کد خبر: ۱۶۴۸۵
تاریخ انتشار: 08 دی - 1397 10:01
رییس موسسه بهداشت معنوی با بیان اینکه عرفان سرخ پوستی به نوعی زیربنای سایر عرفان های نوظهور است، گفت: به عقیده پیروان عرفان سرخ پوستی نیروهایی در طبیعت وجود دارد و خدایان و الهه هایی هستند که امور طبیعت را تدبیر می کنند؛ لذا باور به خدا در آن نیست.
به گزارش فرقه نیوز: یکی از مسائل مبتلابه جهان امروز، ظهور انواع و اقسام معنویت های نوپدید و عرفان هایی است که همه به نام تعالی انسان و بهبود بخشیدن به زندگی او، مطرح می شوند و اتفاقا پیروانی هم پیدا می کنند اما بعد از گذشت مدتی و پس از آنکه ثابت شد هیچ کارایی ای ندارند از گردونه حذف می شوند اما آثار مخربشان تا مدت ها بر افکار پیروان باقی می ماند، چراکه آنها این جریان ها را بهشت برین خود تصور می کردند اما ناگهان متوجه شدند که با سراب مواجه هستند.

 

یکی از جریان هایی که به ویژه در طول سال های اخیر پیروانی پیدا کرده و به شکل فزاینده ای گسترش یافته «عرفان سرخ پوستی» است. سردمدار این جریان فردی به نام «کارلوس کاستاندا» است که با طرح ماجراها و افکاری که خود با یک سرخ پوست داشته، توانسته است طرفدارانی را پیدا کند هرچند که بسیاری آثار وی را زیر سوال برده و بیشتر آن را تجربیاتی تخیلی می دانند.

 

از این رو، در ادامه بررسی عرفان های نوپدید، بخش دیگری از مباحث حجت الاسلام «حمیدرضا مظاهری سیف»، رییس موسسه بهداشت معنوی را که به همت شبکه جهانی ولایت، طی سلسله مباحث منسجمی گردآوری شده است، تقدیم حضورتان می شود:

 حجت الاسلام «حمیدرضا مظاهری سیف» با اشاره به ماهیت آنچه که به عنوان عرفان سرخ پوستی مطرح می شود، گفت: این جریان به نوعی زیربنای سایر عرفان های نوظهور بوده و در چند دهه اخیر بسیاری از جریان های مدعی معنویت که پدید آمدند از آنچه که امروز موضوع بحث ماست استفاده کردند و بر اساس آن محتوای خود را شکل داده اند.

 رئیس موسسه بهداشت معنوی ادامه داد: معمولا عرفان سرخ پوستی را با آثار فردی به نام «کارلوس کاستاندا» می شناسیم و البته دنیا با نام او عرفان سرخ پوستی را می شناسد. حدود ۶۰ سال قبل این دانشجوی رشته مردم شناسی شروع به نوشتن کتاب هایی در مورد عرفان سرخ پوستی کرد، او مدعی شد که با فرد عارفی در قبایل سرخ پوستی به نام «دون خوآن» آشنا شده و بعد شروع کرد به ارایه آموزش ها، روش ها و افکاری که از او آموخته و آنها را در قالب کتاب ها و نوشته هایش ارایه داد. البته چند شماره مجله هم منتشر کرد.

 

مظاهری سیف تصریح کرد: در آثار او بیشتر با ماجرایی مواجه می شویم که او و دون خوآن با هم داشته اند، گردش هایی که در کوه و جنگل و کویر با یکدیگر انجام می دهند و حرف هایی که دون خوان می زند و آنچه که  از حکمت سرخ پوستی به کاستاندا می گوید؛ این ماجراها ۱۲-۱۳ نسخه می شود که به زبان فارسی و البته زبان های دیگر نیز ترجمه شده است، در جایی خواندم که آثار کاستاندا به 31 زبان ترجمه شده یعنی می توان گفت آثار او را در همه دنیا خوانده اند.

کارلوس کاستاندا

 

Related image

 

وی با بیان اینکه کاستاندا اولین کسی است که در دوران ما از عرفان سرخ پوستی صحبت کرده، اظهار کرد: بعد از او افراد دیگری هم آمدند و مدعی آموزش عرفان سرخ پوستی شدند، کسانی مثل «دون میگوئل»؛ اما تاثیرگذارترین فردی که عرفان سرخ پوستی را مطرح کرد کاستاندا است که نوشته هایش بیشتر شبیه سرگذشت و رمان است تا آنجا که برخی تحلیل گران این احتمال را داده اند که شاید آثار او اصلا واقعی نباشند و صرفا رمان باشد، چراکه دون خوآن را کسی جز خود کاستاندا ندیده است.

 

این پژوهشگر عرفان ابراز کرد: کسانی بوده اند که بعد از مطالعه آثار کاستاندا مراجعه کرده و خواستار ملاقات با دون خوآن بوده اند اما پاسخ کاستاندا این بوده است که او از دنیا رفته است، این موضوع و ماهیت ماجراهایی که کاستاندا  در مورد دون خوآن مطرح می کند و همچنین سرنوشت نهایی دون خوآن و نحوه از دنیا رفتن او، سبب شد تا مسایل دست به دست هم داده و عده ای بگویند که دون خوآن اصلا واقعیت نداشته و آثار کاستاندا اثر ادبی و رمان است نه یک مکتب عرفانی.

 

مظاهری سیف در ادامه بیان کرد: کاستاندا می گوید موضوع پایان نامه من پاسخ به این سوال بود که قبایل سرخ پوستی چگونه از گیاهان دارویی استفاده می کنند، رشته تحصیلی ام نیز مردم شناسی بود باید بین قبایل می رفتم و تحقیق میدانی انجام می دادم، سراغ افراد رفتم و از هر کسی سوال کردم که شما برای بیماری ها از چه گیاهانی استفاده می کنید پاسخ درستی نمی دادند، معمولا می گفتند: از حکیم ما بپرس، از دون «خوآن» بپرس، او بالای تپه زندگی می کند، پیدایش کن و بپرس.

 

وی تاکید کرد: کاستاندا شروع به جست وجوی دون خوآن کرد و او را یافت، او می گوید: هر سوالی که از او می پرسیدم پاسخ روشنی نمی داد مثلا سوال می کردم از چه گیاهانی استفاده می کنید؟ پاسخ می داد: هر گیاهی که پیدا کنیم، می پرسیدم برای چه بیماری هایی از آنها استفاده می کنید؟ پاسخ می داد هر بیماری ای را که شخص مبتلا شده باشد، سعی می کنیم با همین داروها مداوا کنیم. می پرسیدم چگونه از آنها استفاده می کنید؟ جواب می داد: هر طور که بشود!

این پژوهشگر اظهار کرد: کاستاندا به این نتیجه رسید که با این جواب های سربالا نمی تواند پایان نامه اش را پیش ببرد، بنابراین از دون خوآن عاجزانه تقاضا می کند که کمکش کند، او هم در پاسخ گفته بود: برو و هر وقت آماده شدی برگرد. کاستاندا می گوید: من رفتم و یک کوله پشتی و لباس مناسب پوشیدم و برای تحقیق و بررسی بیشتر برگشتم، دون خوآن کوله پشتی ام را گرفت و با سر و وضع ساده ای مرا برد و چند روز در کوه و جنگل گشتیم، در آن مدت هرچه که می خواستیم پیدا می کردیم، اگر گرسنه می شدیم یک چیزی پیدا می کردیم و می خوردیم، اگر می خواستیم استراحت کنیم جایی برای خواب پیدا می کردیم.

 

مظاهری سیف اضافه کرد: در تمام این مدت دون خوآن به کاستاندا تاکید می کند که طبیعت سرشار از انرژی و بخشندگی و قدرت است و هرچه که بخواهیم در طبیعت وجود دارد. از همین جا یک موضوع مشخص می شود و آن هم اینکه عرفان سرخ پوستی یک عرفان طبیعت گرا است و باور به خدا در آن وجود ندارد. به عقیده پیروان عرفان سرخ پوستی نیروهایی در طبیعت وجود دارد و خدایان و الهه هایی هستند که امور طبیعت را تدبیر می کنند، رب النوع هایی هستند که زمام امور به دست آنهاست و ما با زندگی ساده در طبیعت می توانیم با این خدایان ارتباط داشته باشیم و آنها نیز از ما حمایت کرده و نعمت و برکت خود را به ما می دهند.

 

رئیس موسسه بهداشت معنوی تصریح کرد: کاستاندا می گفت با این افکار از طریق دون خوآن آشنا شدم و سفرها و ماجراهای ما سال ها به طول انجامید و من هر دفعه از این اتفاقات یادداشت برداری می کردم، اما موضوع اصلی که کاستاندا دنبالش می گشت گیاهان دارویی بوده است، او می گوید دون خوآن گیاهانی را به من معرفی می کرد مثل «مسکالیتو»، «پیوتل» و ... گاهی این گیاهان را می جویدیم و گاهی در چپق دود می کردیم. حالت اولیه بعد از استفاده از این گیاهان این بود که یک حالت پرانرژی و سرحال را به ما می داد به گونه ای که احساس می کردم با طبیعت یکی شده ام، مثلا درخت به سمت من می آید یا می توانم در دل کوه بروم.

 

مظاهری سیف تاکید کرد: کاستاندا در توصیف این گیاهان بیان می کند که پیامد ثانویه ای هم بعد از استعمال این گیاهان ایجاد می شد و یک نوع حالت تکیدگی و رخوت و سردرد را به همراه داشت، کاستاندا توضیح می دهد وقتی از این گیاهان استفاده می کردم دون خوآن در مورد واقعیت جهان صحبت می کرد و بعد که حال من بهتر می شد و سوال می کردم این چه تجربه ای بود که برای من اتفاق افتاد، توضیح می داد که ما یک چهره خاصی از واقعیت را می بینیم در حالی که واقعیت چهره دیگری هم دارد. در حکمت سرخ پوستی همواره سعی می کنیم با چهره دیگر واقعیت آشنا شویم. آن وقت است که می توانیم از قدرت این موجودات استفاده کنیم.

 

این محقق گفت: کاستاندا می گوید دون خوآن برایم توصیح داد آنچه که به عنوان واقعیت در جهان طبیعی می بینیم و می شناسیم، میدان های انرژی هستند، کل جهان به روایتی که دون خوآن ارایه می دهد، از 48 نوار یا رشته انرژی ایجاد شده که ما فقط دو رشته از این رشته ها را در جهان واقعی خودمان با توانایی ادراکی و حواس پنج گانه ای که داریم می بینیم و 46 رشته دیگر پنهان است و به چهره دیگر واقعیت مربوط می شود.

 

رئیس موسسه بهداشت معنوی ابراز کرد: کاستاندا می گوید دون خوآن از من انتظار داشت که وقتی این گیاهان را مصرف می کنم آن چهره دیگر واقعیت را درک کرده و به آن توجه کنم، او می گوید گاهی که از این گیاهان استفاده می کردم دون خوآن را شکل یک گرگ می دیدم و زمانی که در این مورد از او سوال می کردم پاسخ می داد این مساله همان چهره دیگر واقعیت است.

 

مظاهری سیف اظهار کرد: کاستاندا در جای دیگری می گوید: یک روز پس از استعمال این داروهای گیاهی در جاده ای در حال حرکت بودم و دیدم شاخه ای کنار جاده افتاده است، وقتی که از کنارش رد می شدم احساس می کردم که چهار دست و پا حرکت می کند و به سمتم می آید اما تا نگاهش می کردم همانجا سر جایش ثابت می شد.

 

وی بیان کرد: در جای دیگری کاستاندا می گوید: یکبار پس از استعمال این داروها به همراه او به تپه ای رفتیم و به بالای آن رسیدیم. دون خوآن سوال کرد چه میبینی؟ گفتم یم دریای مواج را می بینم، او پاسخ داد داخل آن شیرجه بزن! اما من این کار را نکردم، در مقابل دون خوآن چنین کرد و پرید و من هم بر اساس اعتمادی که به او داشتم پریدم. کاستاندا می گوید: مدتی راه و روش ما برای سیر در کوهستان همین بود یعنی دیگر پای پیاده نمی رفتیم بلکه خودمان را پرت می کردیم و سالم می رسیدیم.

 

رئیس موسسه بهداشت معنوی در پایان بخش نخست از سخنان خود درباره عرفان سرخ پوستی، خاطرنشان کرد: شاید از بابت همین ماجراهاست که عده ای از تحلیل گران می گویند این مطالب زاییده تخیلات کاستاندا است. البته در این میان برخی مطرح می کنند احتمالا کاستاندا گیاهان توهم زا استفاده می کرده و بعد شروع به نوشتن می کرده است. شاید خودش فکر می کرده است که تجربه هایش واقعی هستند، به بیان دیگر دون خوآن را هم در تخیلاتش داشته و تصور می کرده که این تخیلات واقعی هستند و نهایتا این موارد را نوشته و کتاب کرده است. این برداشت ها در مورد کاستاندا و نوشته های او وجود دارند.منبع: شبستان

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار