کد خبر: ۱۹۶۱
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
نهم ربیع بهانه ای برای تفرقه

 

به گزارش فرقه نیوز به نقل از رجانیوز، درآن روز عثمان بن سعید عمری به نمایندگی و با اذن حضرت ولیعصر (عج) امام را غسل و کفن دادند و امام با کنار زدن عموی خود جعفر بر بدن پدر بزرگوارشان نماز اقامه نمودند و از همان موقع بود که غیبت صغری شروع شد زیرا مردم امام بعد از امام عسگری (ع) را دیدند و خلیفه عباسی که دشمنی شدیدی با امام داشت کمر به قتل حضرت بست و امام در زمان غیبت صغری بوسیله 4 نائب خاص که همگی عدالتشان از طرف امام حسن عسگری (ع) مورد تأیید قرار گرفته بود با مردم در ارتباط بودند.

اما درمورد روز نهم ربیع الاول که مصادف با دومین روز امامت حضرت ولیعصر (عج) می باشد. حادثه ای دیگر را برخی ذکر کرده اند که فاقد سند و مدرک تاریخی است وآن فوت خلیفه دوم در این روز می باشد،ما در اولین گام برای بررسی این موضوع به تنها روایتی که مأخذ این واقعه می باشد اشاره ای خواهیم کرد.

این روایت از احمد بن اسحاق قمی می باشد که بنا بر آنچه ازعلماء بدست رسیده است سند این روایت سست و ضعیف می باشد و تاریخ نویسان اجماع دارند این واقعه در روز 26 یا 27 ذی الحجه بوده است و واقع شدنش در این روز متواتر و قطعی است و مرگ وی سه روز بعد اتفاق افتاده است و نسبت دادن این واقعه به 9 ربیع الاول ازقرن 5 هجری شروع شده است که منبع چنین خبری معلوم نیست و علامه مجلسی در تأیید این مطلب می فرمایند این روایت از دسته روایاتی است که سندش به تنهایی دارای اعتبار نمی باشد زیرا درمیان راویان این حدیث افراد مجهولی وجود دارند که بر اهل فن پوشیده نیست و لذا این دسته از روایات به تنهایی یعنی بدون آوردن قرینه ای برای عمل کردن، ملاک عمل نخواهد بود و دارای اعتبار نمی باشدو با توجه به آنچه گفته شد ازسوی برخی قرائنی ذکر شده است که تنها به ذکرچهارمورداکتفاءخواهیم کرد.

1- سیدابن طاووس که دارای کتاب رجالی می باشد این حدیث را عظیمه خوانده است، یعنی با اینکه افراد مجهولی قرار دارند اما می توان به این حدیث عمل نمود.

2- جماعتی به آنچه که در این حدیث آمده است عمل نموده اند و مکرر مورد استفاده قرار داده اندکه این هم بعنوان قرینه ای دیگر بر محکم بودن این روایت ذکر شده است.

3- سید ابن طاووس می گوید : شیخ صدوق روایات فراوانی که دارای چنین مضمونی هستند نقل کرده است و این بمعنای این است که روایت را مورد قبول خود قرار داده است.

4- بسیاری ازعلماء درباب غسل های مستحبی به چنین روایتی استنادکرده وغسل این روز راجزءغسلهای مستحبی مؤکدقرار داده وبه مضمون این روایت عمل نموده اند.


اما همگی این قرائن ذکر شده دارای اشکال می باشد که در جواب به این قرائن این چنین می گوییم:

1- سیدعلی ابن طاووس (پسر سیدابن طاووس) درکتاب زوائد الفوائداین روایت را آورده است و خودسید ابن طاووس خلاف این موضوع را درجای دیگری بیان داشته‌اند و این بدان معناست ایشان چنین روایتی را قبول ندارد و لذا آوردن سید ابن طاووس بعنوان قرینه‌ درست نمی‌باشد.

2- این حدیث به عمل جماعتی نسبت داده شده است در حالیکه بزرگان شیعه مانند شیخ مفید و ابن ادریس حلی و علامه حلی و...و بسیاری از بزرگان دیگر این موضوع را رد کرده اند و گفته اند مشهور بین امامیه همان 26 یا 27 ذی الحجه می باشد،پس نتیجه می گیریم نسبت دادن قبول روایت به جماعتی صحیح نمی باشد.

3- مستحب بودن غسل در این روز از باب شروع امامت حضرت ولی عصر(عج) است نه از باب اینکه در این روز واقعه دیگری اتفاق افتاده است.


اما روایت دیگری که در این روزدستاویزی قرار گرفته برای افراد لا ابالی که هر کاری می خواهند انجام دهند ولو کارحرام و معصیت بنام اسلام و شیعه حدیث«رفع القلم» است که این روایت هم از حیث سند بسیار سست و ضعیف بوده و از لحاظ متن موهون و غیر قابل قبول است که در همین زمینه به سخن یکی از مراجع در مورداین روایت اشاره می کنیم، ایشان می فرماید: «در کتب معتبر و اصیل شیعه همچین روایتی نیافتیم همچنان که شناختی از علی ابن مظاهر که راوی این حدیث است وجود ندارد و بعید نیست مألفی که این روایت را آورده است تنها دنبال جمع آوری روایت بوده است و در زمینه سند و اعتبار روایت تحقیقی انجام نداده است»

سایر مراجع عظام نیز چنین نظری دارند و این روایت را مخالف کتاب و سنت دانسته بدلیل اینکه عمل حرام و معصیت در هیچ صورت و شرایطی مباح و مجاز نخواهد بود.با توجه به آنچه گفته شد نتیجه می گیریم دو روایتی که مستند این روز قرار می گیرد هر دو مردود است و در این روز حادثه ای در تاریخ ذکر نشده است، علاوه بر آنچه که گفته شد اعمالی که در این روز بنام مراسم جشن و شادمانی (عید الزهرا) انجام می شود و در آن الفاظ رکیک و زشتی بکار برده می شود عواقب شوم و بدی را بدنبال دارد زیرا در زمانه ای که عصر ارتباطات و فناوری می باشد به ندرت پیش می آیدحادثه ای از نظرها پنهان بماند زیرا این گونه جشن ها تنها و تنها بر هم زننده وحدتی است که امام امت و مقام معظم رهبری و سایر بزرگان بر آن تأکید ویژه ای دارند.

به همین مناسبت به کلامی از مقام معظم رهبری اشاره می کنیم:

« بعضی ها بنام شاد کردن دل فاطمه زهرا (س) این روزها و در این دوران ما کاری می کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهرا(س) است در دنیا لنگ کنند! می فهمید چه می گویم؟ بهترین وسیله ای که دشمنان بزرگ انقلاب پیدا کرده اند برای اینکه نگذارند انقلاب به کشورهای اسلامی برود ، میدانید چه بود؟ گفتند این انقلاب ما اسلامی نیست؟ گفتند اینها دشمن شما – چند صد میلیون مسلمان – هستند! امام بزرگوارمان ایستاد و گفت این انقلاب اسلامی است؛ شیعه و سنی در کنار همند اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب آن مأمور CIAآمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید، این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟


بعضی‌ها دارند بنام فاطمه زهرا(س)،این کار را میکند.در حالیکه فاطمه زهرا(س) راضی نیست.این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شد.آن مرد الهی،آن وارث واقعی فاطمه زهرا(س)،در زمان ما،آن همه زحمت کشید.این جوان های پاک ما این جور رفتند خون هایشان را ریختند تا انقلاب را بتوانند عالم گیر کنند.آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده،به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا(س)،کاری بکند که دشمنان حضرت فاطمه زهرا(س) را شاد کند.»

با توجه به آنچه ذکر شد واین نکته مهم که انجام چنین جشنهایی باعث بهانه جویی دشمنان خواهد بود و از بین برنده وحدتی است که به آن توصیه فراوان شده ایم،بر ما واجب است که نه تنها از برگزاری چنین جشنهایی اجتناب کنیم حتی بالاتر شرکت هم نکنیم و دیگران را تشویق به شرکت نکردن در این گونه جلسات کنیم.

 
سخن آخر
بیاییم به خاطر روایتی نا معتبر و سیره اشتباهی که از گذشتگان رواج پیدا کرده است، در این برهه از زمان که حساسیت ویژه ای در دنیا و خصوصا جهان اسلام و کشورهای منطقه حاکم است از سخنان رهبری انقلاب پیروی نموده و کاری نکنیم که باعث شادی دشمنان و ریخته شدن خون عده ای مظلوم شود.در آخر به همین مناسبت به واقعه کوتاهی که پدر آیت الله العظمی مرعشی نجفی بیان نموده اند میپردازیم.

ایشان که از علمای نجف بودند در بازگشت از سفری که از مشهد به سمت نجف داشته اند اینطور تعریف می فرمایند:هنگام غروب بود که قافله به کرمانشاه رسید،در آن زمان قاعده شیعه و سنی گری خیلی بدبود،دیدم ازدور یکی ازشاگردانم که سنی بود و در درس من شرکت می کرد به سمت من می آید،خیلی با من گرم گرفت و مرا به خانه خود برد و بسیار خدمت نمود،آخر شب به من گفت آقا ما یک جلسه ای داریم شما بیایید با هم به این جلسه برویم بنده هم قبول کردم و با هم به آن جلسه رفتیم،ایشان در ادامه می گویند:وقتی نشستم دیدم این سبیل گنده ها،وارد شدند،تعجب کردم که چه خبر است!

یک وقت منقلی پر از آتش که مملو از زغالهای گداخته بود آوردند،من تعجب کردم،ترس همه وجود مرا فرا گرفت که اینها چه کاری می خواهند انجام دهند،یکوقت دیدم جوانی را که همراه غل و زنجیر بود آوردند که از قیافه اش فهمیدم همدانی است،سفره ای چرمی پهن کردند و آن جوان را روی آن نشاندند و ناگهان با یک ضربه، سر او را از بدنش جدا کردند، و آن مجمعه که داغ شده بود روی گردنش گذاشتند تا خون بیرون نیاید سپس غل و زنجیر را باز کردند تا جان دهد و این جوان آنقدر دست و پا زد تا جان داد،و آنها قاه قاه می خندیدند،ایشان می گویند من بادیدن این صحنه غش کردم.کم کم مرا به هوش آوردند و زمزمه می کردند این هم شیعه است او را نیز بکشیم!اما آن طلبه که شاگرد من بود مرا نجات داد و می گفت نه او از سنی های داغ است و حق استادی بر من دارد،با این کارش مرا نجات داد،آمدیم خانه،وقتی من حال آمدم،شاگرد سنی به من گفت من مرید شما هستم و شما را دوست دارم منتها شما را به این جلسه بردم تا شما به علماء نجف بگویید که شما عمر کشون بگیرید ما هم اینجور می کنیم،ما رسممان این است که شیعه ای را از هرجایی پیدا کردیم در طول هفته او را تا چهارشنبه نگاه میداریم ودر روزچهارشنبه جلسه ای برقرار کرده و همان که دیدی با او می کنیم آن هم برای رضای خدا قربة الی الله. (فاعتبرو یا اولی الابصار)

منبع :

  • رجانیوز
  • کتاب «نهم ربیع جهالت‌ها خسارت‌ها» نوشته مهدی مسائلی

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار