کد خبر: ۱۵۳۳۹
تاریخ انتشار: 16 اسفند - 1395 07:52
شنیده اید که می گویند، هر داستانی پشت پرده ای هم دارد. هر دعوایی دو طرف دارد. همیشه ظاهر امری گویای حقیقت نیست.

به گزارش فرقه نیوز؛  هر اتفاقی که می افتد، قبل از قضاوت درباره آن می بایست، علت را جویا شد، چرا که ممکن است علت موجه ای داشته باشد. و یا اینکه اصلا قضیه آنچه معرفی شده است نباشد. به طور کلی علت وجود دادگاه همین است، که فرد متهم بتواند از خود دفاع کند و این فرصت را داشته باشد که دیدگاه خود از واقعه را شرح دهد، و به نحوی بی گناهی خود را ثابت نماید. تا زمانی که اتهام متهم اثبات نشده است، نمی بایست در مورد او قضاوت بی جا نمود.

هر از چند گاهی، به خصوص پس از ایام محرمه بهائی در گوشه کنار، خبر پلمپ مغازه بهائیان به چشم می رسد. ایام محرمه بهائی ۹ روز در سال است که در آن روزها بهائیان از کار کردن منع شده اند. هر انسان منصفی با مشاهده این گونه اخبار حس می کند که مظلومی از نان خوردن افتاده است. حس می کند که ممکن است بی عدالتی رخ داده باشد. اگر خانواده ای محل درآمدش آن مغازه باشد، کل خانواده از نان خوردن افتاده اند. انسان منصف و متعهدی پیدا نمی شود که این حرکت را تقبیح نکند. اما سوال اینجاست که اصل قضیه چیست؟ آیا این قصه به همین شکلی است که به نمایش درآمده است؟ همانطور که عرض شد، هر داستانی را از دیدگاه های مختلف می توان مشاهده کرد، و تا از همه حقایق پرده برداری نشده باشد نمی تواند در مورد آن قضاوت نمود. لذا این گونه اخبار مشوقی برای این نوشتار شد که به واقع پشت پرده این اخبار چیستند؟ آیا بی عدالتی عامل این گونه مسائل است؟ آیا قوانین کشور زیر پا گذاشته شده است؟ آیا مسئولین خصومت شخصی با این افراد دارند؟ و یا به واقع فرد مغازه دار خاطی بوده و بر خلاف قانون عملی از او سر زده است؟

اولین نکته ای که حائز اهمیت است این است که، بهائیان علت بسته شدن مغازه هایشان را منحصر در بهائی بودنشان قلمداد می کنند. به این معنی که دولت ایران به این خاطر که فرد مغازه دار عقیده بهائی دارد مغازه او را پلمپ می کنند. این در حالی است که از طرفی، تعداد بهائیان ایران طبق آمار های مختلف از ۳۰ هزار تا ۳۰۰ هزار عنوان شده است و کمتر از ۱۰۰ نفر بهائی در حال حاضر زندانی است و یا مغازه او پلمپ شده است. این اختلاف فاحش میان تعداد کل بهائیان و تعداد بهائیان به ظاهر خاطی نشان می دهد که علت تضییقات اصلا با عقیده افراد بهائی خوانش ندارد. به این معنی که فرد به ظاهر خاطی بهائی، چون عقیده و باور بهائی دارد خاطی نیست. اگر این گونه بود، کل جمعیت بهائیان می بایست همگی در زندان باشند، و یا صاحب شغل نباشند.

به مورد زیر توجه کنید که از زبان یکی از بهائیان در خبرگزاری هرانا پس از پلمپ شدن مغازه هم کیش خود، منتشر شده است:

"در آیین بهایى ۹ روز تعطیل مذهبى وجود دارد که بعضا مصادف با تعطیلات رسمى در تقویم ایران نیست ولى طبق دین بهاییت، کسب و کار در این روز ها جایز نیست و بهاییان این روزها را تعطیل مى کنند، ولى اداره اماکن مى گوید شما حق تعطیل کردن کار در این روزها را ندارید و بهایى ها هم قبول نمى کنند.”

همانطور که این شهروند بهائی نیز به آن اشاره کرده است، اغلب موارد پلمپ به خاطر این نیست که فرد بهائی مغازه ای دارد، و چون "بهائی” است آن مغازه بسته شده است. خیلی از خبر گزاری های موجود، آنها که در خارج از ایران فعالیت می کنند، به همراه خبر گزاری های بهائی و به طور کل، کل جامعه بهائی و تشکیلات بهائی، با برخورد به این گونه حرکت ها، اولین سخنی که از آنها به گوش می رسد این است که مسئولین فقط به علت بهائی بودن صاحب مغازه ها آن ها را پلمپ می کنند. این در حالی است که مثلا در همین مورد بالا و تقریبا تمام موارد مشابه، پلمپ مغازه به خاطر این نبوده است که صاحب آن بهائی است. بر خلاف آن، اصل قضیه به آنجا بر می گردد که اغلب این موارد پلمپ به این علت است که بهائیان مغازه های خود را در روز هایی غیر از تعطیلات رسمی کشور، تعطیل می کنند. در این موارد نهاد های رسمی کشور از بهائیان خواسته اند که مغازه های خود را در غیر روز های تعطیل رسمی کشور، تعطیل نکنند. ولی بهائیان از مطابقت با دستورات حکومت سر باز می زنند.

دقت در نصوص بهائی در مورد تبعیت از حکومت نکته جالبی را روشن می کند. نصوص بهائی به صراحت عنوان کرده اند که تشکیلات بهائی و جامعه بهائی می بایست در هر کشوری که هستند، از حاکمیت آن کشور تبعیت کامل داشته باشند. به متن زیر توجه کنید:

" گنجینه حدود و احکام. باب 75: ابداً بدون اذن و اجازه حکومت، جزئی و کلی نباید حرکتی کرد و هر کس بدون اذن حکومت، اَدنی حرکتی نماید، مخالفت به امر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست "

این حکم، به طور واضح نشان می دهد که بهائیان می بایست آنچه که حکومت هر کشوری از آنها در کشور مذبور می خواهد "چه جزئی و چه کلی” تبعیت محض داشته باشند. حتی ادامه می دهد که هر حرکتی کوچکی بدون اذن و اجازه حکومت مخالفت با عقیده بهائی است، و بخشوده نمی شود. این حکم تکلیف جامعه و تشکیلات بهائی را در مورد تبعیت از حکومت روشن می کند. در باره موضوع این مقاله نیز بهائیان می بایست به حکم دولت ایران احترام کامل گذاشته و از آن تبعیت نمایند. همانطور که تبصره چه جزئی و چه کلی زده شده است، نشان می دهد که اولویت اول احترام به دستور حکومت است. اینجا خاطر نشان شویم که تبعیت بهائیان از دولت تنها در یک زمینه نهی شده است و آن اظهار به بهائی نبودن است. که در موضوع مذبور، حکومت چنین درخواستی ندارد، تنها می گوید که مغازه های خود را در روز هایی غیر از تعطیلات رسمی کشوری تعطیل نکنید. سوال اینجاست که این مسئله می تواند به راحتی حل شود، و مغازه دار بهائی شاگرد غیر بهائی خود را به مغازه بفرستد، و یا اگر شاگردی ندارد از یک فرد معتمد غیر بهائی بخواهد که چند ساعتی مغازه او را مراقبت کند. اما چطور است که بهائیان این راه حل ساده را انتخاب نکرده و نمی کنند؟ در ادامه پیش زمینه ای را مطرح می کنیم.

باید دانست که یکی از مهمترین مسئولیت های اعضای جامعه بهائی که از جمله اهداف اصلی این جامعه می باشد، تبلیغ این مرام است. مرور نصوص بهائی، نشان می دهد که بهائیت نقشه ای بلند مدت دارد که هدف نهائی آن تشکیل جامعه ذهبی بوده که حکومت مادی و معنوی دنیا در دستان تشکیلات بهائی قرار بگیرد. شوقی در مواضع مختلف اعلام نموده که هدف از تشکیل نظام اداری و فعالیت‌های موسسات بهائی زمینه‌سازی جهت نیل به جامعه ذهبی و کسب مدیریت سیاسی جامعه است و جالب است که در مدرک زیر ایشان فقط سخن از فتح قلوب و سلطنت باطنی نمی‌رانند بلکه به سلطنت ظاهری اشاره نموده تا مخاطبین ایشان تاویل و تفسیر نفرمایند که مثلا جناب شوقی فرموده‌اند که منظور از جامعه ذهبی، تربیت روحانی و فتح قلوب است؛ خیر، ایشان به وضوح اشاره به سلطنت مسیحیان در قرن چهارم نموده است و آمال و آرزوی بهائیان را رسیدن به سلطنت و حکومت و مدیریت سیاسی جامعه قلمداد می‌کند. برای رسیدن به سلطنت مادی و معنوی جهانی، شوقی نقشه دقیقی را ترسیم نموده و مراحل آن و قدم های رسیدن به سلطنت را به ۷ مورد تقسیم بندی کرده است. در این راستا توجه خوانندگان را به سند زیر جلب می‌کنم:

«دوره مجهولیت که اولین مرحله در نشو و نمای جامعه اهل بهاست؛ و مرحله ثانیه مظلومیت و مقهوریت هر دو منقضی گردد؛ دوره ثالث که مرحله انفصال شریعةالله از ادیان عتیقه است چهره بگشاید و این انفصال بنفسه مقدّمه ارتفاع علم استقلال دین الله و اقرار و اعتراف به حقوق مسلوبه اهل بهاء و مساوات پیروان جمال ابهی با تابعان ادیان معتبره در انظار رؤسای جهان و این استقلال ممهّد سبیل از برای رسمیت آئین الهی و ظهور نصرتی عظیم شبیه و نظیر فتح و فیروزی که در قرن رابع از میلاد حضرت روح در عهد قسطنطین کبیر نصیب امّت مسیحیه گشت و این رسمیت به مرور ایام مبدّل و منجر به تأسیس سلطنت الهیه و ظهور سلطه زمنیه شارع این امر عظیم گردد. و این سلطنت الهیه مآلاً به تأسیس و استقرار سلطنت جهانی و جلوه سیطره محیطه ظاهری و روحانی مؤسس آئین بهائی و تشکیل محکمه کبری و اعلان صلح عمومی که مرحله سابع و اخیر است منتهی گردد.» (ولی امرالله، ظهور عدل الهى، ص ۳۲).

پیش زمینه بالا نشان می دهد، تشکیلات بهائی و جامعه بهائی چه مراحلی را می بایست در هر کشوری طی کنند. در هر کشوری این تشکیلات و جامعه پیرو آن می بایست ۷ مرحله را طی نمایند. اولین مرحله مجهولیت است، در این مرحله جامعه بهائی، در نظر گاه مردمانی که آنها را احاطه کرده اند، جامعه مجزایی نیست، و مجهول الهویه است. حرکت به سمت مرحله های بالاتر، اول باعث مورد ظلم قرار گرفتن آنها توسط همان مردمان و یا سردمداران آن ها می شود. این مرحله مظلومیت است. مرحله دوم که سپری شد، مراحل انفصال و استقلال تشکیلات بهائی و به نوعی مراحل هویت دار شدن تشکیلات و جامعه بهائی است. در این مرحله مردمان محیط اطراف جامعه بهائی آن ها را به عنوان یک عقیده و تشکیلات مجزا به رسمیت می شناسند. این دو مرحله سوم و چهارم بسیار اساسی است چرا که پایه و اساس اوج گیری تشکیلات بهائی به سمت حکومت معنوی منطقه ای بوده که نهایتا به حکومت مادی معنوی منطقه ای و پس از جهانی تبدیل می شود و جامعه ذهبی و عصر طلایی بهائیت شکل می گیرد. در این راستا مرحله انفصال و استقلال خصوصیت های ویژه ای دارد، که یکی از آنها به رسمیت رسیدن تشکیلات بهائی و عقیده بهائی در کشور های مختلف است. در واقع به رسمیت رسیدن تشکیلات بهائی مشخصه رسیدن به مرحله انفصال و استقلال بوده که خود خبر از نصرتی عظیم را خواهد داد.

مرور نصوص بهائی جلوه هایی از اهمیت این دو مرحله اساسی یعنی انفصال و استقلال را نشان می دهد. در این مدارک به عنوان مثال، شوقی افندی با افتخار به رسمیت رسیدن تعطیلات بهائی در چند کشور خاص را به جامعه بهائی اعلام می کند. به موارد زیر توجه کنید:

توقيعات مباركه (١٩٥٢-١٩٥٧): صفحه ۲۴۳

تعداد ممالك مستقله و اقاليم تابعه و همچنين ايالات نواحي متحده سر زمين هاي متعلق به كشورهاي متحده امريكا كه در ان نقاط عقدنامه بهائي بر سميت شناخته شده اكنون ازسي متجاوز است كه از ان جمله ممالك ويتنام VIETNAM جيبرت و اليس ايلنذ GILBERT ELLICE IS اندونزي و ليبرياميباشد كه اخيرا باين امر توفيق مافينه اند تعداد ايالات و شهرهاي ممالك متحده امريكا و همچنين ممالك سائره عالم كه مقامات فرنبگي انها تعطيلات بهائي را رسما شناخته اند اكنون از چهل و پنج متجاوز است كه از جمله كشور اسرائيل به انگلستان و ساموا SAMOA و ليبريا و تانگانيگا و ايالات ويكتوريا و جنوب اسرالياميباشد و انچه شايان ...

توقيعات مباركه (١٩٥٢-١٩٥٧): صفحه ۲۵۲

جزيره پراكنده ميباشند و مفتخرند باينكه تنها متجاوز از ١٧٠٠ نفر از نژاد اسمردر ان نقاط بظل شريعه الهيه در امده و بيش از ٥٠ محفل روحاني ٥ حظيرة القدس ملي سه مدرسه بهائي و ٢١ محفل روحاني ثبت شده در ان تاسيس شده و در چهارمملكت موقوفات ملي بهائي تاسيس گرديده و قطعه زميني براي ساختمان اولين مشرق الاذكار خريداري شده و در سه اقليم عقد نامه بهائي برسميت شناخته شده و در سه اقليم ديگر باطفال بهائي اجازه مراعات تعطيلات امري داده شده است اثار امري به ٥٠ لغت از لغات متداوله بوميان محل ترجمه گرديده است و بعلاوه بهائيان اين مراكز فخر و مباهات مينماليند كه در ١٠٠ جزيره از ٤٠٠ ...

نمونه های بالا نشان می دهد، که از طرفی به رسمیت رسیدن تعطیلات بهائی خود خبر مهمی است چرا که نوید رسیدن به مراحل انفصال و استقلال در آن کشور ها را می دهد. اما از طرف دیگر نشان می دهد، که قبل از این که این تعطیلات به رسمیت رسیده باشد، جامعه بهائی طبق حکم گنجینه حدود و احکام باب ۷۵ که تبعیت از حکومت را در خود دارد عمل می کرده اند. در واقع به رسمیت رسیدن تعطیلات بهائی در کشور های ذکر شده، برای بهائیان مقیم همان کشور ها این معنی را می دهد که آنها می توانند در آن ۹ روز از کار های خود مرخصی گرفته و یا مغازه های خود را بدون اجازه و اذن حکومت به طور خاص، تعطیل کنند. واضح است که وقتی تعطیلات بهائی به رسمیت رسیده است، در قانون نیز ذکر می شود که فرد پیرو تشکیلات بهائی می تواند در آن روزها کار خود را تعطیل نماید و هیچ گونه خدشه ای به کارش وارد نشود. به این ترتیب، فرد بهائی نه تنها قانون تبعیت از حکومت در موارد جزئی و کلی را رعایت نموده است، و با رعایت آن بر مخالف امر بهائی حرکتی نکرده است، بلکه در مسیر رسیدن به حکومت مادی و معنوی منطقه ای و جهانی نیز قدمی مثبت برداشته شده است. برای روشن تر شدن این موضوع که بهائیان موظف به تبعیت از حکومت هستند به متن عکس زیر از شوقی توجه کنید:

پاراگراف دوم در تصویربالا نشان می دهد، که محصلان و کارمندان ادارات که به هر دلیلی و حتی با تلاش زیاد نمی توانند در ایام محرمه بهائی مرخصی بگیرند حرجی بر آنها نیست. این نشان می دهد که شوقی ولی اول امر بهائی، که بهائیان وی را یکی از طلعات مقدسه قلمداد می کنند، در زمان خودش تبعیت از حکومت را بسیار جدی گرفته و رعایت می کرده است. اما جالب است که مشاهده می کنیم که تشکیلات بهائی به تبعیت از بیت العدل جهانی موظفند که در مسیر تبلیغ و رسیدن به مرحله انفصال و استقلال دست به هر کاری بزنند، حتی اگر توسط مقامات مملکتی از آن کار منع شده باشند. این رویه کنونی بیت العدل به وضوح با رویه شوقی متفاوت بوده و کاملا جنبه هجومی و ستیزه جویی داشته خلاف حکم کتاب گنجینه حدود و احکام است.

بررسی دقیق موضوع پلمپ مغازه های بهائی تا به اینجا نشان داد که اولا حکومت ایران طبق اعتراف خود بهائیان، مغازه های آنها را به خاطر عقیده بهائی آنها پلمپ نمی کند. بر خلاف آن حکومت ایران از بهائیانی که صاحب مغازه هستند می خواهد که در غیر از تعطیلات رسمی کشور مغازه های خود را نبندند. با توجه به این که تشکیلات بهائی می خواهد به هدف تشکیل حکومت مادی و معنوی مشابه قرن چهارم میلادی مسیحیان برسد، و در این راه می بایست با گذار از مراحل مجهولیت و مقهوریت، در هر کشوری مراحل انفصال و استقلال را طی کنند. اما با توجه به این که حکومت ایران تشکیلات بهائی را به رسمیت نشناخته است، لذا از مغازه داران بهائی می خواهد که مغازه های خود را در این ایام تعطیل نکنند. چرا که این حرکت همگانی به تشخیص حکومت، حرکتی به سمت انفصال و استقلال تشکیلات بهائی است، و خلاف سیاست های حکومتی است. سوای این که این نظر درست است و یا غلط، روش تشکیلات بهائی برای رسیدن به آن مراحل بر اساس تبعیت از بیت العدل جهانی است، و همانطور که اشاره شد به نوعی هجومی است و سابقه ای از آن در زمان شوقی دیده نمی شود. شوقی کار نکردن را تنها در صورت قبول صاحب کار، مدیر اداره و … مجاز می داند، و در هر صورت اطاعت از آنها و حکومت را طبق حکم باب ۷۵ گنجینه حدود و احکام حائز اولویت بالاتری به طور عملی باور دارد. همچنین طبق توقیعات شوقی، به رسمیت رسیدن تعطیلات بهائی توسط کشور های مختلف جهان شرط اول است برای کار نکردن. در واقع با توجه به همان حکم تبعیت از حکومت، ابتدا می بایست حکومت، تعطیلات بهائی را به رسمیت بشناسد، سپس بهائیان اجازه دارند که اگر حتی رئیس آنها مرخصی آنها را صادر نکرد، از قوانین حکومتی استفاده کنند و کار خود را تعطیل نمایند.

حسن ارشاد

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: