کد خبر: ۱۵۱۸۹
تاریخ انتشار: 16 بهمن - 1395 11:47
کتیا کتووا رهیافته ی روسی
کتیا با دخترى مسلمان هم اتاق شد و آنها اغلب در مورد مذهب با هم بحث و مذاکره میکردند. اوبخاطر اینکه بتواند حرف خود را ثابت کند و درست بودن عقاید خود را نشان دهد شروع به خواندن در مورد مذهب ارتدکس و اسلام کرد.با گذشت زمان علاقه کتیا به اسلام به میل شدیدى براى پذیزش آن تبدیل شد.
به گزارش فرقه نیوز:

در غروب۳۰ مارچ ٢٠١۶,خانمی ٢٣ ساله روسى کتیا کتووا براى اولین بار به مسجد جامعه مسکو داخل شد، انگیزه او قبول اسلام بود.

کتیا فقط دو بار به مسجد پا نهاده بود. اولین بار در زمان کودکى او بود زمانى که مادربزرگش دست کتیا سه ساله را گرفت و به مسجدمحلى باشقیرستان (این سرزمین در آسیاى میانه،میان رود ولگا و رشته کوه اورال قرار دارد و پایتخت آن اوفا نام دارد. زبان رسمى ان ها زبان باشقیرى و روسى هستند. )برد.

((دقیقا آن صحنه را به یاد دارم ؛زن ها در طبقه بالا به عبادت مشغول بودند و من در نزدیکى نرده ها ایستاده بودم و به پایین جایی که مردها مشغول عبادت بودند نگاه میکردم.))

بیش از نصف جمعیت باشقیرستان مسلمان قومى، نژادى هستند. به این معنى که آن ها اسلام را به دلایل تاریخی پذیرفته اند جدا از درک و در نظر گرفتن دیدگاهاى مذهبى.

با تمام شدن دوران ملحدان روسى شوروى این رایج ترین و عادى ترین انتخاب بود.

والدین کتیا مذهبى نبودند. پدرش روسى و پیرو ارتدکس و مادرش تاتار (یکى از اقوام ترک تبار هستند که محل اصلى سکونت آنها جمهورى تاتارستان در غرب مرکزى فدراسیون روسیه و بخش هایی از سیبرى و اسیا میانه است. اکثریت تاتارها سنى هستند و پیرو مکتب حنفى هستند. از سده ١۶ تا ١٨ میلادی شمار اندمو از ان ها به مسیحیت تغییر آیین دادند ولى در اواخر سده ١٩ و اوایل سده بیستم میلادی بسیارى از انان مجددا به دین اسلام بازگشتند.) و مسلمان قومى نژادى بود. با این وجود هیچ کدام رعایت کننده و به جا اورنده دین خود نبودند.

نسل قبل تمایلات مذهبى بیشترى داشت. مادربزرگ مسلمان کتیا به او نماز خواندن را آموخته بود و مادر مادر بزرگ مسیحی او نماز خواندن به شیوه مسیحى را. کتیا نماز را بدون دانستن و فهمیدن معنى آن از حفظ میخواند:(( بنا به دلایلى هر زمان که من در کودکى میترسیدم نماز به یادم مى آمد ))

در طول دوران کودکى کتیا هر دو شیوه نماز را میخواند غافل از اینکه این تنها تکالیف مذهبى معمول نیست.

در حدود ١٣ سالگى متوجه شد این همه ی کارى که باید انجام دهد نیست. گذشته از این او به عنوان ارتدکس تعمید داده شده بود و بارها در مدرسه گفته بودند که تو روسى هستى؛ بنابراین تصمیم گرفت نماز خواندن به شیوه مسلمانان را رها  و صلیب مسیح مصلوب را به گردن بیندازد.

در آن روزها برادر بزرگ کتیا همچنین به ارتدکس علاقه شدیدى پیدا کرده بود و پاییند و وفادار به پیمانى بود که بسته شده بود.

کتیا سوال هاى زیادى داشت که هیچ کس نمیتوانست به آنها پاسخ دهد ؛ به عنوان مثال,او نمیتوانست این عقیده را که مسیح پیامبر نیست و خدا هست را بپذیرد و با خیلى از سنت ها و رسم هاى ارتدکس مخالف بود مانند پرستش یادگار مقدس.

با همه ى این تفکراتى که در سرش  میچرخید کتیا ١٨ ساله به مسکو رسید. او با هدف وکالت یا مامور تحقیق و رسیدگى به دانشگاه دولتى عدالت روسیه وارد شد.کتیا با دخترى مسلمان هم اتاق شدو آنها اغلب در مورد مذهب با هم بحث و مذاکره میکردند. اوبخاطر اینکه بتواند حرف خود را ثابت کند و درست بودن عقاید خود را نشان دهد شروع به خواندن در مورد مذهب ارتدکس و اسلام کرد.

با گذشت زمان علاقه کتیا به اسلام به میل شدیدى براى پذیزش آن تبدیل شد. چند ماه قبل از فارغ التحصیلى و تکمیل دوره کارآموزی در کمیسیون (سازمان) تحقیق و رسیدگى و قبل از شروع کار در آنجا او همه را با اسلام اوردنش و مسلمان شدنش شوکه کرد. کار کردن در کمیسیون تحقیق و بررسى با حجاب غیر ممکن بود. بنابراین تصمیم گرفت استراحت کوتاهى به خود دهد تا در آینده انتخاب هاى دیگرى پیش آید.

در همین دوران سخت زندگى بود که ما با او آشنا شدیم. اکنون او به عنوان یک خدمتکار در کافه هاى حلال داغستان   (یکی از ۲۲ جمهوری خودمختار فدراسیون روسیه است که در سواحل غربی دریای خزر و در قسمت شرقی ناحیه قفقاز واقع شده است.) مشغول به کار است. داغستان سومین منطقه روسى بود جمعیت زیادى مسلمان داشت.

وقتى از او پرسیدیم دوست دارد به خانه برگردد یا نه او جواب منفى داد. (( در مسکو من احساس امنیت میکنم ترسى از کنار گذاشته شدن یا در آورده شدن مغنه یا روسرى خود ندارم .مطنئنا الان سرزنش هاى زبانى زیادى را میشنوم اما تعرض جسمى نه. برنامه اى براى ترک مسکو ندارم اما اگر روزى تصمیم به انجام این کار گرفتم به تاتارستان جایی که مسلمان ها، زن هاى باحجاب و موسسات حلال بیشترى دارد خواهم رفت. ))

او با داستان هایی از زنان با اراده و مستقل به شوق مى آمد. در گفت و گوهایش با اشتیاق داستان هایی از ایرنا سندلر کسى که جان ٢۵٠٠ کودک یهودى لهستانى را در جنگ جهانى دوم نجات داد، از شوروى، والنتینا ترشلوا نخستین زن فضانورد جهان  و ملاله یوسف زى دخترنوجوان  پاکستانى فعال حقوق بشر را بیان میکرد.

او امیدوار بود در آینده اى نزدیک به سازمان حقوق بشر بازگردد و به زنان و کودکان کمک کند و باخانواده ها همکارى کند. افکارمردم روسى میگفت جامه کثیف را نباید در ملاعام شست چه برسد به صحبت. این به این معناست که مشکلات خانواده ها که شامل خشونت ها است چیزى نیست که علنا بتوان به آن اعتراض کرد. این مشکلى براى خانم هاست که خود به تنهایی باید با آن کنار بیایند.

او میگوید ((من باور دارم که تجزیه و تحلیل درگیرى ها و تنش هاى خانوادگى هر دو قسمت را در برمیگیرد. ))

کتیا مى گوید(( زنان مسلمان آزاد هستند؛ بر خلاف این فکر کلیشه ای که می گویند: "زنان مسلمان را از جهان دور نگه می دارند و آن ها را در خانه مانند یک پرنده، ابتدا توسط والدین و بعد همسر زندانى میکنند!”بنظرم هدف و وظیفه زنان ایجاد آرامش و آسایش خاطر براى اعضاى خانواده هایشان است.))

هدف اصلى کتیا در آن لحظه فقط ایجاد آرامش و صلح با خانواده اش بود. والدین او از انتخاب اسلام و حجاب او راضى نبودند و نگران نتیجه انتخاب او و مشکلاتى سر راهش بودند. با توجه به پیشینه ى امروزه و مطرح بودن این اخبار و اطلاعات نگرانى آن ها بیشتر میشد.

(( والدین من از تصمیم من در مورد پذیرش و قبول اسلام و پوشیدن لباس هاى پوشیده و روسرى مانند زنان تاتار و گره زدن آن در پشت گردن آگاه بودند اما نمیدانستند من باید زمانى که حجاب دارم گردن خود را نیز بپوشانم. ))این موضوع را آنها قبل از سال جدید که کتیا براى تعطیلات رفته بود متوجه شدند.

رهیافته
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: