کد خبر: ۱۴۳۶۵
تاریخ انتشار: 01 مهر - 1395 10:48
یادداشتی از حجت الاسلام مهریزی؛
یادداشت پیش رو به بررسی ولایت انسان کامل در عرفان اسلامی و شناخت انسان و جایگاه آن در اسلام پرداخته است.
به گزارش فرقه نیوز و به نقل از مهر محسن مهریزی، پژوهشگر مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر در یادداشت زیر با عنوان ولایتِ «انسان کامل» در عرفان اسلامی به تبیین و شناخت انسان و جایگاه او در ادیان مختلف پرداخته است:

شناخت انسان و درک جایگاه و حقیقت کمال نهایی او در طول دوران مختلف زندگی بشریت همواره، مسئله­ ای پیچیده و غامض و در عین حال مورد اهتمام بوده است؛ به طوری­که تمام ادیان و آیین ­های آسمانی و غیر آسمانی در مورد آن اظهار نظر و ایده نموده‌اند و سعی در تبیین مفهوم و تعیین مصداق انسان و کمال داشته­ اند.

در موضوعات مرتبط با بحث انسان و کمال، عارفان مسلمان با استفاده از منابع نورانی قرآن و روایات، نسبت به سایر علمای مسلمان بیشتر و عمیق­تر به این موضوع مهمّ و کلیدی پرداخته ­اند. از این رو عرفان اسلامی از سهم قابل توجّه و بلکه بی ­نظیری نسبت به سایر علوم اسلامی در تبیین مفهوم انسان کامل و ولایت برخوردار است.

از ابتدای تاریخ، انسان در پی معنابخشی به زندگی و تعریف هویت خویش بوده است. در این میان، مباحث عرفانی و معنوی که قابلیت نگاه ازلی و ابدی به انسان را داشته و به زندگی و اعمال او معنا و مفهوم می­ بخشند و هویت او را تعریف می­نمایند، همواره بیش از دیگر زمینه ­ها در این باب مورد اهتمام بوده ­اند. در روزگار فعلی نیز انسان سرگشته، با طی دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم و اندوختن تجربه­ های گوناگون، با ولع وصف ­ناپذیری، خواسته و ناخواسته، ضرورت چشیدن آب گوارای معنویت که ره ­آورد عرفان ناب است را دریافته است. از این رو هر اقدام و تحقیقی که در راستای پاسخ به این دغدغه ­ها تدارک دیده شود و مضمون آن برگرفته از عرفان اسلام اصیل باشد و راه را بر سیل بنیان­کَن عرفان­ های کاذب و سلکولار ببندد و عرصه ­ای برای خودنمایی جریان­های صوفیانه باقی نگذارد می ­تواند مورد اهتمام بوده و خدمتی ضروری و مهمّ انگاشته شود.

در بین موضوعات اعتقادی و اخلاقی که مقدّمه­ عرفان محسوب می ­شوند شناخت «انسان کامل» که در ادبیات دینی از آن با تعابیر مختلفی همانند امام، خلیفةالله، حجّت خدا و... نیز یاد می ­شود، از اهمیت بسزا و نقشی انکارناپذیر در هدایت و سعادت انسان برخوردار است. به طوری­که بدون شناخت مفهوم و مصداق انسان کامل، امکان امتثال اوامر الهی ممکن نیست و تنها و تنها از مسیر انسان کامل و درک ولایت او است که باب ارتباط با خدا و فهم و عمل به دستورات دینی فراهم می ­شود. در عرفان اسلامی بحث از انسان کامل و ولایت، یکی از دو رکن مهمّ مباحث عرفان است. که در یک رکن راجع به توحید یا وحدت شخصی وجود و در رکن دیگر از موحّد که همان بحث انسان کامل و ولایت است، بحث می­ گردد.

روح انسان بر اثر تکامل می­ تواند به نهایت خود که همان ولایت است دست یابد. بحث از ولایت، پیوندی ناگسستنی با نظریه­ انسان کامل داشته و اخصّ خواصّ او را تشکیل می ­دهد، به طوری­که دیگر صفات وی تابعی از ولایت او می­ باشند. پس «ولایت» و «انسان کامل» دو مفهوم در هم تنیده ­اند و در عالَم مُلک و ملکوت مفهوم و مصداق هم هستند. ولایت در وجود انسان کامل از مبدأ فیاض عالم هستی و منشأ تمام خیرات وجودی، طلب فیض و خیر می­نماید و فیضان او در قالب نبوّت، رسالت و خلافت ظهور می ­یابد. از این رو ولایت مجرایی برای تجلّی انوار هستی بر وجود انسان کامل است که از آن به «ولایت» تعبیر می­شود. به عبارتی دیگر، خداوند مقام «ولایت مطلق» را واسطه فیض خویش قرار داده است و از این طریق فیوضات و برکات خود را بر همه موجودات نازل می­ فرماید.

از طرفی دیگر به واسطه ولایت مطلقه، همه موجودات،‌ از جمله انسان­ ها به سوی پرودگار خود سیر می­ کنند و قوس صعود را طی می­ نمایند و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقه­ی انسان کامل نبود، احدی از موجودات عالم لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی­ تابید. بنابراین هم در قوس صعود و هم در قوس نزول انسان کامل، دارای مقام «ولایت مطلقه» بوده و واسطه ­ی فیض الهی به سایر موجودات است. 

شناخت انسان کامل در واقع همان شناخت اسوه و الگوی کاملی است که در تعبیر قرآن از آن به اسوه ­ی حسنه تعبیر می ­شود: «لَّقد کان لکم فی رسول اللَّه اسوَة حَسنة لمن کان یرجُواْ اللَّهَ وَ الیومَ الاَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کثیرا».  خداوند در این آیه­ مبارکه، به کسانی که امید به لقای الهی و معاد دارند و یاد خدا را در دل نگه می ­دارند فرمان الگوپذیری از انسان کامل را داده است تا بشر از رهگذر آن، به تربیت اخلاقی و هدایت الهی رهنمون شود.

بر اساس فرهنگ قرآنی «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً» نیز دین با معرّفی انسان کامل، کمال می ­یابد و نعمت هدایت تامّ می ­شود. در روایات تأکید شده است که عدم شناخت انسان کامل سبب گمراهی است: «فان لم اعرف حجّتک، ضللت عن دینی» چرا که انسان کامل بر طبق «هم (اهل البیت) اساس الدّین و عماد الیقین» اساس دین معرّفی شده است و تبیین و تعلیم آن در آیه شریفه «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزّل الیهم» به عهده انسان کامل است.

و یا اینکه هرکس بمیرد و امام زمان خود را که مصداق انسان کامل است نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة» همچنین قبولی یا ردّ اعمال و ورود به بهشت یا فروافتادن در جهنّم به معرفت و ولایت انسان کامل یا جهل و انکار نسبت به او رقم می­ خورد: «و لایدخل الجنّة الّا من عرفهم و عرفوه و لایدخل النّار الّا من انکرهم و انکروه» شناخت انسان کامل از آن جهت که انسان کامل مظهر تامّ اسماء و صفات الهی است موجب تسهیل در شناخت خداوند می­شود. عدم شناخت انسان کامل و انکار ولایت الهی او، موجب هدر رفتن اعمال خیر و حبط عبادات می­شود و کفر و دور شدن از رحمت الهی و لعن ابدی و ورود در آتش خشم الهی را به دنبال خواهد داشت.

۱- ر. ک: همو، آداب الصلاة، ص ۱۳۷

۲- ر. ک: کیاشمشکی، ابوالفضل، ولایت در عرفان با تأکید بر آراء امام خمینی۷ صص ۱۲۸-۱۲۷

۳- «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خداa، سرمشق نیکویی بود، برای آن­ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‏کنند.»، احزاب (۳۳): ۲۱

۴-  « امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.»، مائده (۵): ۳

۵- کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی (ط- اسلامیة)، ج۱ ، ص ۳۳۷

۶-  صبحی صالح، نهج البلاغه، خ ۲، ص ۴۷

۷-  «و ما این ذکر [قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی»، نحل (۱۶): ۴۴

۸-  مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۱

۹-  شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خ ۱۵۲، ص ۲۱۲

۱۰«لایکون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله و الائمة کلّهم و امام زمانه»، الکافی، ج ۱، ص ۱۸۰

۱۱- «إِذْ أَحْبَطَإ عَمَلَهُ‏ الطَّوِیلَ‏ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یدْرَی أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَة»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص ۲۸۷

۱۲-  «ابی و استکبر و کان من الکافرین»، «سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.»  بقره (۲): ۳۴

۱۳-  «قال فاخرج منها فانّک رجیم»، «فرمود: از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منی!»، ص (۳۸)، ۷۷

۱۴-  «و انّ علیک اللعنة الی یوم الدّین»، «و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!»، ص (۳۸): ۷۸

۱۵- «و برزت الجحیم للغاوین... فکبکبوا فیها و الغاوین و جنود ابلیس اجمعون»، «و دوزخ برای گمراهان آشکار می‏گردد... در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده می‏شوند...و همچنین همگی لشکریان ابلیس!»، شعرا (۲۶): ۹۱، ۹۴ و ۹۵


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار