کد خبر: ۱۷۴۵۴
تاریخ انتشار: 20 شهريور - 1400 14:03
روایتی از اشتباهات یکی از اعضای دراویش گنابادی
مصطفی آزمایش یکی از اعضای فرقه دراویش گنابادی ازجمله کسانی است که از او به‌عنوان یکی از عالم‌ترین و باسوادترین اعضای این فرقه نام می‌برند در موارد متعددی با گاف های خنده دار ماهیت علمی خود را آشکار کرد.
به گزارش فرقه نیوز، مصطفی آزمایش یکی از اعضای فرقه دراویش گنابادی ازجمله کسانی است که از او به‌عنوان یکی از عالم‌ترین و باسوادترین اعضای این فرقه نام می‌برند. وی در اواخر عمر سلطان حسین تابنده به‌صورت خودمختار شروع به تفسیر قرآن کرد و در زمان قطبیت علی تابنده نیز به همراه پازوکی به انتشار فصلنامه عرفان پرداخت. وی در مسئله جانشینی جذبی و عدم بیعت وی با جذبی در این فرقه تفرقه انداخت.

مصطفی آزمایش به همراه همسرش با ایجاد سؤالات و شبهات مختلف در مورد جذبی، علی‌الخصوص نبود نص صریح برای قطبیت جذبی، تلاش زیادی برای جلوگیری از بیعت مریدان این فرقه با وی انجام دادند که تا به امروز نیز این تلاش‌ها ادامه دارد و شک و ابهام زیادی را در بین مریدان این فرقه نسبت به جذبی به‌عنوان جانشین نورعلی تابنده ایجاد کرده اند. مصطفی آزمایش که سعی می‌کند در سخنرانی‌ها، خود را مسلط به مباحث علمی و دینی نشان دهد دریکی از این سخنرانی‌ها اشتباهات زیادی دارد و گاف‌های عجیبی می‌دهد و اینجاست که دست این فرد رو می‌شود و همگان به میزان علم و سواد او پی می‌برند.

یکی از گاف‌ها و اشتباهات مصطفی آزمایش زمانی است که می‌خواهد جریان روایت عمر بن حنظله را نقل کند که می‌گوید: «در زمان امام حسین (علیه السلام) دو نفر از شیعیان باهم بر سر یک مسئله اختلاف نظر پیداکرده بودند و می‌خواستند به محکمه رجوع کنند و نظر قاضی را جویا شوند. یکی از اصحاب سیدالشهدا (علیه السلام) به حضرت مراجعه کردند و گفتند چنین قضیه‌ای پیش آمده و این دو نفر از شیعیان می‌خواهند پیش قاضی بروند. حضرت فرمود... پاسخی که می‌دهند معروف شده به مقبوله عمر بن حنظله که کلینی آن را نقل کرده و دیگر محدثان شیعه آن را نقل کردند.»

اما اشتباه مصطفی آزمایش در این صحبت در چیست؟ همان‌طور که آزمایش می‌گوید وی این روایت را در کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه شیخ صدوق به این صورت دیده است که: «عمربن حنظلة قال: سألت اباعبدالله علیه السلام عن رجلین من اصحابنا... [1] عمربن حنظله گفت درباره دو نفر از اصحاب ما از حضرت اباعبدالله علیه السلام سؤال کردم ...» خوب اگر کسی اندک اطلاعی از نقل روایات و احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) داشته باشد به‌خوبی می‌داند که در کتب روایی زمانی که واژه "اباعبدالله" بدون نام اصلی به کار می‌رود، مراد امام صادق (علیه السلام) است نه امام حسین (علیه السلام). همچنین در کتب روایی زمانی که می‌خواند حدیثی را از حضرت امام حسین (ع) نقل کنند نام ایشان را به‌صورت "حسین بن علی" و به‌صورت کامل برده می‌شود نه اباعبدالله. این در حالی است که مصطفی آزمایش روایتی که از امام صادق (علیه السلام) نقل ‌شده است را به امام حسین (علیه السلام) نسبت می‌دهد.

اشتباه دوم و عجیب عضو این فرقه آنجا بود که ادعا کرد چون امام سجاد (علیه السلام) برای امامت خویش نصی نداشت. لذا حضرت، مجبور شد در بحثی که محمد بن حنفیه دراین‌باره با وی داشت، کار را به محاکمه با حجرالأسود بکشاند و اگر نصی وجود داشت آن را ارائه می‌کرد. در حالی وی ادعا می‌کند که نصی برای امامت حضرت سجاد (علیه السلام) وجود نداشته است که روایات و ادله فراوانی، اسامی مبارک این دوازده نفر را دربر دارد و در کتب روایی موجود است. اسم مبارک حضرت علی بن حسین (علیه السلام) پس از اسم مبارک پدرش حضرت امام حسین (علیه‌السلام) در تمام این نصوص دیده می‌شود.» [2] از آن جمله حدیث لوح است که اسم زین‌العابدین (علیه‌السلام) پس از حضرت امام حسین (علیه‌السلام) است. [3] همه این روایات همان نصی است که مصطفی آزمایش به‌دروغ، منکر وجود آن برای امامت امام سجاد (علیه السلام) می‌شود.
مصطفی آزمایش اشتباهات دیگری نیز داشت ولی همین دو اشتباه وی، حاکی از آن است که وی کمترین بهره را هم از روایات و احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) نبرده و از علوم مربوط به حدیث بی‌بهره است و بدا به حال مریدانی که وی را عالم، دانشمند و مفسر قرآن می‌دانند!!!




پی‌نوشت:
[1]. صدوق، محمد بن علی، کمال‌الدین و تمام النعمه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، 1407 ق، ج 1، ص 68
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجه
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ناشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ق، ج ۱، ص ۵۲۷ و ۵۲۸



انتهای پیام/


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار