کد خبر: ۳۱۷
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
محمود قوچاني:
گروه بهائیت-فرقه نیوز، در كتاب "گنجينه احكام" (ص 136) از قول بهاء الله نيز نقل مي كند كه:

ازدواج عبارت است از اين كه بعد از رضايت مرد و زن و رضايت پدر و مادر آن دو، در محلي از اتقياء حاضر شوند، و خطبه عقد را به كمال روح و ريحان تلاوت نمايند.

همان، محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2، ص 162

و در كتاب "اقدس"، ميرزا حسين علي نوري مي گويد:

ازدواج در كتاب "بيان" به رضايت طرفين محدود بوده ولي ما مي خواهيم دوستي و اتحاد برقرار باشد، لذا آن را بعد از رضايت طرفين مشروط به اذن پدر و مادر مي دانيم تا كينه و عداوتي ميان مردم حاصل نشود، ما مقاصد ديگري هم در اين حكم داريم و اين كار مطابق قضاء واقع شد.

افراسيابي، بهرام، تاريخ جامع بهائيت، ص 253، دهم، مهرفام، تهران، 1382 ش

عقد نكاح

1- هنگامي كه دختر و پسر به سن بلوغ شرعي (15) سال رسيدند، مي توانند از همديگر خواستگاري كنند.

2- قبل از تمام شدن 15 سال چه از ناحيه دختر و چه پسر خواستگاري جايز نيست.

3- مدت شرعي ميان خواستگاري و اجراي عقد نكاح معتقدند كه اين مدت نبايد بيش از95 روز باشد. احمد وليد سراج الدين، البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 2، 279.

4- پس از وقوع خواستگاري زن و مرد در محلي براي اجراي عقد نكاح حاضر مي شوند و مهريه را تعيين مي كنند، چون بدون آن، دامادي تحقق نمي پذيرد.

5- عقد نكاح را كه عبارت از "دو جمله" است مي خوانند.

مرد بگويد: همه ما براي خدا هستيم و از خدا راضي مي باشيم (انّا كلّ للّه راضون.)

و زن نيز بگويد: همه ما براي خدا هستيم و از خدا راضي مي باشيم. (انّا كلّ للّه راضيات).

و يا طبق گفته "بيان" در (باب 7 از 1 / 6) هر دو بگويند: من پروردگار آسمانها و زمين هستم. و پروردگار هر چيزي كه ديده مي شود و هر چيزي كه ديده نمي شود و پروردگار عالمين هستم. (انا الله ربّ السموات و ربّ الارض ربّ كلّ شي ربّ ما يري و رب ما لا يري رب العالمين.)

6- بعد از آن قباله نكاح را بنويسند و امضاء كنند تا ميان آنها وثيقه باشد.

7- نبايد ميان اجراي عقد و زفاف بيشتر از يك روز فاصله انداخته شود.

مهريه

1- مهريه در مسلك بهائيت از جايگاه مهمي برخوردار است بگونه اي كه بدون ذكر مهريه، عقد باطل است.

2- مهريه بايد در مجلس عقد با حضور شهود از طرف زوج بهزوجه به صورت نقد پرداخت گردد.

3- مقدار آن بنابر دستور "ميرزا حسين علي نوري" چنان كه در اقدس (ص 19، سطر 2) تصريح كرده است: براي شهري ها 19 مثقال طلاي خالص، و براي روستائيان 19 مثقال نقره مي باشد. و اگر بخواهند بيشتر از آن قرار دهند بايد 19 تا 19 ترقي كنند تا 95 مثقال و نمي توانند تجاوز كنند اگر قيراطي از 95 بالا رود و يا از 19 مثقال كمتر شود جايز نيست.

بهرام افراسيابي، تاريخ جامع بهائيت، ص 374، و محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2، ص 150، محمد محمدي اشتهاردي، بابي گري و بهايي گري، ص 198.

طلاق

مساله طلاق در مسلك بهائيت بدين قرار است كه: بهاء در اقدس (ص 20، س 2) مي گويد:

اگر ميان زن و مرد كدورتي حادث شد مرد نمي تواند زن خود را طلاق دهد و بايد يك سال صبركند و ممكن است در اين مدت رائحه دوستي و مهرباني در ميان آنها استشمام بشود وچون يك سال گذشت مانعي ندارد طلاق بدهد.

محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2، ص 169.

نكات:

1-اگر مرد عزم طلاق زنش را داشته باشد بايد 19 ماه كناره گيري نمايد، اگر در خلال اين مدت پشيمان گرديد، و از عزم خود منصرف شد، به همان حال باقي خواهند ماند، و گرنه بعد ازانقضاء 19 ماه طلاق مي دهد.

2-هنگامي كه طلاق واقع شد ديگر رجوع به زوجه طلاق داده شده جايز نيست تا 19 روز بگذرد و بعد از آن مي تواند رجوع كند.

3-هر زني را مي شود 19 مرتبه طلاق داد و سپس حرام ابدي مي شود.

4-طلاق در نزد بهائيان به دست هر دو از زن و مرد داده شده، و صيغه خاصي هم ندارد بلكه صيغه اش همان انقضاي يكسال است. اگر انقضاء سال حاصل شود جدائي ميان زن و مرد به خودي خود حاصل مي گردد بي آنكه حضور شهود عدلين هم لازم باشد.

تاريخ جامع بهائيت، بهرام افراسيابي، ص 258.

ازدواج موقت

بهاء در كتاب اقدس گفته است:

خداوند ازدواج موقت را حرام كرده است در اين دوره پاك، مردم از هوي پرستي منع شده اند تا متلبس به لباس پرهيزگاري باشند.

نكات:

1 - ازدواج با بيش از دو زن حرام كرده ولي خدمت گرفتن دختر باكره را حلال و بي عيب دانسته است.

به همين دليل، بهائيان ازدواج شرعي و قانوني با بيش از دو تن از زنان را مباح نمي دانند اما ارتباط حرام را جايز مي شمارند.

عامر النجار، البهائيه و جذورها البابية، ص 102.

2 - از نظر اسلام ازدواج با 9 گروه از زنان آنها حرام است ولي در مسلك بهائيت فقط يك گروه حراممي باشند و آن گروه تنها زنان پدران است.

بهاء الله (ميرزا حسين علي نوري) در كتاب اقدس (ص 30، سطر 10) اظهار مي دارد: من براي شما ازدواج با زنان پدرانتان را حرام كردم و از ذكر حكم پسران حياء مي كنم.

دكتر ـ ح ـ م ـ ت، محاكمه و بررسي باب و بهاء، ج 2، ص 162،دوم، كتاب سراي سعادت، تهران، 1338 ش، و به احمد وليد سراج الدين، البهائيه و النظام العالمي الجديد، ج 2، ص 277، اول، داودي، دمشق، 1994 ميلادي

و به همين دليل، هيچ يك از بزرگان بهائيت چه شوقي افندي، چه عبدالبهاء و پسرش عباس، در كتابهايشان به غير از حرام بودن نكاح زنان پدران، كسي را از نزديكان، چه خواهران، و چه دختران آنها، و چه دختران برادران، و چه عمه ها و خاله ها، و چه مادراني كه انسان شير آنها را خورده (مادران رضاعي) و خواهران رضاعي، مادر زن، جمع كردن ميان دو خواهر در زوجيت و... متعرض نشده اند تا جايي كهعباس عبدالبهاء فتوي به حلال بودن ازدواج با نزديكان مي دهد و مي گويد:

مادامي كه بهائيون ضعيف و در قلت هستند نكاح نزديكان از زنان حرام نمي باشد، تا اينكه بهائيت تقويت شود و تعدادشان فزوني پيدا بكند.

عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه، ص 101، اول، دارالمنتخب العربي، بيروت، لبنان، 1419 هـ، 1999 ميلادي.

و لذا محمد فاضل در كتاب "الحراب في صدر البهاء و الباب" به نقل از محمد مهدي خان صاحب كتاب "مفتاح باب الابواب" تصريح مي كند: حتي ازدواج با زناني كه در نزد يهوديان و مسيحيان حرام بوده، بهائيان تجويز كردند.

عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه ص 279، چاپ دارالمدني، جده، 1407 هـ. 1986 ميلادي.

و جلال الدين شمس در تعليقي كه بر قول بهاء در كتاب اقدس زده مي گويد:

اكتفاء بهائيان به تحريم ازدواج با زنان پدران، و سكوت از ذكر سائر زنان اقارب، دليل قاطعي بر جايزبودن ازدواج با آنان و حلال بودن آنها به مردان نزديك مي باشد. سپس تصريح مي كند: ما نمي دانيم علت حيا "بهاء" از ذكر حكم پسران نوجوان چيست؟ كه مي گويد: "ما حيا مي كنيم حكم پسران را ذكر كنيم." بلي سكوت او از ذكر حكم پسران سبب شده است كه عده اي از پيروان وي به اين عمل زشت (لواط) مرتكب شوند، و ذكر نكردن بهاء را، دليل عمل خود قرار دهند.

عامر النجار، البهائيه و جذورها البابيه، ص 101.



ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار