کد خبر: ۱۷۵۷۲
تاریخ انتشار: 02 آذر - 1400 11:46
این روزها کلیساهای تبشیری و برخی از افرادی که به مسیحیت گرایش می‌یابند ادعای مکاشفات گوناگونی را مطرح می‌سازند. ادعای مشاهده عیسی مسیح «ع» تا ملاقات مکرر و گوناگون با ایشان به‌گونه‌ای که گویا هر وقت بخواهند عیسی «ع» را به سمت خود می‌کشانند و عیسی «ع» نیز دعوت آنان را اجابت می‌فرماید.

فرقه نیوز- بخش مسیحیت تبشیری، این روزها کلیساهای تبشیری و برخی از افرادی که به مسیحیت گرایش می‌یابند ادعای مکاشفات گوناگونی را مطرح می‌سازند. ادعای مشاهده عیسی مسیح «ع» تا ملاقات مکرر و گوناگون با ایشان به‌گونه‌ای که گویا هر وقت بخواهند عیسی «ع» را به سمت خود می‌کشانند و عیسی «ع» نیز دعوت آنان را اجابت می‌فرمایند!

چندی پیش یکی از کشیش‌های تبشیری ادعا کرد که از بازار شراب خریده و منتظر است تا عیسی «ع» بیاید و با او شراب بخورند!

یکی دیگر از مسیحی شدگان نیز از کشتی گرفتن با حضرت عیسی «ع» در مکاشفات و دیدارهای خود سخن می‌گوید!

آنچه مشخص است بازار این ادعاها بیش از آنکه در میان مسیحیان اصیل و سنتی داغ باشد در میان نو مسیحیان و کلیساهای تبشیری داغ است! این مسئله سؤالات پیرامون این ادعاها را دامن می‌زند.

اما آیا به‌راستی این ادعاها چگونه است؟ آیا همه این افراد در ادعای خود صادق هستند؟ آیا آنچه ادعا می‌کنند از طرف خداوند متعال است یا ممکن است از سمت شیطان باشد و مکاشفه‌ای شیطانی؟

شاید بتوان سؤال را این‌گونه مطرح ساخت که آیا این ادعاها می‌تواند دلیلی بر حقانیت صددرصدی باشد؟

در مطالب زیر به‌نوعی به این ادعاها به‌ویژه بر مبنای کتاب مقدس مسیحیان پاسخ داده می‌شود و نکاتی پیرامون مباحث مکاشفه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد تا ماهیت این ادعاها و درصد پذیرش آنان تا حدودی روشن شود.

در حقیقت در این نوشتار اثبات خواهد شد که صرف ادعای مکاشفه از طرف افراد، دلیل بر صحت مکاشفه و حقانیت آن دین یا فرقه نمی‌تواند باشد.

مسیحیت و مکاشفه

مکاشفه در میان همه ادیان و گروه‌ها مطرح بوده و در میان ادیان ابراهیمی نیز به آن توجه شده است. برای نمونه در اسلام مباحث مختلفی پیرامون مکاشفه مطرح‌شده است و مسئله شهود و مکاشفه در منابع اسلامی مورد تائید بوده و درباره آن مطالب گوناگونی مطرح‌شده است.[1]

مسیحیت نیز ازجمله ادیانی است که به مکاشفه و مباحث مربوط به آن توجه زیادی دارد. در حقیقت مباحث گوناگونی تاکنون در میان الهیدانان مسیحی درباره مکاشفه و قرائت‌های مختلف از آن ارائه گردیده است.

برخی توجه گسترده مسیحیت به این مسئله را به ضعف مسیحیت در اثبات عقلانی و منطقی مهم‌ترین آموزه‌های خود نسبت داده‌اند. در حقیقت آنان معتقدند عدم اثبات عقلانی آموزه‌های اساسی مسیحیت مانند تثلیث و الوهیت عیسی باعث شد تا سران کلیسا مسیحیان را به سمت مکاشفه و استفاده از راه دل در حد گسترده‌ای سوق دهند. شاید به همین دلیل است که کشیش‌های مسیحی بارها مخاطبان خود را به‌جای دادن پاسخ‌های منطقی و استدلال‌های متقن، به ایمان آوردن و استفاده از راه دل دعوت نموده‌اند و هیچ‌گاه نتوانسته‌اند پاسخ مناسبی به مخاطبان و اهل سؤال ارائه دهند.

آنان به مسیحیان پرسشگر که آموزه‌های مسیحیت را برخلاف و در تضاد باعقل می‌بینند توصیه دارند تا آموزه‌هایی مانند تثلیث و خدا بودن عیسی مسیح را تنها و تنها بادل و مکاشفه دریابند و درک کنند و به دنبال مسائل عقلانی آن‌ها نروند!

شواهد نشان می‌دهد که این روزها برخی از تبشیری ها نیز تلاش بسیاری دارند تا با ادعای مکاشفه و دیدار و ملاقات با عیسی مسیح به‌عنوان خدای پسر این مسئله را دستاویز تبشیر مسیحیت و حقانیت این دین به‌ویژه برای نو مسیحیان قرار دهند و بدین‌وسیله به جذب آنان بپردازند. ادعای ملاقات متعدد و روزانه برخی از کشیش‌های تبشیری را در همین اهداف می‌توان تفسیر نمود.

بنابراین بازار مباحث مکاشفه‌ای از دیرباز تا به امروز در میان مسیحیان پررونق بوده و مسیحیان بیش از آنکه مباحث عقلانی را پیش ببرند سعی کرده‌اند تا به دنبال راه دل و مکاشفه برآیند.

بنابراین می‌توان گفت اصل وجود مکاشفه حقیقتی انکارناپذیر در ادیان است؛ اما حقیقی بودن مکاشفه و حقانیت آن موضوع دیگری است که باید به آن توجه شود.

در موضوع مورداشاره دو نکته قابل ارزیابی است. نکته اول ادعای وجود مکاشفه و دیدار در سایر ادیان و فرقه‌هاست؛ یعنی اینکه آیا ادیان دیگر و فرقه‌هایی که در موارد بسیاری نیز بهره‌ای از حقیقت ندارند مانند بت‌پرست‌ها نیز ادعای مکاشفه و اموراتی ازاین‌دست دارند یا خیر؟

بی‌تردید در صورت مشاهده این دست از ادعاها به‌ویژه در میان ادیان و فرقه‌های انحرافی می‌بایست در اثبات حقانیت آن گروه‌ها بر مبنای این ادعاها دست کشید و این ادعاها را نمی‌توان معیار حقیقت برشمرد.

برای مثال خدای ادعایی یک بودائی در عالم مکاشفه بوداست، خدای یک بت‌پرست بت اوست و همین‌گونه خدای مسلمان و مسیحی و یهودی و سایر گروه‌ها به‌گونه‌ای دیگر است. این مسئله نشان خواهد داد که نمی‌توان صرف این ادعا به حقانیت این ادیان و فرقه‌ها پی برد؛ بلکه در شناخت مسیر درست به کنکاش و بررسی‌های علمی و عقلانی بسیاری نیاز است.

موضوع دوم به مباحث مربوط به مکاشفه و اثبات حقیقی بودن و کشف از واقع بودن آن ارتباط دارد.

سؤال را می‌توان این‌گونه مطرح ساخت که آیا هر مکاشفه شخصی از طرف خداست یا اینکه می‌تواند از طرف شیطان باشد؟!

یا اینکه اصلاً فرق بین رؤیا و خواب و تفکرات متوهمانه و مکاشفه چیست؟

این‌ها سؤالاتی است که می‌بایست به دنبال پاسخ به آن بود.

با درک این مطلب نیز درخواهیم یافت که آیا می‌توان به هر نوع مکاشفه‌ای اعتماد نمود؟ و یا اینکه هر آنچه برای شخصی مدعی اتفاق می‌افتد مکاشفه است یا خواب و تفکرات موهومانه و ذهنی؟

اینک موضوعات مورداشاره را باید مورد ارزیابی قرار دهیم.

ادعای مکاشفه در ادیان و فرقه‌ها

با مروری بر تاریخ ادیان در طول حیات بشر درخواهیم یافت که همواره بحث مکاشفه و ادعای ملاقات شهودی رونق بسیاری داشته و مدعیان بسیاری در میان ادیان و فرقه‌های مختلف ادعای این دیدارها و مکاشفات را داشته‌اند.

جالب اینکه این ادعاها در مواردی در میان برخی از گروه‌های کاملاً متضاد فکری و عقیدتی نیز دیده می‌شود و همه این ادیان با اختلافات متعدد ادعای دیدار و شاهد بودن و مکاشفه شخصی را در میان پیروان خود گزارش داده‌اند. برای نمونه همان‌گونه که قبلاً اشاره شد حتی ادعای مکاشفه در میان گروه‌های بت‌پرست و بسیاری از گروه‌های انحرافی نیز یافت می‌شود.

بنابراین صرف ادعای مکاشفه در میان پیروان یک دین نمی‌تواند دلیل بر حقانیت آن‌ها باشد؛ بلکه می‌بایست ملاکات دیگری را برای اثبات درست بودن این مکاشفه پیدا نمود.

این مسئله در میان مسیحیان و سایر گروه‌ها نیز صادق هست؛ یعنی صرف اینکه کلیسای تبشیری و برخی از کشیش‌ها و یا برخی از مسیحیان و نو مسیحیان ادعای مکاشفه و دیدار را نمایند نمی‌تواند دلیلی صددرصدی بر حقانیت باشد.

البته از این نکته هم نمی‌توان غافل بود که این روزها بسیاری از فرقه‌ها و ادیان انحرافی که مانند قارچ سر برآورده‌اند ادعای مکاشفات دارند و افراد را با خواب و برخی دیگر از مسائل گرفتار می‌کنند.

شواهد به‌دست‌آمده در تحقیقات محققین به‌خوبی نشان می‌دهند که بسیاری از فرقه‌های انحرافی تلاش دارند تا با جا زدن برخی از امورات مانند خواب، سحر و جادو و تلقین و ... به‌جای مکاشفات حقیقی به جذب افراد بپردازند.

بنابراین باوجود ادعای مکاشفه در میان همه ادیان و فرقه‌ها چه ادیان الهی و چه ادیان بت‌پرست و... می‌توان به این نتیجه رسید که صرف ادعای مکاشفه شخصی و ادعای دیدار نمی‌توان به حقانیت دینی پی برد؛ بلکه ملاکات دیگری نیز لازم است.

این مسئله نشان می‌دهد که می‌توان در ادعاهای عجیب‌وغریب برخی از نو مسیحیان و کشیش‌های تبشیری در ملاقات بی شمار با عیسی مسیح نیز تردید نمود.

انواع مکاشفه

در موضوع مکاشفه یکی از نکات موردتوجه دیگر مدل و حقیقت مکاشفه است. اول اینکه برخی از افراد خواب های پریشان خود را در مواردی به مکاشفه ارتباط می‌دهند و یا اینکه توهم مکاشفه دارند به این معنی که برخی از اوقات ممکن است شخصی تصویری یا صدایی را در عالم بیداری ببیند یا بشنود ولی این تصویر یا صدا نه از طرف خدا باشد و نه شیطان بلکه ناشی از فعل‌وانفعالات ذهنی‌ای هست که در مغز فرد رخ‌داده است که به آن توهم میگویند.

نکته دوم نیز موضوع انواع مکاشفه است. آنچه در ادیان ابراهیمی نیز بر آن اشاره‌شده تقسیم مکاشفه به مکاشفات رحمانی و شیطانی است.[2] به این معنی که گاهی مکاشفات از طرف خداوند است.[3] البته گاهی از طرف شیطان.

هر دو مدل نیز در منابع ادیان شواهدی دارد. برای نمونه در کتاب مقدس مسیحیان به این مسئله اشاره‌شده و شواهدی یافت می‌شود.

مثلاً حضرت موسی با خداوند در کوه طور ملاقات می‌کند[4] دانیال نیز مردی الهی ملاقات می‌کند.[5] عیسای مسیح نیز در یک داستان به همراه پطرس، یعقوب و یوحنا بر بالای کوهی می‌روند و پطرس مشاهده می‌کند یک‌باره لباس عیسی سفید و درخشان شد و سپس دیدند که موسی و الیاس در دو طرف عیسی با وی مشغول گفتگو هستند.[6]

بر طبق کتاب مقدس مسیحیان شیطان نیز می‌تواند مکاشفاتی را به انسان‌ها بدهد و آن‌ها گمان کنند که مکاشفه‌ای را از طرف خدا دریافت کردند. در کتاب مقدس مسیحیان نیز شواهد مختلفی از نقش شیطان در برخی از مکاشفات سخن به میان آمده است. برای نمونه اصولاً یکی از نامه‌ای شیطان تجربه کننده است یعنی کسی که می‌تواند در تجربه‌های عرفانی مداخله کند.[7] و به‌قدری قدرت دارد که در کتاب مقدس شیطان با عنوان خدای این جهان که قدرت دارد در فهم ذهن‌ها دخالت کند[8] و رئیس این جهان شناخته‌شده است[9] حضرت عیسی هم با این اقتدار شیطان را انکار نکرد.[10]

هدف کلی شیطان در کتاب مقدس این است که جای خدا را بگیرد.[11] و در کتاب مقدس عیسی نور است (یوحنا 8: 12) و حتی شیطان می‌تواند خودش را شبیه عیسی کند در نامه دوم قرنتیان تأکید شده است که «و عجب نیست، چون‌که خود شیطان هم خویشتن را به فرشته نور مشابه می‌سازد».[12] و از همین رو عیسای مسیح همواره هشدار می‌داد که » مسیحان کاذب و انبیای کذبه خواهند برخواست که حتی برگزیدگان خدا را فریب دهند[13] در مکاشفه یوحنا اشاره‌شده که برخی از شیاطین در کلیساها ساکن هستند[14]

بنابراین با اثبات وجود مکاشفه از طرف شیطان در کتاب مقدس نمی‌توان هر ادعای دیدار با عیسی مسیح به‌عنوان خداوند را به‌راحتی پذیرفت؛ بلکه ممکن است این مکاشفه شیطانی باشد و شیطان قصد فریب افراد را داشته باشد.

در حقیقت می‌توان به افرادی که ادعای دیدار با عیسی را گاه‌وبیگاه دارند گفت به‌هیچ‌وجه نمی‌توان این ادعا را به‌راحتی پذیرفت چراکه ممکن است این مکاشفه‌ها شیطانی بوده باشد.

نتیجه

آنچه به آن اشاره شد را می‌توان در 4 محور اصلی خلاصه نمود:

محور اول وجود برخی از ادعاهای دروغین در بحث مکاشفات و دیدارها است که به‌ویژه از سوی کلیساهای تبشیری و مبلغان مسیحی دنبال می‌شود. در حقیقت برخی از افراد برای جذب مخاطبان ممکن است ادعاهای این‌گونه را مطرح سازند و هرروز شکلی از ملاقات با حضرت عیسی را مدعی شوند.

این دست انگیزه‌های غیرانسانی باعث می‌شود تا نتوان به ادعاهای موجود در این زمینه باور قطعی و صد در صد نمود.

شاید به همین دلیل است که در نظر بسیاری از الاهیدانان مسیحی، به علت وجود فریب، دروغ و اغراق در ادعاهای افراد، با گزارش‌‌های موجود باید درباره ادعای مکاشفه بااحتیاط برخورد شود.

محور دوم به ارتباط دادن برخی از خواب های پریشان و توهمات به مکاشفه است؛ یعنی ممکن است برخی از افراد به خاطر تلقین‌های مکرر به خود برخی از موارد را به مکاشفه و کشف از حقیقت بودن آن‌ها ارتباط بدهند. مثلاً به علت برخی از تلقینات به خود و احساسات خود احساس دیدار حقیقت را داشته باشند.

بسیاری از ادعاهای دیدارهای روزانه با عیسی را نیز می‌توان در این مسئله تفسیر نمود. در گفتگو با برخی از افراد گرایش یافته به مسیحیت به‌خوبی می‌توان به این مورد دست‌یافت.

محور سوم به ادعای مکاشفات و دیدارها توسط پیروان ادیان و فرق مختلف ارتباط دارند. به این معنا که در همه ادیان و فرقه‌ها به‌نوعی ازاین‌دست ادعاها وجود دارد که این مسئله قبول همه این ادعاها را با تردید مواجه ساخته و نشان می‌دهد که نمی‌تواند همه این ادعاها درست و صحیحی باشند؛ چراکه گاهی اعتقادات این ادیان و فرقه‌ها متضاد و مخالف هم هستند؛ بنابراین صرف ادعای دیدار با مسیح نیز نمی‌تواند دلیل بر حقانیت این دین قرار بگیرد.

محور چهارم و مهم نیز درک الهی و یا شیطانی بودن این مکاشفه است. در حقیقت آنچه بر اساس کتاب مقدس مسیحیان نیز قابل‌اثبات است وجود مکاشفات شیطانی است. تا جایی که نمی‌توان با هر ادعای مکاشفه‌ای از حقانیت آن سخن گفت.

به‌طور کل در یک جمله باید گفت صرف ادعای دیدار با عیسی را نمی‌توان دلیل حقانیت مسیحیت برشمرده و نمی‌توان ادعای این افراد و تبشیری ها را به‌راحتی پذیرفت؛ بلکه یقیناً ملاکاتی برای کشف حقیقی و الهی بودن مکاشفه باید در نظر گرفت.


پی نوشت:

[1]، مراجعه کنید به کتاب عرفان اسلامی، مکارم شیرازی با همکاری جمعی از اساتید حوزه علمیه، ج 1

[2] - در قران مجید نیز خداوند میفرماید شیطان به برخی از اولیا خود وحی میکنند. انعام 121

[3] - از منظر اسلامی نیز برخی از اولیا الهی میتوانند به چنین مقاماتی دست یابند مثلا موسی در کوه طور با خدا ملاقات میکند. قصص 30

[4] - خروج 19: 3

[5] -دانیال 10: 1-12

[6] - مرقس 9: 1-8

[7] -متی ۴: ۳، اول تسالونیکی ۳: ۵ و

[8] -دوم قرنتیان ۴: ۴

[9] - یوحنا ۱۲: ۳۱ و ۱۴: ۳۰ و ۱۶: ۱۱

[10] -متی ۴: ۸ ۹

[11] - متی ۴: ۸ ۹ و مکاشفه ۱۳: ۲

[12] - دوم قرنتیان 11: 13-14

[13] -متی 24: 23-27، 2 پطرس 3: 3 و یهودا 17-18

[14] - مکاشفه 2: 12-13


انتهای پیام/


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار