کد خبر: ۱۵۵۰۲
تاریخ انتشار: 28 فروردين - 1396 17:18
اختصاصی - آسیبهای روانی
از آسیبهای روانی که آموزه‏ های فرقه بر اعضای خود وارد می‏کند، از خود بیگانگی یا الینه شدن است «الیناسیون» ، از ریشه‏ ی «الینه»، به معنای حلول جن در انسان است.

به گزارش فرقه نیوز:

از آسیبهای روانی که آموزه‏ های فرقه بر اعضای خود وارد می‏کند، از خود بیگانگی یا الینه شدن است «الیناسیون» ، از ریشه‏ ی «الینه»، به معنای حلول جن در انسان است. مجنون – به معنای جن زده – در زبان عربی و دیوانه – دیو زده – در زبان فارسی و «الینه» - جن زده – در زبان اروپایی، همه به یک معنا است؛ یعنی حلول جن در شخصیت انسان.

برای اولین بار، هگل این اصطلاح را در قرن نوزدهم، وارد فلسفه اش کرد و پس از او شاگردش مارکس ، آن را در جامعه شناسی به کار برد و در رابطه‏ ی انسان و کار امروز در روان شناسی و انسان شناسی بسیار دامنه پیدا کرده است.

الیناسیون _ به هر حال از نظر معنی لغوی _ این اصل را طرح می‏کند که در شرایطی انسان به گونه ‏ای بیمار می‏شود، که «خود» را گم می‏کند؛ «شخصیت»و «هویت» واقعی و طبیعی خود را نمی‏شناسد و « وجود حقیقی و فطری »خود را می‏بازد. این حالت _که " مسخ» انسان است_ معلول رسوخ و حلول یک شخصیت یا هویت غیر انسانی در انسان است و در نتیجه، تبدیل انسان به غیر انسان!!

امروز برای علم مسلم شده است که علت جنون، حلول جن در شخصیت انسان و عامل مسخ هویت انسان نیست و الیناسیون به آن معنای قدیم و عوامل ماورایی در بوجود آمدن آن رنگ باخته است. در طول تاریخ، تمام مذاهب خرافی، انسان را الینه می‏کردند؛ چون قدرت‏های انسانی و ارزش‏های واقعی و اصالت‏هایی را که در انسان هست، را نفی می‏کردند؛ و همه چیز را به ارواح و اجنه و نیروهای غیبی و نزدیک و دور شدن پدیده ‏ها و ستاره‏ ها و علایم و امارات و نشانه‏ های طبیعی و امثال این‏ها، منسوب می‏کردند؛ انسان را از خود به در می‏بردند و به صورت بدبخت و بیچاره و بازیچه‏ ی نیروهای نامحسوس و عوامل بی‏شمار ماوراءالطبیعی می‏پروردند.

که علت جنون، حلول جن در شخصیت انسان و عامل مسخ هویت انسان نیست و الیناسیون به آن معنای قدیم و عوامل ماورایی در بوجود آمدن آن رنگ باخته است. در طول تاریخ، تمام مذاهب خرافی، انسان را الینه می‏کردند؛ چون قدرت‏های انسانی و ارزش‏های واقعی و اصالت‏هایی را که در انسان هست، را نفی می‏کردند؛ و همه چیز را به ارواح و اجنه و نیروهای غیبی و نزدیک و دور شدن پدیده ‏ها و ستاره‏ ها و علایم و امارات و نشانه‏ های طبیعی و امثال این‏ها، منسوب می‏کردند؛ انسان را از خود به در می‏بردند و به صورت بدبخت و بیچاره و بازیچه‏ ی نیروهای نامحسوس و عوامل بی‏شمار ماوراءالطبیعی می‏پروردند.

انسان گذشته شب و روزش در این فکر می‏گذشت که چگونه اجنه، دیوها، پری‏ ها، بادهای شوم، نحوست دوری و نزدیکی دو سیاره و ارواح خبیثه و شریره را از خود دور کند.

در کلاس‏های حلقه، و به خصوص در دوره‏ ی دفاعی و سایمنتولوژی به کرّات درباره‏ ی موجودات غیرارگانیک که شامل دو نوع A و B هستند صحبت می‏شود و در کلاس‏ها فرایند تسخیر ذهن افراد به وسیله‏ ی اجنه و کالبدهای ذهنی(دو گروه غیر ارگانیک فوق) یادآوری می‏شود.

در این تعالیم به افرادی که ناراحتی‏های گوناگون دارند القا می‏شود که اگر به هم ریختگی‏ های روانی داشته باشند به دلیل حضور غیرارگانیک‏ها در وجودشان است و بیرون‏ریزی دارند.

ما از نزدیک شاهد افرادی بوده ایم که سالهای سال از خود بیگانه شده‏ اند و با موجوداتی که درونشان است خو گرفته‏ اند و در افعالی که انجام می‏دهند آن‏ها را آمر و فاعل می‏دانند.

آن چه موجب استقبال این افراد از پذیرش حضور این غیرارگانیک‏ها در وجودشان می‏شود، راهیست که برای توجیه اعمال ناشایست برای ایشان باز می‏شود. برای مثال فردی که از وجه ‏ی اجتماعی خوبی در جامعه برخوردار بود و به نوعی از قشر سرشناس جامعه به شمار می‏رفت، وقتی در بین صحبت‏هایش از روی عصبانیت، الفاظ رکیک و نازیبا استفاده می‏کرد، بلافاصله که به خود می ‏آمد با عذرخواهی مختصری، غیرارگانیکی را که در وجود خود داشت متهم می‏کرد و می‏گفت:

« این من نبودم که این حرف را زدم، یک کالبد ذهنی، ستاد مرا اشغال کرده است که سالهاست با من است. این کالبد ذهنی متعلق به یک راننده ‏ی دیزل است که گاهی بددهنی‏هایش را از طریق من بروز می‏دهد و...(فایل صوتی مؤسسه باقرالعلوم، تاریخ 10 مرداد1392)

این خانم‏ و امثال آن‏ها در فرقه ‏ی حلقه بسیارند. آن‏ها رفتارهایشان را با این دلیل غیرمنطقی که من نبودم که این کار را انجام دادم؛ بلکه غیرارگانیکی که ستاد مرا تسخیر کرده، بود، توجیه می‏کنند.

این اندیشه آغاز دوقطبی شدن و بیماری روانی در افراد است. اصل مهم و اشکالی که در این بخش پیش می‏آید، این است که با این آموزه ‏ها و القاء انجام افعال به وسیله‏ ی کالبد ذهنی، نمی‏توان فردی را که با این ذهنیت، گناه یا هر عمل قبیحی را انجام داده مقصر دانست و چنانچه ایشان مورد بازخواست قرار گیرند، نحوه ‏ی قضاوت و اجرای عدالت مورد ابهام خواهد بود!

به نظر می‏رسد یکی از دلایل این‏که این فرقه درباره‏ ی صحیح یا غلط بودن مطالب و نظریات کسی اظهار نظر نمی‏کنند و می‏گویند ما قضاوت نمی‏کنیم، همین باور باشد



ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار