کليه حقوق اين سايت متعلق به وبسايت خبري-تحليلي فرقه نیوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
به گزارش فرقه نیوز؛ آنچه پیرامون فشار قبر در بیان و بنان محمدعلی طاهری آمده است بهطورکلی با نصوص دینی در تضاد است. وی به مانند همیشه تجارب شخصی خود در این مسئله را محور قرار داده، ترویج میکند و نسبت به آموزه های دینی در مورد معاد بی تفاوت است.
دیدگاه های طاهری در مورد فشار قبر در محورهای زیر دسته بندی می شود.
1- تجربه ی شخصی به جای آموزه های دینی
طاهری در شرح و بررسی «فشار قبر» اشاره ای به آموزه های دینی در این مورد نکرده و بلکه آنان را سمبلیک دانسته و صرفا آنچه را که در تشعشع دفاعی و ارتباط با ارواح، مطابق ادعای خود کسب کرده است را صحیح و قابل استناد می داند. وی همچنین شاگردانش را هم سفارش به کسب چنین تجاربی می کند تا به گفته ی او واقعیت قضایا را بتوانند دریابند.
طاهری: «شما در این تشعشع دفاعي خيلي خوب ميتوانيد تجارب با ارزشي روي اين مسائل بدست بياوريد و ببينيد كه واقعيت قضيه چيه»[1].
«ما در دوره تشعشع دفاعي از كساني سؤال كرده باشيم، تجربهداریم كه سؤال كرده باشيم كه آيا تلاش كردي جسمت را دوباره تسخير بكني، اگر يك جائي وقت كرديد و سر فرصت بود سؤال بكنيد، ميبينيد كه يك درصد قابلتوجهی آمدند اين تجربه را كسب كردند و خواستند جسم را بروند داخلش و دوباره تكانش بدهند چون ميبينند زندهاند، ميگويند حالا كه ما زندهايم شايد دوباره بتوانيم اين جسم را تكانش بدهيم».[2]
همچنین وی در دوره ی هفتم در عنوانی به نام «حلقه ی آشتی و درک مرگ» و در توضیح موت اختیاری، سیاستِ دعوت به خود را انتخاب کرده و از تجارب شخصی اش در این باب سخن می گوید: «براي خود من اين تجربه، مرحلۀ رفتنش بسيار شيرين و يکي از قشنگ ترين خاطرات تمام اين دوران بوده و برگشتش هم يکي از تلخ ترين که تلخ تر از آن ديگر نيست. يعني شيرين ترين و تلخ ترين، يک جا جمع شده»[3].
همه ی این مسائل در حالی است که تجربیات شخصی در باب مسائل دینی اولا برای دیگران حجیت نداشته و قابلیت عمومی سازی را ندارد و ثانیا این تجارب معنوی اگر مطابق با آموزه های دینی نباشند باطل هستند؛ و تجارب طاهری در تباین محض با آموزه های دینی هستند و او اندیشه های فرقه ای خود را الهام و ادراک خوانده است.
2- علّت فشار قبر از منظر طاهری
بنیان گذار فرقه ی حلقه در دوره های آموزشی عرفان حلقه به تفاریق در مورد فشار قبر سخن گفته است. وی همچنین در کتاب انسان و معرفت در قسمت معاد شناسی به نحو مختصر به این مساله پرداخته است. مطابق با اعتقاد و قرائت خاص او فشار قبر هیچ گونه ارتباطی با کردار آدمی ندارد و تنها بسته به تسخیر جسم توسط روح است که علت آن وابستگی انسان است.
او در این باره گفته است: «ممکن است كسي كه پس از در گذشتن، مرگ خود را باور نميكند و يا نميخواهد آن را بپذيرد، قصد بازگشت به بدن خود را داشته باشد؛ اما علاوه بر اين كه به مقصودش نخواهد رسید، در تلاش براي تسخير جسم خود، تحت فشار و سختي عظيمي قرار ميگيرد كه همان «فشار قبر» است»[4].
همچنین وی گفته است: «بحث فشار قبر مخصوص تكانش میدهند خود اون را تكان نميدهند درواقع به اوني (کالبد ذهنی) كه دارد نظاره ميكند ميگويند برو كار تمام است، اینجا نایست،شايد 90% قبول نميكنند، میبینند زنده هستند، ميبينند كه ميتوانند زندگي بكنند، همه را می خواهند آگاه بكنند كه ما نمُرديم ولي ما متوجه نميشويم چون هم فركانس نيستيم و اونها ميروند توي جسد وقتي ميخواهند جسد را تكان بدهند، عذاب اليم و فشار عظيمي در واقع پيش ميآيد»[5].
جای دیگری گفته است: «بسياري از كساني كه از دنيا ميروند، نميخواهند مرگ خود را بپذيرند و اين بی باوری براي آنها دردسرآفرین است. ممکن است كسي كه پس از درگذشتن، مرگ خود را باور نميكند و يا نميخواهد آن را بپذيرد، قصد بازگشت به بدن خود را داشته باشد؛ اما علاوه بر اینکه به مقصودش نخواهد رسید، در تلاش براي تسخير جسم خود، تحتفشار و سختي عظيمي قرار ميگيرد كه همان «فشار قبر» است»[6].
و در اشاره به وابستگی روح به جسم در عین آلوده دانستن گورستان ها گفته است: «آنهائي كه وابستگي به جسم دارند، وابستگي به زندگي دارند ميخواهند برگردند، ممكن است اولين كاري كه ميكنند بخواهند بروند در جسم خودشان و اينكار را خيليها هم ميكنند، مثلاً خيليها تا سالها برروي قبر خودشان هستند، بهمين دليل است كه مزار يكي از جاهاي آلوده است، بدليل اينكه آنها ايستادهاند سر قبرخودشان، يعني جدا نميشوند؛ اونقدر وابسته هستند به جسم كه قبول نميكنند ديگر اين جسم متعلق به آنها نيست، مخصوصاً جوانترها، حالا مسنترها ممكن است زودتر دل بكنند و خلاصه كلام تا مدتها اين قضيه را دنبال ميكنند و ميخواهند بروند دوباره اين جسم را تكان بدهند و نميشود و خيلي به آنها فشار ميآيد»[7].
جای دیگری در همین راستا اشاره کرده است که: «فشار قبر، فشار خود قبر نيست، بلکه فشاري است که اگر ما برگرديم و جسم را تسخير کنيم و بخواهيم تکانش بدهيم، فشار وحشتناکي به ما وارد مي شود. عده بسيــار زيادي که وابستگي شان روي جسم است، روي زندگي کردن است، چون مي بينند که زنده اند و نمرده اند، به طمع مي افتند حالا که زنده اند، دوباره جسم شان را راه بياندازند و بياورند در ميدان و در عرصه، لذا داخل جسم شان برمي گردند و فشار بسيار شديد و دردناکي بر آن ها حاکم مي شود و غلبه پيدا مي کند فشار بسيار سنگين و دردناکي و گرنه خود قبر، حرکتي ندارد»[8].
دلایل فشار قبر مطابق روایات
به خلاف آنچه طاهری می پندارد، راز فشار قبر در برخي روايات بدرفتاري با خانواده اعلام شده است؛ چنانكه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم فشار قبر سعد را بر اثر آن دانست. در پارهاي روايات فشار قبر كفاره تضييع نعمتها به حساب آمده است. برپايه برخي ديگر از احاديث، عذاب قبر بر اثر سخن چيني است. درباره كافر ميفرمايد: وقتي فرشته سؤال درباره پيامبر از او ميپرسد و او از جواب عاجز ميماند... مارها و عقربها بر او مسلّط ميشوند و قبر او تاريك ميگردد. سپس چنان فشاري به او ميدهد كه دنده هاي راست و چپ وي در يكديگر داخل ميشود[9].
همچنین در روایات اسلامی به فشار قبر به وضوح تصریح شده است؛ که به چند نمونه از آنان اشاره می کنیم.
از امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام نقل شده است: «چون رُقَيّه، دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله، درگذشت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به گذشتگان نيك ما عثمان بن مظعون و ياران او، ملحق شو. فاطمه عليها السلام كنار قبر ايستاده بود و قطرات اشكش روى آن مىريخت و رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه ايستاده بود، اشكهايش را با جامه خود مىگرفت و دعا مىكرد و مىفرمود: مىدانم كه او ناتوان است و از خداوند عزّوجلّ خواستم كه از فشار قبر نگاهش دارد»[10].
همچنین امام صادق علیه السلام فرموده اند: «بعد از آنكه سعد (بن معاذ) فوت نمود، هفتاد هزار فرشته او را تشييع جنازه كردند؛ رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بر بالين قبرش ايستاد و فرمود: (آيا) مانند سعد فشار قبر ببيند؟! مادر سعد گفت: اى سعد! گوارايت و گراميت باد. پس رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ به او فرمود: اى امّ سعد! چيزى را بر خداوند تحميل نكن، گفت: اى رسول خدا! شنيدهايم كه در باره سعد چنان تعريف مىنمودى، فرمود: همانا سعد نسبت به خانوادهاش زبانى خشن داشت»[11].
3- رفع فشار قبر
طاهری که فشار قبر را از عدّه ای که به دانش کمال[12] رسیده اند و بواسطه ی این دانش كوچكترين تمايلي براي بازگشت به جسم خود ندارند برداشته است، می گوید:
«بسياري از ما گمان ميكنيم كه بهراحتی حقيقت مرگ را خواهيم پذيرفت؛ درحالیکه فقط تعداد اندكي از درگذشتگان هستند كه به دليل معرفت و آگاهي (دانش كمالي) بهسادگي دست از اين دنيا (ازجمله جسم خود) ميكشند و بدون فشار قبر بهسوي زندگي بعدي رهسپار ميشوند. اين عده كه هواي ديدار پروردگار و عزم كوي او رادارند، حتي لحظهاي در فشار وابستگيهاي زميني باقي نميمانند و كوچكترين تمايلي براي بازگشت به جسم خود ندارند. بنابراين، از این نظر، دچار عذاب و آزردگي هم نميشوند»[13].
«اما عدهاي كه به جسمشان و به زندگي وابستگي دارند (جسمشان خصوصاً) مرگ را قبول نميكنند، ميخواهد بيايد جسم را تسخير کند و تکانش بدهد، آنجا در هنگام دفن كه تكانش ميدهند و ميگويند تلقين، خوب تلقين به مُرده كه معني ندارد، جسم را تكانش ميدهند كه او ببيند كه مُرده و کار تمام است و قبول بكند، اما قبول نميكند درصد قابلتوجهی قبول نميكنند كه مُردند دوباره ميخواهند جسم را تسخير كنند، تكانش بدهند ميروند در جسم سختترين و دردناکترین تجربه برايشان پيش ميآيد و فشار وحشتناك»[14].
«پس فشار قبر ميتواند براي عده زيادي نباشد، يعني وابستگي به جسم نداشته باشند»[15].
دانش کمال در فرقهی حلقه از رهگذر اندیشه Interuniversal[16] به دست میآید که در آن بایستی تنها به درک وحدت و تن واحده بودن جهان هستی دست یافت و در این راستا دین و مذهب شرط نیست، بلکه باید به صلح با همهی هستی رسید.
به هر تقدیر اگر در آموزههای اسلامی دستورالعملهایی برای رهایی از فشار قبر بیانشده است و همچنین اگر شماری از مؤمنینِ راستین از فشار قبر مستثنا شدهاند، این دستورالعملها تنها منحصر در اعمال صالح و این مستثنا شدنها فقط به جهت التزام به اعمال صالح بوده است نه آنچه طاهری تحت عنوان دانش کمال بههمبافته است.
4- سمبلیک دانستن فشار قبر و سوال قبر
طاهری سوال فرشتگان در قبر و همچنین فشار قبر را سمبلیک میداند و صرفاً فشار قبر را منحصر در تسخیر جسم توسط روح میداند. وی در این باره و در پاسخ به پرسش یکی از شاگردانش گفته است:
«اين فشار قبري كه گفتند نه قبر فشار بياورد، قبر که تكان نميخورد، شما دقيقترين سنسورها را در قبركار بگذاريد، اگر قبر يك ذره تكان خورد، تكان نميخورد، فشار قبر، فشار وابستگي است، فشار وابستگي به جسم هست، ببينيد در مورد نكير و منكركه سؤال ميفرمايند، اینها سمبُليك است وسمبُليك ما در معرض مسائلي هستيم كه شما در این تشعشع دفاعي خيلي خوب ميتوانيد تجارب باارزشی روي اين مسائل به دست بياوريد و ببينيد كه واقعيت قضيه چيه، آنجا دوباره همين دو تا نيرو هست روي كالبد ذهني كه يكي ميخواهد بكشد بالا و يكي ميخواهد بكشد پائين و در واقع دوباره ما در معرض يك دوگانگی هستيم حالا در اين سالها در قرون متمادي براي اينكه اين مفاهيم برسانند با یک چيزهاي سمبُليكي مانند فشار قبر و اين حرفها شروع شده، كشش ذهني انسان در هزار سال پيش، در عهد عتيق چقدر بوده، يك عدهاي بودند تیزهوش بودند همين عرفا تیزهوش بودند و مسائل را گرفتند ولي عده زيادي كشش ذهني نداشتند درسطح خيلي عام بودند، اينها هم گفتند نكير و منكر تمام شده ديگه و پائين و بالا برايشان قابل فهم نبوده، لذا باز با زبانهاي كلي و سمبُليك ختم ماجرا را دارند و درست هم بوده و درست هم هست، منتها هر كسي به قدر فهم خود كند ادراك»[17].
این سخنان در حالیست که در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که: «شيعه ما نيست كسى كه چهار چيز را انكار كند: معراج، سؤال قبر، آفريده شدن بهشت و دوزخ و شفاعت»[18].
و از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است که در مورد سوال نکیر و منکر فرموده اند: «...دو فرشته نزدش مىآيند و او را مىنشانند و مىپرسند: درباره اين پيامبر، محمّد، چه عقيدهاى داشتى؟...»[19].
طاهری همچنین در جای دیگری فرشتگان سوال کننده را در درون خود انسان تصور کرده است و گفته است: «ملائك سؤال كننده، در درون خود او هستند»[20]. تا ماجرای بی اعتقادی او به فشار قبر و سوال ملائکه در قبر بی هیچ شائبه تکمیل بشود.
«امید وصال»
[1] - جزوه دوره چهارم، ص 30.
[2] - جزوه دوره چهارم، ص 45.
[3] - جزوه ترم هفتم، ص 224.
[4] - انسان و معرفت، ص 259.
[5] - جزوه ی ترم دوم، ص 129.
[6] - انسان و معرفت، ص 259.
[7] - جزوه ی تشعشع دفاعی، ص 51.
[8] - جزوه ترم هفتم، ص 224.
[9] - معاد در قرآن آیه الله جوادی آملی، ج 4، ص 214 .
[10] - ميزان الحكمه، ج 9، ص 256.
[11] - متن و ترجمه كتاب شريف الزهد ؛ ص199.
[12] - اثر ماندگار آگاهی های مثبت بر وجود انسان را در فرقه ی حلقه دانش کمال می گویند که مطابق با اعتقاد آنان تنها بخشي از داشتههاي انسان است كه قابل انتقال به زندگي بعدي می باشد.
[13] - انسان و معرفت، ص 259.
[14] - جزوه دوره چهارم، ص 30.
[15] - همان، ص 31.
[16] - بنگرید به انسان از منظری دیگر، ص 226.
[17] - جزوه دوره چهارم، ص 29.
[18] - ميزان الحكمه، ج6، ص 119.
[19] - همان، ج9، ص 251.
[20] - انسان و معرفت، ص 260.