کد خبر: ۱۴۱۳۱
تاریخ انتشار: 30 مرداد - 1395 11:15
مصاحبه فرقه نیوز با یکی از مشاورین روانشاس که آسیب دیده های فرقه حلقه برای درمان به ایشان مراجعه می کردند را در ادامه خواهید خواند.

به گزارش فرقه نیوز ؛

فرقه نیوز: سوال: آسیب هایی که عرفان حلقه وارد می کند چیست؟ مراجعین شما چه آسیب هایی داشته اند؟

ده یا دوازده بیمار داشتم که برخی از آنها خیلی خاص بوده اند در حدی که کارشان به بیمارستان کشیده شده است. پرونده ای را دارم که همکنون داروهای استپرتون می خورد این داروها داروهایی هست که در اندیکاتور داروهای روانپریش استفاده می شود. یعنی کسانی که حالت روان پریش دارند و حالشان خیلی بد است چنین دارویی تجویز می شود. این افراد یک ویژگی های منفی در خود دارند. تحقیقات نشان داده که هر کس به این عرفان ها و جریانات انحرافی روی می آورند، تصور می کنند با ادعا می توان ره صد ساله را یک شبه طی کرد و با یکی دو جلسه عرفان رو دریافت کرد. رهبران عرفان حلقه مخاطبانشان را فریب داده و معتقدند که با یک یا دو جلسه می توانند اتصالاتی با عوالم و طبقات عالم برقرار کرد.

مفهوم آن چه در عرفان حلقه انجام می شود با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. هر بچه ای هم می داند که عرفان از عرفه می آید و شناخت پیدا کردن است. در فنونی مانند هیپنوتیزم که فرد را به حالت خلسه می برند، هیچ سخنی از عرفان و اتصال به میان نمی آید و فرد به هیچ شناختی دست پیدا نمی کند. در مکزیک افرادی هستند که با کشیدن یک پک مواد مخدر به عرفانی دست پیدا می کنند که در واقع توهماتی است که به تصور معنویت پذیرفته می شود.

افرادی که ادعای آموزش عرفان حلقه را دارند، معتقدند که بر اساس قرآن این کار را انجام می دهند، آیاتی از قرآن می آورند که اجنه وجود دارند که همان موجودات غیر ارگانیک هستند و از این امر سواستفاده می کنند.

گاهی کسی چیزی را نمی داند و این ندانستن خیلی آسیب نمی زند. اما گاهی چیزی را کج و نصفه می داند که دچار کج فهمی می شود و کج فهمی بلای عظیمی است. مسترهای عرفان حلقه از آیات سوء استفاده می کنند و مخاطبینشان را دچار کج فهمی می کنند در واقع این یک نوع عوام فریبی است چرا که مردم وقتی می بینند یک نفر خیلی شیک وارد کلاس می شود و خیلی خوب با آیات قرآن مباحثی را توضیح می دهد، با خود تصور می کنند حتما این موضوع حقیقت دارد. این افراد از جامعه مذهبی و جامعه روحانیت نیز سوء استفاده کرده تا عوام فریبی خود را تکمیل کنند.

یک نمونه که مردم چگونه به این موضوعات توجه کرده آن را را باور می کنند اشاره می کنم:

در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، از اختلالی صحبت می شود به نام اختلال جنون مشترک، قاعده آن این است که اگر یکی از افراد خانواده به بیماری جنون مبتلا بشود، نفر دوم بعد از مدتی علایم شبه جنون را در خودش تقویت می کند. برای مثال اگر فرض کنیم من و شما در یک اتاق حضور داشته باشیم و من به عنوان یک بیمار جنونی بگویم از اینجا چیزی عبور کرد ندیدی؟ و شما پاسخ منفی بدهید اما من بارها و بارها این حرف را تکرار کنم. در حالت عادی در شما شکی به وجود می آید که شاید چیزی وجود داشته باشد و عبور کرده باشد! حال اگر این مسائل طولانی مدت رخ دهد فرد به این باور می رسد که انگار یک چیزی در من وجود دارد و اتفاقاتی در من دارد به وجود می آید.

در پس همه رفتارهای درمانی مانند هیپنوتیزم، مدیتیشن، مراقبه، درمانی وجود دارد اما دیگران از آن سوء استفاده می کنند، قطعا برانگیختگی های روانشناختی وجود دارد. یعنی وقتی شما یک نفر را هیپنوتیزم می کنید و او را به بعد خلسه می برید، احساس هایی در او شکل می گیرد. یکی از این احساسات بی حسی اندام های خارجی بدن هست، آن فرد به اصطلاح یخ می کند و هیچ هسی ندارد و اگر سوزن به عضوی از بدن او بزنید دردی را احساس نمی کند و اگر از درد از او سوال کنید پاسخ منفی خواهد بود. وقتی دیگران این حالت را می بینند به هیپنوتیزم ایمان خواهند آورد. در چنین موقعیتی مستر عرفان حلقه سوء استفاده کرده می گویند بله این هوشمندی منفی است و درد دارد از این قسمت ها خارج می شود. یا فنونی مانند مراقبه کردن، آنقدر فرد در حالت مراقبه فرو می رود که موجهای آلفای مغز کاهش پیدا کرده، فرد حالت آرمیدگی پیدا می کند، مانند چیزی که ما در مرحله اول خوابیدن مان تجربه می کنید در این حالت تمام بدن به حالت استَن بای رفته در یک حالت خواب و بیداری است. این حالت ها را وقتی افراد حس می کنند، مسترها می گویند بله عرفان حلقه دارد کار می کند و دارد اثر می گذارد.

بر اثر تحقیقاتی که من انجام داده ام در عرفان هایی که در برخی نقاط کشور وجود دارد مانند اهل حق یا همان علی اللهی ها، و برخی از فرق صوفیه، که در برخی مراسمان بالا و پایین می پرند و چاغو قورت می دهند، این منشاء جسمی دارد، ما در گوش میانی قسمتی را داریم که تعادل و اندام های هوشیاری ما را تحت کنترل دارد، اگر چند بار انسان دور خودش بگردد این قسمت مختل شده و می توان کارهایی کرد که در نگاه عموم کار خارق العاده تلقی می شود. حرکت هایی که برخی از فرق تصوف انجام می دهند باعث می شود که این قسمت از بدن مختل شود، و مردم نیز چون به این موضوع آگاه نیستند این حرکات را کرامت می دانند.

این اتفاقات بیشتر در خانواده هایی رخ می دهد که از کودکی چنین القائاتی در خانواده را می دیده. مسترها القاء می کنند که جن وجود دارد و در قرآن نیز درباره آن سخن گفته شده، خوب این القائات آرام آرام به فرد این باور را منتقل می کند که آنچه می بیند و حس می کند جن هست و فرد بر اثر این القائات تبدیل به یک بیمار می شود. بیماری هایی مانند هزیان، توهم های مختلف، که البته بدترین نوع توهم، توهم های حسی هستند، که فرد احساس می کند چیزهایی در بدنش دارند راه می روند. من پرونده ای داشتم که خانمی دست خودش را می بُرید و می گفت کرم هایی در بدم وجود دارند که با این کار می خواهم آنها از راه این زخم بیرون کنم. این یکی از انواع بدترین توهم ها هستند. دانشمندان بررسی کردند و مشاهده کردند که در مغز این افراد بخشی از زوال دهنده های عصبی بیش فعالند و بخشی دیگر کم کار.

افرادی که در کلاس های عرفان حلقه شرکت می کنند یا زمینه ژنتیکی دارند یا ناخودآگاه رفته رفته با گرفتن اطلاعات در این کلاس ها، تعادل ژنتیکی و انتقال دهنده های عصبی مغزشان مختل شده است. در دانشگاه کالیفرنیا آزمایشی انجام شده که ببینند مردم بعد از یک هفته خندیدن مصنوعی و گریه کردن مصنوعی چه تغییراتی در آنها اتفاق می افتد. مشاهده کردند که آنهایی که زیاد می خندند سِنسُرهای مغزشان تا سی درصد افزایش پیدا کرده و آنهایی که گریه می کنند تا چهل درصد سنسرهای مغزشان کاهش پیدا کرده است. این نشان می دهد که رفتارهای بیرونی ما در رفتارهای نُرونی و دَرونی ما تأثیر دارد.

اغلب افرادی که می توانستند تا آخر عمر بیمار نباشند یا حامل شبهه معیوب بیماری بودند، مثلا روان پریشی، می توانستند بیمار نشوند و گرفتار نشوند، اما یک تِریگر یا ماشه چکان لازم بود تا بیماری های این افراد ظهور پیدا کند و انها را گرفتار کند. این افراد مانند تفنگ پری هستند که آماده شلیک است، اما اگر ماشه چکانده نشود هیچ گاه گلوله ای شلیک نخواهد شد، کلاس های عرفان حلقه نقش همان ماشه را بازی می کند که افراد مستعد بیماری را گرفتار بیماری می کند. و افراد دچار جنون حاد می شوند.

فرقه نیوز : آیا در این کلاس ها می توانند انرژی منتقل کنند و از طریق انرژی درمان کنند؟

ببینید انرژی که ما در فیزیک خوانده ایم خیر. اکثر مخاطبین این کلاس ها معتقدند یک انرژی وارد بدن آنها می شود. این باور غلط است و من این را قبول ندارم، چون بدن انسان انرژی خودش را از شرایطی می گیرد که در آزمایشگاه قابل بررسی است. مثلا وجود ملوکولی در بدن انسان به نام ATP انرژی سلول را تأمین می کند و سایر اندام ها نیز به همین صورت، کارکرد این اندام ها به خوبی انجام می شود و قابل اثبات در آزمایشگاه نیز هست.

چگونه ممکن است ما فرقی نگذاریم بین یک الگوی زیستی، فیزیکی و یک الگوی ذهنی که بخواهیم انرژی انسان را شبیه یک هاله ببینیم. این وجود ندارد و هاله دیدن صحت ندارد. به طور کلی فرایندی که عرفان حلقه می خواهد با آن انرژی را به مخاطبینشان منتقل کنند، صرفاً و صرفاً یک مفهوم خود القایی هیپنوتیزمی است. مثلا اگر من به شما بگوییم می خواهم به شما انرژی بدهم آیا دستگاهی تاکنون توانسته انرژی که به شما منتقل می کنم را پیدا و اندازه گیری کند؟ ابداً چنین نیست. البته باید گفت نمی توان همه چیز را زیر سوال برد به بهانه این که من به آن نرسیده ام و یا علم به آن پی نبرده است، این موضوعات فراروانشناسی هستند که هنوز تحقیقات متعددی بر روی آن انجام می شود. ولی مادامی که درمانهایی که قابل اثبات است، هستند و هزاران هزار مقاله در اثبات این نظریات نوشته شده است، چه لزومی دارد از درمان هایی استفاده کنیم که هنوز در حد فرضیه هم نیستند. نکته دیگر آن که افرادی که انرژی را دریافت می کنند با تصور این که انرژی دریافت می کنند، در ذهنشان تغییراتی انجام می دهند. اخیراً درمانی در روانپزشکی انجام می گیرد با عنوان نوروفیلبک، این درمان هیچ چیز به بدن شما القا نمی دهد جز فیلبک مغز شما. مثلا به شما تصویری را نشان می دهد و می گوید اگر تو بتوانی خودت را آرام کنی این تصویر حرکت خواهد کرد.

 از طریق دو الکترون که امواج مغزی شما را ثبت می کند که ببیند شما آرام هستید یا خیر. فقط همین. افراد تصور می کنند که اطلاعات یا امواجی به مغزشان انتقال پیدا می کند در حالی که این کار فقط ریکوردر است و هیچ اطلاعاتی انتقال نمی دهد.

وقتی کسی می گوید می خواهد به شما انرژی انتقال بدهد، شما خود را برای دریافت انرژی آماده می کنید و پیش فرض هایی در شما شکل می گیرد و شما بر اثر تلقین دچار آرمیدگی می شوید. در واقع خود فرد باعث می شود در خودش اتفاقاتی ایجاد شود مانند همان دستگاه ریکوردر. یعنی فرد انرژی دهنده هیچ کاری نمی کند و هیچ انرژی منتقل نمی کند. در عرفان حلقه از این گونه ترفندها استفاده می کنند و از این راه جلب اعتماد می کنند.

اگر من از همین امروز ادعا کنم که شفا می دهم، انرژی درمانی می کنم و ... شاید باورپزیر نباشد اما افراد زیادی پشت این در صف می کشند و به عنوان امام زمان من را می پرستند. و تصور می کنند امام زمان ظهور کرده. از این افراد شیاد فراوان وجود دارند و من دیده ام چنین انسان هایی را، چرا که افرادی که اهل مطالعه نباشند و سوادی نداشته باشند و این گونه کارهای خاص را هم ببینید تصور می کند معجزه ای رخ داده. جالب اینجاست که مسترهای حلقه خودشان هم باور می کنند که قدرتهایی دارند. مانند آن کسی که به دروغ به بچه ها می گوید سر کوچه آش می دهند و وقتی همه بچه ها هجون می برند برای گرفتن آش، خودش هم باورش می شود که آش می دهند و او نیز به دنبال آنها برای گرفتن آش می رود.

در پاتولوژی بیماری های روانپزشکی این مبحث وجود دارد که فرد بعد از مدتی دچار توهم خود ساخته می شود. آنقدر این توهمات دروغین را اشاعه می دهد تا این که خودش هم باورش می شود که نکند چنین چیزی وجود داشته باشد چون فیلبک مردم را در غالب تشکرها و ستایش ها می بیند. من کلاس های آقای طاهری رهبر عرفان حلقه را با دقت گوش دادم و یاداشت برداری کردم از این جهت که ببینم کدام بخش از درمان های او اقتباس از سایر علوم هست. متوجه شدم که از فلسفه استفاده می کند، از تورات فراوان استفاده کرده است از تلمود استفاده شده، من تلمود را کاملا خوانده ام و متوجه شدم که آنچه در تلمود و نگاه آن به مابعد الطبیعه و خلقت وجود دارد در عرفان حلقه مورد استفاده قرار گرفته است و در آموزه های آنها به شدت متبلور است.

پیام بیمارگون در ناهوشیاری افراد وجود دارد. ما در برخی از جنبه های هیپنوتیزم، کارهایی انجام می دهیم که این علائم تظاهر هیجانی، رفتاری، شناختی افراد در بعد هوشیار فعلا متوقف شود، این کار را می شود انجام داد، اما آیا کاملا بیماری را ریشه کن می کنیم؟ خیر یعنی اگر یک فردی با علائم یک اختلال یا بیماری  نآن نزد من بیاید، می شود به عنوان مسکن در یک جله چهل و پنج دقیقه ای درمانی، کاری با او کرد که وقتی از این در برود بیرون به دنیا لبخند بزند و شاد و خوشحال باشد که من خوب شدم. اما این مسکن چقدر طول خواهد کشید؟ در خوش بینانه ترین حالت فقط چند روز. به این علت است که عرفان حلقه هر هفته جلسات خودشان را بر گزار می کنند و اتصال دائم دارند، مثلا می گویند با من تماس بگیر من اتصالتو برقرار می کنم. در واقع در عرفان حلقه حالت ماندگاری را ثبت می کنند. نکته دیگر این که در ناهوشیاری این افراد اتفاقاتی رخ می دهد و اختلالات آنها از یک جایی تغذیه می شود، یعنی شما هرقدر یک درخت را حرس بکنید، سال بعد محصول بیشتری خواهد داشت. وقتی علائم یک بیماری را از فرد می گیرید، یعنی ریشه آن بیماری بیشتر رشد می کند و ظهور پیدا می کند. مانند افسردگی، شخصی افرده به عرفان حلقه مراجعه می کند و می گوید من افسردگی دارم، وقتی شما فقط علائم افسردگی را از او می گیرید، علائمی مانند خواب بد، امیال جنسی ناکارآمد، اشتهای بد، بی حالی، ضعف. وقتی این علائم را از فرد بگیرید چه اتفاقی برای او می افتد؟ بیماری همچنان در او باقی خواهد ماند بدون هیچ علائمی تا این که سرانجام به ناگاه از پا خواهد افتاد. وقتی علائم یک بیماری حذف می شود در واقع بر آن بیماری سرکوب گذاشته می شود. به اصطلاح روانشناسان ساپرِس می کند فرو می نشاند. وقتی این علائم فرونشانده شد، اختلال فرد در نوبت بعد چندین برابر بیشتر ظهور پیدا خواهد کرد.

ما با این نوع برخورد به شدت مخالفیم، ما می گوییم بیا این علائم را مانند یک جراح کاملا باز کن و ببین در درون آن چه خبر است، قوده سرطانی را بکِش بیرون و سر آن را ببند. اما اگر بگویید فعلا بیماری را پانسمان می کنم شما برو و یک هفته بعد بیا، عفونتی که در او هست بیمار را خواهد کشت. علائم یک بیماری نعمت الهی است که شما پی به بیماری ببرید، اگر این علائم گرفته شود در واقع یک چیزی در درون آن فرد را کشته اید.

در یک درمان، متغیرهای مداخله گر باید به شدت پایین بیاید زیرا می تواند تأثیرات زیادی در روند درمان بگذارد روند درمان را مختل کند. چگونه است که در عرفان حلقه که فرادرمانی هم نام گرفته است هیچ پس تست و بعد تستی وجود ندارد، یعنی این فرد قبل از درمان در این مرحله بوده و بعد از درمان در این مرحله قرار گرفته است. هیچ منبع علمی برای عرفان حلقه وجود ندارد. هیچ کس بدش نمی آید از روشهای درمانی جدید استفاده کند، ما هم استقبال می کنیم اگر روش علمی وجود داشته باشد، اگر به اثبات رسیده باشد من خودم در کلاس ها شرکت می کنم. یعنی نشان بدهد که پرونده های درمانی آنها روی N تعداد آدم کار شده و روشن باشد که قبل از درمان مثلا منفی یک بودند و بعد درمان مثبت یک شدند.

من ریشه های عرفان حلقه را گسترده تر از این می بینم که یک طاهری نامی بخواهد خودجوش این کار را انجام دهد به نظر می رسه پشت این جریان مسائل خواصی باشد، یعنی یک جنگی باشد، دست یک دشمن پنهان باید در کار باشد که هم زهر را و هر پادزهر را با هم ارائه می دهد. خود آقای طاهری نمی تواند سردمدار جنبشی به این بزرگی باشد.

اوایلی که عرفان حلقه آمده بود خیلی تمایل نداشتند جنبه مالی آن را مطرح کنند، یعنی می خواستند کلاس هایی داشته باشند که فقط جذب کنند اما اکنون به گونه ای شده است که افراد متخصص وارد این جریان می شوند و مستری خود را می گیرند تا درآمدی کسب کنند. زیرا این راه درآمد خوبی دارد. چه نیازی هست دوازده سال خون جگر بخورید و در دانشگاه شرکت کنید تا مدرکی بگیرید و بعد کاری باشد یا نه، اما با شرکت کردن در این کلاس ها دیپلم هم که داشته باشید بعد از مستر شدن به درآمد خوب خواهید رسید به شما استاد هم می گویند و منزلت اجتماعی هم پیدا می کنید، خوب این برای خیلی ها جاذبه دارد.

کسانی که در اثر فرادرمانی فلج می شوند و هیچ نشانی از مشکلات جسمی ندارند، این افراد دچار فلج روانی می شوند، ما بیمارهایی را داریم که فرد مثلا چشمش کاملاً سالم است اما نمی بیند و کور است. این یک منشأ روانشناختی دارد. فرد فلج است اما تمامی رفلنسهای یک آدم طبیعی و سالم را دارد. عرفان حلقه نقش همان ماشه چکان را بازی می کند، برخی از افراد که در آنها زمینه بروز بیماری وجود دارد، با شرکت در این کلاس ها، بیماری آنها ظهور پیدا می کند.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار