کد خبر: ۱۵۲۴۶
تاریخ انتشار: 27 بهمن - 1395 08:21
بزرگ‌ترین مشکلی که وجود دارد و سبب شده فضای آماده‌ای در کشورما به وجود بیاید این است که مسؤولان ما در یک غفلت بسیار شدیدی قرار گرفته اند؛ نه در مجلس و نه در بین وزارتخانه‌ها و سازمان‌های فرهنگی مانند وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و نه در سازمان‌های غیر فرهنگی مانند وزارت اطلاعات که موظف است در بخش‌هایی که مربوط به کارهای فرهنگی و امنیتی است کار بکند، هیچ کدام این‌ها شناخت دقیق و روشنی نسبت به معنویت‌های نوظهور ندارند.
به گزارش فرقه نیوز؛ «بازگشت دوباره بشر به دامان معنویات» سخنی است که در سال‌های اخیر بارها در تحلیل‌های جامعه شناختی و مذهبی شنیده ایم. شوق بشرمعاصر به معنویت مسأله‌ای انکار ناپذیر است، اما اینکه خوراک معنوی که برای این اشتیاق و عطش تدارک دیده می‌شود، چه باشد، خود مهم‌تر از آن عطش است. سال‌هاست، پدیده‌ای به نام «عرفان‌های کاذب» می‌کوشد با تقلبی بزرگ خود را ناجی نیازهای معنوی بشر جلوه دهد و سقف کاذبی بر خواسته‌های معنوی بشر باشد. معنویت‌های نوظهور برای پیشبرد اهداف پشت پرده اش، بیشترین طعمه‌های خود را از بین زنان و جوانان انتخاب می‌کند. چرایی این اتفاق را با دکتر حمید رضا مظاهری سیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی در میان گذاشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
*چرا زنان و جوانان بیشترین طعمه عرفان‌های نوظهور هستند؟
گرایش جوانان و زنان به عرفان‌های نوظهور بیشتر از دیگران است. علت‌های این آسیب اجتماعی متعدد است؛ پاکی روح و عدم آلودگی به مظاهر دنیوی سبب گرایش بیشتر جوانان به معنویت بیشتر است و آمادگی درونی برای گرایش به معنویت در آن‌ها بیشتراست. زنان نیز به دلیل لطافت روحی و آمادگی درونی نسبت به مردان گرایش بیشتری به معنویت دارند. باتوجه به این آمادگی، میزان عرضه معنویت‌های حقیقی و عرفان‌های کاذب تعیین کننده است که این دو طیف جذب کدام یک از جریان‌های معنوی شوند. 
*چه زمینه‌های اجتماعی و فردی برای حضور بانوان و جوانان در جلسات عرفان‌های کاذب وجود دارد؟
علاوه بر آنچه گفته شد، علل دیگری نیز وجود دارد که به زمینه‌های اجتماعی بر می‌گردد. بانوانی که شاغل نیستند، فراغت بیشتری نسبت به آقایان دارند تا دراین جلسات شرکت کنند و بتدریج زمینه گرایش آنان به معنویت‌های نو پدید فراهم می‌شود. همین مسأله در خصوص جوانان نیز قابل طرح است؛ زیرا آنان در طول روز از اوقات فراغت بیشتری برخوردارند و این مسأله موجب می‌شود زمینه اجتماعی جذب در عرفان‌های نوپدید برای آن‌ها فراهم شود. همچنین آن‌ها در قالب‌های گوناگونی برنامه‌های خود را ارایه می‌دهند، تحت عنوان برنامه‌های آموزشی ورزشی مؤسسات فرهنگی یا خیریه زمینه برای جذب مخاطب فراهم می‌کنند که ابتدا تنها برای آموزش یا فعالیت‌های خیریه وارد مجموعه‌ای می‌شود، اما پس از مدتی متوجه می‌شود در دام معنویت‌های کاذب گرفتار شده است.
*جذابیت‌های رسانه‌ای و هنری چه نقشی در این گرایش دارد؟
- ما شاهد روش‌های جذاب گروه‌هایی هستیم که عرفان‌های نوظهور را تبلیغ می‌کنند، ازجمله استفاده گسترده از فیلم، رسانه‌ها و فضای مجازی، به گونه‌ای که حتی همین فیلم‌ها نیز از رسانه ملی پخش شده است.
همچنین روش‌های تبلیغی آن‌ها نیز تعیین کننده است، زیرا تنوع و جذابیت دارد، البته خیلی آشکار نیست و معمولاً تحت عناوین دیگری فعالیت‌های خود را آغاز می‌کنند و پس از مدتی مشخص  می‌شود واقعیت گسترش معنویتی نوپدید است. این موضوع تنها مربوط به کشور ما نیست، بعضی از جامعه شناسان غربی که در این زمینه پژوهش‌هایی انجام داده اند، معتقدند، مشکلی که در شناسایی معنویت‌های کاذب وجود دارد این است که آن‌ها معمولاً با عناوین دیگری فعالیت می‌کنند، یعنی بزرگ‌ترین مشکلی که از تحلیل آنان درباره جامعه انگلستان مطرح می‌شود، همین است؛ زیرا آن‌ها با عناوین مشخص معنویت پیشگام نمی‌شوند، بلکه با عناوین دیگر فعالیت و سپس مخاطب را به سمت خود جذب می‌کنند.
*با توجه به وجود مؤلفه‌های معنوی و فرهنگی ما چرا فضای فعالیت این گروه‌ها درایران فراهم شده است؟
- بزرگ‌ترین مشکلی که وجود دارد و سبب شده فضای آماده‌ای در کشورما به وجود بیاید این است که مسؤولان ما در یک غفلت بسیار شدیدی قرار گرفته اند؛ نه در مجلس و نه در بین وزارتخانه‌ها و سازمان‌های فرهنگی مانند وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و نه در سازمان‌های غیر فرهنگی مانند وزارت اطلاعات که موظف است در بخش‌هایی که مربوط به کارهای فرهنگی و امنیتی است کار بکند، هیچ کدام این‌ها شناخت دقیق و روشنی نسبت به معنویت‌های نوظهور ندارند. در رسانه ملی هم این شناخت اندک است، متأسفانه بعضی از جریان‌هایی که در خارج کشور بسیار فعال هستند و در داخل کشور تاثیر گذارند فیلم‌های آن‌ها براحتی از تلویزیون پخش می‌شود و این ناآگاهی مدیران رسانه ملی را می‌رساند. این در حالی است که این جریان‌ها روز به روز بر فعالیت‌های خود می‌افزایند و مورد حمایت هستند.
مؤسسه‌ای به نام «مؤسسه همایش فرازان» در ایران فعالیت می‌کند و سالی چند بار افرادی که مدعی‌اند رهبران معنویت درجهان هستند با واسطه این مؤسسه وارد ایران می‌شوند. سال 92 شاهد حضور چند نفر از این افراد مانند برایان تریسی درایران بودیم. آنان کسانی هستند که رسماً در مجموعه‌ای به نام «رهبران تکاملی» عضویت دارند و  معتقدند جهان را به سمت تکامل هدایت می‌کنند و از سال 2008 در ایالات متحده آمریکا فعالیت خود را آغاز کرده اند. این افراد براحتی به ایران سفر می‌کنند، فیلم‌های آنان مانند «راز» در رسانه ملی به نمایش درآمد. آثار آن‌ها به فارسی ترجمه شده و در اختیار مردم قرار گرفته است.
مایکل برنادبکویث که در «راز» صحبت می‌کند، خود را به عنوان یک رهبر معنوی معرفی می‌کند، اما معنویتی که هماهنگ با نظام سرمایه داری است. او در فیلمی به نام «رمز موسی» می‌گوید، ما باید دنیا را به سمت صلح ببریم، اما ممکن است گاهی حرکت به سمت صلح با جنگ همراه باشد. چنانچه جرج بوش این حرکت را آغاز کرد و با اخلاق جنگی آمد، اما گام‌های بلندی درراستای تحقق صلح جهانی برداشت.
این افراد نیروهای تفکر و سبک زندگی آمریکایی هستند که ایدئولوژی پشتیبان استکبار جهانی را در لایه‌های معنوی درجهان توسعه می‌دهند. رهبران تکاملی براحتی برای دنیا برنامه ریزی می‌کنند تا مردم به سمت معنویت مورد نظر آن‌ها بروند، معنویتی که در نقطه تضاد و تقابل با معنویت اسلامی و اندیشه‌های انقلاب اسلامی قرار دارد. ما معتقدیم باید تفکر معنوی در دنیا ترویج شود و آن‌ها نیز همین ادعا را دارند؛ بنابراین با بررسی و مطالعه آموزه‌های عرفان‌های کاذب باید نقاط تقابل و تضاد آن‌ها را با عرفان اسلامی استخراج کنیم. یک فاجعه فرهنگی در حال رخ دادن است و ما از روی نا آگاهی عامل ترویج و توسعه آن در کشور هستیم.
*برای جلوگیری از این فاجعه فرهنگی چه باید کرد؟
- برای پیشگیری از فعالیت جریان‌های نوپدید معنوی باید مدیران فرهنگی و غیر فرهنگی در ابتدا آگاه شوند، زیرا اگر قرار باشد 80 میلیون ایرانی را آگاه کنیم، خیلی زمانبر است، اما آگاه ساختن  5هزار مدیر ارشد نظام، در چند ماه امکان پذیر است و نتیجه بهتری هم می‌دهد، چون مدیران ترویج این برنامه‌ها را کنترل می‌کنند. یا وقتی با بودجه دولتی و در فرهنگسراها و دانشگاه‌ها قانون جذب تبلیغ می‌شود، دیگر چه برنامه هدایت شده‌ای برای مردم می‌توان داشت؟ درحالی که قانون جذب از سوی عرفان‌های کاذب طراحی شده است.
ویلیام والتر اتکینسون از سال 1906 این قانون را در سازمانی که به عرفان یهود وابسته بود، طراحی کرد. کتابی به نام «شفای زندگی» اثر لوییز هی نیز مروج همین دیدگاه است. درحالی نویسنده این کتاب به یک قدیس بین طرفدارانش تبدیل شده است که دختری بدنام بوده و به مناسباتی به مسایل معنوی روی می‌آورد. او در همین کتاب از گذشته خود با افتخار صحبت می‌کند، با این وجود، این کتاب در رسانه ملی معرفی شد.
به نظر من ما با یک جریان برنامه ریزی شده‌ای روبه رو هستیم، همان گونه که رهبری در سال 89  به این موضوع اشاره کردند. آنچه به عنوان معنویت نجات بخش برای جهان در نظر گرفته شده، در حوزه‌های گوناگون در حال گسترش است. یکی  از این حوزه‌ها، کسب و کار است. در همین راستا مراکزی با عنوان کسب و کار و موفقیت مالی در حال فعالیت هستند، در حالی که این مباحث حرف‌های بازاری است و در علم اقتصاد جایگاهی ندارد. آنچه برای این گروه‌ها مهم است، تنها بیان مسایل معنوی است و موفقیت اقتصادی بهانه‌ای برای جذب افراد به این کلاس‌ها در راستای تغییر باورهاست، ارزش‌هایی که آن‌ها تبلیغ می‌کنند، تجمل گرایی، مصرف زدگی، برند سازی و مدپرستی است که تفکر سرمایه داری را در قالب مباحث معنوی ترویج می‌کند. این ترکیب اقتصاد و معنویت، کاملاً با برنامه ریزی و هدف آن حمله به ارزش‌های اسلامی است.
مؤسسه‌ای به نام «شرکایی برای شروع دوباره» تشکیل شده که آلبرایت، خاویر سولانا و بسیاری از چهره‌های سیاسی ومعنوی در آن عضو هستند، که هدف اساسی آن‌ها مبارزه با اهداف اقتصاد و معنویت اسلامی است. به علاوه شاخه همکاری دارند که به نام «بنیاد ایمان» تونی بلر با سرمایه گذاری گسترده فعالیت می‌کنند و در همه دنیا برنامه دارند. تبلیغات به سبک اقتصاد مصرفی در حوزه فرهنگ موجب شده این جریان‌های فکری به موفقیت‌هایی نیز دست پیدا کند، بنابراین برای جلوگیری از پیشرفت این تفکر در ایران به جریان آگاهی بخشی در سطح مدیران نیاز داریم.
منبع: پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار