی صورت گرفته است که این قطب سیاسی تا چندی قبل به فقرا بیان می کرد هر وقت از سر کوچه دولتسرا رد می شوند دست های خود را به سینه گذاشته و سلام دهند و به نحوی که این عمل در تاریخ تصوف التقاطی سابقه نداشته است: هر وقت از سر کوچه رد می شویم رو به خانه السلام علیک می گویم[۸] ولی کار به جای رسیده که فقرای این فرقه در حال مشاهده تراژدی تلخ دولتسرای تهران هستند تا تناقض در سخن و عمل بزرگان این فرقه به وضوح مشاهده شود.

[۱]  شیخ محسن سروستان

 [۲]  دورم به صورت از در دولت سرای تو     لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

[۳]  بیانیه رضاعلیشاه مصادف با ﻋﯿﺪ ﻏﺪﯾﺮ ۱۴۰۷، ۲۳ ﻣﺮﺩﺍﺩ ۱۳۶۶

[۴]  جلسه سخنرانی نورعلی تابنده، آقایان،دولتسرای تهران،۱۸ شهریور۱۳۹۵

[۵]  سخنان رضاعلیشاه ﻣﻮﺭخ ۱۶ ﺷﻮّﺍﻝ ۱۴۰۷، ۲۳ /۳ /۱۳۶۶

[۶] جلسه بانوان دولتسرای تهران مورخ ۱۸ شهریور۱۳۹۵

[۷] بیانیه رضاعلیشاه مصادف با ﻋﯿﺪ ﻏﺪﯾﺮ ۱۴۰۷، ۲۳ ﻣﺮﺩﺍﺩ ۱۳۶۶

[۸] جلسه سخنرانی نورعلی تابنده، آقایان،دولتسرای تهران،۱۸ شهریور۱۳۹۵