کد خبر: ۱۴۵۵۸
تاریخ انتشار: 26 مهر - 1395 09:25
مفاهیم و واژگان به کار گرفته‌شده در منظومه­‌های فکری و فرقه­‌ای گوناگون، گاه شباهت­‌ها و اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند.

به گزارش فرقه نیوز و به نقل از اندیشکده روابط بین الملل: آیا «درخت» حلقه اتصال به آسمان است؟ جایگاه درخت در ادیان مختلف چگونه است؟ چرا دین یهود و عرفان کاذب کابالا علاقه مفرطی به درخت دارند؟ دستکاری (Manipulation) در عقاید شیعه با چه اهدافی صورت می‌گیرد؟
مفاهیم و واژگان به کار گرفته‌شده در منظومه­‌های فکری و فرقه­‌ای گوناگون، گاه شباهت­‌ها و اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند. برای مثال در تمامی ادیان و در بسیاری از فرقه‌های نوظهور از مفاهیمی همچون «حیات پس از مرگ»، «سعادت»، «زندگی معنوی» و… استفاده می­‌شود؛ ولی هر یک از این مفاهیم متناسب با متن و منظومه‌ای که به آن تعلق دارند "جایگاه و معنا”یی متفاوت دارند که گاه بامعنای همان مفهوم در منظومه دیگر، در تعارض است.
یکی از مفاهیمی که در جریان­‌های دینی و شبه­‌دینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است. در قرآن کریم نیز بارها به این مفهوم اشاره‌شده است. درخت در لسان قرآن، گاه برای تمثیل انگاره توحید و انگاره شرک در تعابیری همچون شجره طیبه و شجره خبیثه و گاه در توصیف توحید عمومی خلقت با تعابیری همچون «النجم و الشجر یسجدان» مورداستفاده قرارگرفته ­است. در روایت نبوت حضرت موسی علیه‌السلام نیز ذکرشده که خداوند از ورای درختی با این پیامبر الهی سخن گفت

در داستان هبوط آدم علیه‌السلام از بهشت نیز قرآن کریم ذکر می­‌فرماید که شیطان با وسوسه "درخت جاودانگی” او را فریفت اما هیچ‌یک از توصیفاتی که در قرآن از پدیده‌هایی همچون درخت، سنگ (همچون: منها لما یهبط من خشیة الله)، خوراکی­‌ها (همچون: زیتون، عسل، انجیر و …)، حیوانات (همچون: سگ اصحاب کهف، هدهد و مورچه سلیمان، شتر صالح، پرندگان ابابیل و…) و سایر پدیده­‌های طبیعی (آتش، کوه، دریا، بادها، ماه، ستارگان، شهاب­‌ها، خورشید و..) موجود است، به معنای تقدس بخشی متافیزیکی به این امور نیست. بلکه همه آن‌ها ازآن‌جهت که بخشی از خلقت شگرف خداوند و جلوه­ای از زیبایی و حکمت و رحمت و عظمت او هستند، قابل‌توجه‌اند.

هیچ‌یک از تعابیر قرآن درباره این پدیده‌ها را نمی­توان توجیهی برای بزرگداشت و تقدس­ بخشی خرافی به بخش­های طبیعت دانست. تقدس مکان­ها و اشیاء مادی همواره بالعرض و به اعتبار حقیقتی متافیزیکی و متعالی بوده است که با آن شیء نسبت دارد. برای مثال تقدس تربت کربلا به‌واسطه ارتباط این خاک باوجود مقدس سیدالشهدا و واقعه عاشوراست نه ویژگی باطنی‌ای که "زمین” واجد آن است.

در خصوص عنصر طبیعی "آب” خداوند در قرآن کریم تعبیری به‌کاربرده است که در خصوص هیچ عنصر مادی ذکر نشده است (جعلنا من الماء کل شیء حی)؛ بااین‌حال این تعبیر سبب تقدسی خرافی برای آب در میان مسلمانان نشده است و هرچند باران و آب همواره "نشانه رحمت خداوند” دانسته شده ولی هیچ گروه و فرقه‌ای به "واسطه میان زمین و آسمان” (عالم جسمانی و ملکوت) بودن آب قائل نشده است
بااین‌حال درخت در کابالا و فرقه­‌های پاگانیستی جایگاهی مقدس و متافیزیکی دارد. تمام هستی­‌شناسی آیین کابالا و اسطوره‌شناسی یهود به‌صورت سمبلیک در درختواره‌ای بانام "درخت حیات” معرفی می‌شود. درخت حیات درخت دانش، درخت مرگ، درخت ارواح و درخت کیهانی ازجمله استعاره­‌هایی هستند که با تکیه‌بر مفهوم درخت، در آموزه­‌های کابالیستی برای توصیف جهان خلقت مورداستفاده قرارگرفته‌اند.

بااین‌حال جایگاه مقدس و حلقه آسمان و زمین بودن درخت در آیین کابالا تنها به معانی استعاره­‌ای آن محدود نمی­‌شود. در آیین کابالا درخت زمینی نه به‌عنوان جلوه‌ای از خلقت خداوند بلکه به‌عنوان واسطه‌ای میان عالم بالا و عالم جسمانی و حلقه‌ای میان عالم ملکوت و عالم ناسوت موردتوجه است. این اعتقاد عمیق عمدتاً بر اساس کشف و شهود و اظهارات بزرگان عرفا کابالا صورت­‌بندی شده است و کمتر به ارائه دستمایه­‌های کلامی برای توجیه آن پرداخت‌شده است.

خاخام "اسحاق بن سیلمان لوریا” مشهور به "اسحاق لوریا”که به‌عنوان پدر کابالا امروزی شناخته می­‌شود، ازجمله کسانی بود که به حلقه واسط بودن درخت میان عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت. او درختان را جایگاه آرام گرفتن نفوس انسانی پس از مرگ می­‌دانست. در شرح احوالات او آمده است که وی به "بهار” توجه خاص داشت و در ماه "نیسان” هنگام شکوفه زدن درختان به انجام اعمال عبادی خاص در مقابل درختان اقدام می­‌نمود. او اعتقاد داشت با این اعمال به روح سرگشته کسانی که در درختان هستند یاری می­‌رساند تا به‌جای سقوط به‌مراتب پایین­‌تر، به‌سوی تعالی بالا بروند. به گفته کابالیست­‌ها سنت "لوریا” این بود که شاگردانش را به میان درختان و طبیعت ببرد و در آنجا به آن‌ها آموزش دهد
به گفته شاگردانش دریکی از این روزها لوریا چشمان خود را باز می­‌کند و درختان را نفوس انسانی باروح‌های بی‌شمار می­‌بیند. لوریا از نفوس مردگان می­‌پرسد شما چرا اینجا (در درختان) توقف کرده­‌اید؟ نفوس پاسخ می­‌دهند این به دلیل آن است که در زمان حیات تبه­کار نبودیم. ما تو را می­‌شناسیم و می­‌دانیم می­‌توانی به ما کمک کنی. لوریا نیز قول می­‌دهد کمک کند از برزخ درخت رهاشده و بالا بروند. شاگردانش لوریا را در حال گفت‌وگو می­‌دیدند درحالی‌که تنها او بود که سخن می­‌گفت و روح درختان از دید شاگردان پنهان بودند. شاگردان بعدها از او پرسیدند تو با چه کسانی سخن می­‌گفتی و لوریا پاسخ داد: اگر می­‌توانستید آن‌ها را ببینید، از اینکه چه جمعیتی از ارواح در درختان هستند، حیرت­‌زده می­‌شدید.

اولین اشارات در خصوص این‌چنین جایگاهی برای درخت در آثار "موشه لئونی” نویسنده کتاب مشهور زوهار به چشم می‌خورد. او در کتاب هانفش هاهاخامه (النفس الحکیمه) از این ویژگی و جایگاه درخت برای توضیح جهان کابالا در تمثیل درخت زندگی استفاده می­‌نماید. در آموزه­‌های کابالا درختان نه‌تنها جایگاه نفوس و ارواح انسانی هستند بلکه خودشان نیز نفس مجرده دارند. این عقیده در شرح احوال خاخام ناخمان برسلاوی توضیح داده‌شده است. او روزی در سفر، برای اقامت شب مسافرخانه چوبی را برمی­‌گزیند. خاخام ناخمن در دل شب با صدای بلند شروع به گریه می­‌کند به‌نحوی‌که صاحب مسافرخانه و همراهان خاخام متوجه حالت غیرعادی او می­شوند. همگی گرد او می­‌آیند تا علت را جویا شوند. خاخام قبل از هر سخنی کتابی را بیرون می­‌آورد و با چشمان بسته آن را باز می­‌کند و سپس جمله نوشته‌شده در صفحه را می­‌خواند: «قطع‌کردن درخت پیش از موعد، همانند کشتن یک‌نفس است.» خاخام از صاحب مسافرخانه سؤال می­‌کند آیا چوب دیوارهای مسافرخانه از درختانی است که پیش از موعد قطع‌شده است؟ صاحب مسافرخانه تأیید می­‌کند. خاخام توضیح می­‌دهد: من در مکاشفه­‌ام با بدن کسانی که کشته‌شده بودند احاطه‌شده بودم. بسیار ترسیده بودم. حالا می­‌دانم آن‌ها روح درختان بودند که برای من گریه می­‌کردند.

اسحاق لوریا پدر عرفان کابالا، حلقه واسط میان آسمان و زمین‌بودن را با دلیل دیگری نیز توضیح می­‌دهد؛ طبق اسطوره­‌شناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی وجود دارد که ارواح از آن تولید می­‌شوند. ارواح تولیدشده در گنجه­ایی به نام گوف یا بدن سقوط می­‌کنند و در آنجا منتظر نزول به زمین و تولد می­‌مانند.

اسحاق لوریا توضیح می­‌دهد که حلقه واسط درخت زندگی در آسمان هفتم و تولد نوزاد زمین درختان هستند. ارواح به‌تدریج از آسمان بر درختان نزول می­‌کنند و درختان همانند یک گهواره واسط ارواح را تا زمان تولد نگه می­‌دارند. لوریا همچنین معتقد است از میان حیوانات گنجشک این نزول را به‌خوبی حس می­‌کند و می­‌تواند پایین‌آمدن ارواح را بر روی درختان مشاهده کند. او دلیل آواز غوغا گونه گنجشکان را همین ادراک ارواح می­‌داند.
رابطه ارواح با درختان در آموزه­‌های پاگانیستی اروپای کهن پیش از مسیحیت نیز وجود داشته است. پرستش درخت بلوط یکی از آموزه­‌های پاگان‌های ژرمن بود. در زمان فراگیرشان مسیحیت برخی از این آموزه­‌های خرافی با شکل‌های تغییریافته به‌تدریج وارد مسیحیت شد و در مناسکی همچون برپایی درخت کریسمس در روزهایی پایانی سال و زمان منتسب به تولد عیسی مسیح، خود را به‌خوبی نشان داد.

در مدارس نوین کابالا به هنرجوها گفته می­‌شود کابالا یک درخت است که با بالا رفتن از شاخه‌های آن می­‌توانید به مقامی نزدیک به خدا و شبیه به خدا برسید. در عرفان کابالا رسیدن انسان به خدا به معنای فنای فی الله نیست بلکه به معنای رسیدن به مقام خدایی است. در این سیستم معنوی، فرد سالک قرار نیست فانی در خداوند گردد و هستی خود را در مقابل هستی لایزال خداوند ناچیز و نامقدار ببیند. بلکه قرار است خود را به‌اندازه خداوند و در جایگاهی خدایی درک کند. درواقع از منظر کابالا انسان در مقام خداوند عبد و بنده نیست بلکه مخلوقی است که می­‌تواند به خدایی برسد. ازاین‌رو انسان و خدا در این منظومه عجیب، درواقع دوروی یک سکه هستند. این جایگاه ویژه طبیعت شناختی و معناگرا برای درخت و نسبت آن با آفرینش انسان در محصولات رسانه‌­ای وابسته به کانون‌های کابالیستی، با گستردگی، عمق و تنوع بسیاری مورد تبلیغ و تأکید قرارگرفته­ است.

فیلم سینمایی سرچشمه محصول ۲۰۰۶ میلادی در آمریکا، سه داستان موازی درباره خاستگاه، زندگی و فرجام انسان است که در ۵۰۰ سال گذشته، زمان حال و ۵۰۰ سال آینده روایت می­‌شود. در این فیلم نقطه اتکا داستان درختی کهن‌سال است که منشأ خلقت انسان به شمار می­‌آید
این درخت در هیبتی همانند "درخت دانش در بهشت عدن” در داستان اول دیده می­‌شود. توماس قهرمان داستان اول، شوالیه­‌ای اسپانیایی (با بازی هیو جکمن) است که قصد دارد درخت زندگی را برای ملکه خود بیابد. در داستان دوم درخت حیات درختی عجیب در آفریقاست که دکتر کرئو (با بازی همان هیو جکمن) قصد دارد از شیره آن برای درمان سرطان همسر محبوبش استفاده کند.

در داستان سوم تام (باز هم با بازی "هیو جکمن”) در حبابی افسانه­‌ای که درخت کهن‌سالی در آن وجود دارد، به‌سوی سحابی دوردستی در فضا درحرکت است. روح همسر تام در درون درخت است و تام امیدوار است بتواند با رسانیدن درخت به سحابی که در سخنان همسرش از آن تعبیر به بهشت و محل آرامش ارواح انسان‌ها شده است، معشوق زندگی‌اش را به سکون و آرامش برساند. جای‌جای و بندبند سناریو این فیلم با عقاید و آموزه­‌های اساتید کابالا از اسحاق لوریا تا موشه لئونی تطبیق تام دارد
فیلم سینمایی آواتار محصول ۲۰۰۹ میلادی در آمریکا که پرفروش­‌ترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت می­‌کند. این درخت محل تجمع ارواح گذشتگان است و با عالم بالا و وجود مقدس الهه ایوا در ارتباط است. همین درخت سرنوشت قوم ناوی را پس از نیایش جک سالی در پای درخت، رقم می­‌زند و آن‌ها را بر دشمن مهاجم پیروز می­‌گرداند.

فیلم درخت زندگی محصول ۲۰۱۱ میلادی در آمریکا و برنده نخل طلایی کن ۲۰۱۱ میلادی نیز ازجمله آثاری است که با الهام از آموزه­‌های کابالا، در قالب تمثیل درخت حیات سعی دارد باطن زندگی و حیات انسان را بر اساس آنچه در تورات و به‌ویژه سفر پیدایش آمده است، تبیین نماید.

جمع‌بندی:
درواقع آنچه حائز اهمیت است توجه به جریانی مرموز و شوم است که درده‌های اخیر سعی دارد تا با تقدس بخشی بی­‌بنیان به پدیده‌های مادی و طبیعی همچون درخت، زمین، آب و یا عناصر اربعه، مبانی عرفان­‌واره­‌هایِ شرک‌آلود را در جوامع گوناگون نهادینه سازد. اگرچه این جریان بیشتر در آمریکای جنوبی و پس‌ازآن اروپا به جنبشی معنوی با پوشش محیط‌زیست گرایی تبدیل‌شده است و افرادی همچون ال گور از رهبران آن هستند، بااین‌حال در کشور ما نیز رگه‌هایی از این اندیشه درباره تقدس فصول یا پدیده‌های طبیعی، از سوی برخی افراد و جریان­‌های خاص در حال بازنشر است

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار