کد خبر: ۳۲۳۸
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
اختصاصی؛
امام راحل در پیام پذیرش قطعنامه درباره این مهم فرمودند:« ... و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آن هایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
بهانه انجمن حجتیه برای عدم حضور در دفاع مقدس چه بود؟ + پوستر

فرقه نیوز-بخش انجمن حجتیه، مجاهده و قیام در راه خدا یکی از اصلی ترین موضوعاتی بوده است که به واسطه ی آن عالمان شیعی در مقاطعی حسّاس آزموده شده اند. تاریخ گواهی می دهد که همواره نیز برخی از این امتحان الهی سربلند بیرون آمده و زینت تشیّع شدند و برخی دیگر نیز نه تنها نتوانستند کارنامه ی قابل دفاعی از خود برجای نهند، بلکه با مواضع غلط و دلایل سست خود، نام خویش را در ردیف قاعدین در برابر ظلم ثبت کردند. نهضت حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) و در ادامه ی آن 8سال دفاع مقدّس، یکی دیگر از این مقاطع حسّاس بودند.
 

امام راحل در پیام پذیرش قطعنامه درباره این مهم فرمودند:« ... و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آن هایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید.» [1]

 یکی از گروه هایی که در این دو مقطع حسّاس تاریخی، به خاطر تفکّرات انحرافی و غلط دست اندرکارانش همواره موضعی " انتقاد کننده و پرخاشگر" داشت، انجمن حجّتیّه بود. گردانندگان اصلی این انجمن که در رأس آن ها شیخ محمود حلبی(موسس انجمن) قرار داشت، بر این عقیده بودند که در عصر غیبت، قیام هایی از جنس انقلاب اسلامی و جهادهایی همچون دفاع مقدّس، نه تنها از نظر شرعی مورد تأیید نیست، بلکه جز اتلاف نیرو و انرژی و هدردادن خون هزاران نفر اثر دیگری نخواهد داشت. به عنوان نمونه آقای حسین تاجری نسب که از اعضای با سابقه و فعّال انجمن حجتیّه است، در کتاب خود که با عنوان"انتظار،بذر انقلاب" منتشر نمود، در فصل "در کمین گاه صبر" اینگونه نوشت: :« در روزگار غیبت، ستیز و نبرد انسان منتظر، کمتر آشکار و رودررو است، زیرا که باید نیروها و سلاحها و امکانات و تجهیزات را برای آن "جنگ بزرگ" نگه دارد.»[2] و همچنین می نویسد:« چون لازمه ی ظهور، مهیّا شدن گروه بسیاری از شیرمردان پارسا و کارآزموده – که اوصافشان پیشتر گفته شد- برای یاری و نصرت حضرت مهدی است، پس ملّت شیعه باید، بیش از هرچیز و پیش از هرکار، به فراهم ساختن این جنگاوران پاک و دلاور همت گمارد و برای تربیت آنان تلاش و کوشش نماید و به هیچ بهانه نباید نیروی آنان را هدر دهد و تلف کند.»[3]

البته این ها مواضعی بود که سران انجمن با توجّه به مصالح گروه خود در بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی گرفتند تا به بهانه ی "تقیّه"، خود را همراه نظام جلوه دهند. و الّا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و یا در جلسات خصوصی بعد از انقلاب، مواضع صریح تری علیه مبارزه و جهاد می گرفتند. مثلاً در نواری که در سال1362 به صورت گسترده در سطح کشور پخش شد، شیخ محمود حلبی طی یک سخنرانی، برخی از این مواضع انحرافی را به صراحت بیان داشت. البته خود او پس از اعتراضات گسترده ای که با انتشار این نوار علیه وی و انجمن ایجاد شد، ادعا نمود که این سخنرانی مربوط به سال 1356(یعنی تنها یک سال قبل از پیروزی انقلاب) بوده است و مربوط به دفاع مقدّس نیست. ولی مطالب مطروحه آنچنان از انحرافی آشکار حکایت می کرد که حتی اگر بر فرض برای سال 56 هم بوده باشد، قابل دفاع نبوده و نشان دهنده ی گوشه ای از انحرافات این خط فکری است.

شیخ محمود حلبی در بخش هایی از این سخنرانی، پس از اعتراف به دستور شریعت مبنی بر تشجیع مسلمین علیه دشمنان، این طور می گوید:« اول شما یک افسر، یک پیشوا و رهبر معصوم جنگی پیدا کنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت، عدالت کافی نیست. پریشب گفتم، اوّل او را پیدا بکنید، او را اقامه به کار کنید، مطرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر این رهبر معصوم داشته باش، آن‌وقت برو جانت را بده. آن‌وقت منهم واجب است منبر را ول کنم، منبر بازی است، هفت‌تیر به کمرم ببندم بروم جلو. آن رهبر جلو باشد رهبر معصوم جلو بیفتد، فهمیدی؟ بنده توی خانه‌ام بنشینم، پلو بخورم، به جناب آقا بگویم برو میدان. می‌گوید: برو آقا دنبال کار خودت، خیلی خوب است خودت بیا عمل بکن. التفات فرمودید یا نه؟ علی بن ابی طالب آن رهبر معصوم، بالاتر از عدالت، خودش می آید توی میدان، بچه هایش را هم می آورد توی میدان، تیر و نیزه به بدن خودش و بچه هایش می خورد و آنوقت داد می زند: ان الجهاد باب من ابواب الجنه، آنوقت می گوید: هذا اخوغامد و قد وردت خیله الانبار و قد قتل حسّان ابن حسّان البکری و أزال خیلکم عن مسالحها و لقد بلغنی ان الرجل منهم کان یدخل علی المرأه المسلمه و الاخری المعاهده الی آخر خطبه. این خطبه ها را همه دیده ایم، نه این که ندیده ایم، این ترغیب و تحریص های علمی و اینکه بزنید، بکشید بیایید، ول نکنید، خانه ننشینید اینها کی است؟ نه در دوره ی خلافت ابوبکر بود، نه دوره خلافت عمر بود، نه دوره ی خلافت عثمان بود، وقتی که مردم علی را نشاندند بر مسند حکومت اسلامی و علی خودش آمد توی میدان و از آن طرف هم قاسطین، مارقین، ناکثین خارج شده اند بر امیر وقت، بر ولی خدا. واجب است دفع کند، آنجا تحریک و تحریص کرد. گم نکنید، حرف ها توهم توهم نشود واژه ها در محل غلط استعمال نشود، الان هم همین طور، الان هم حکومت اسلامی خوب است؟ شما آن مصداق حاکم اسلام را نشان بدهید، آنکه معصوم از خطا باشد نشان بدهید، آنکه معصوم از گناه باشد نشان بدهید، آنکه هوا و هوس و حب ریاست و شهوت و غضب و تمایلات نفس به هیچ وجه در او اثر نکند نشان بدهید، او باید توی میدان جلو بیفتد بنده تنها خاک پایش، تمام روحانیین قربان خاک پایش شویم.... باید جنگ روی موازین دین به رهبری معصوم[باشد] نه عادل، عادل کافی نیست.

آدم عادل گاهی اشتباه می کند، خون مردم، مال مردم، عرض و ناموس مردم را نمی توان به کسی که خطا می کند نمی توان سپرد، به کسی که هوی و هوس دارد. باید به کسی سپرد ناموس مردم را، عرض مردم را، جان مردم را، مال مردم را، به کسی که گناه نکند. به کسی که خطا و اشتباه نکند و خلاصه به کسی که معصوم باشد... انشاء الله تعالی بیاری خدا و به لطف خدا آن حاکم اسلامی، آن حاکم الهی که معصوم از هر خطا و اشتباه است و معصوم از هر گناه است، حضرت بقیةالله الاعظم ولی الله الاعظم امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) او تشریف بیاورند، جانمان را قربانش می‌کنیم.» همانطور که مشخّص است، اگر این سخنان مربوط به سال 56 هم باشد، با مبانی تشیّع و نهضت حضرت امام که حاصل اسلام ناب محمدّی بود، منافات دارد. مسلّم چنین تفکّری ریخته شدن خون جوانان را در دفاع از انقلاب اسلامی نمی پذیرفت، و اگر هم بعضاً خود را مدافع این نبرد مقدّس نشان می داد، صرفاً از روی نفاقی بود که اسمش را تقیّه گذاشته بودند.

 این خطّ فکری، نه تنها با تعطیلی ظاهری انجمن پایان نیافت، بلکه امروزه در سطح وسیع تری در حال نفوذ و گسترش است. و به یقین انجمن حجتیّه، فقط مصداقی از همان تفکّری است که حضرت روح الله در ماه های پایانی عمر پربرکتشان نسبت به آن هشدار داده و فرمودند:« طلاب جوان باید بدانند ‌که پرونده تفکر ‌این گروه همچنان باز ‌است و شیوه مقدس‌مآبی و دین فروشی عوض شده ‌است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده‌اند.»[4] ایشان در این پیام که به "منشور روحانیّت" معروف است، علاوه بر آن که "خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق" را به عنوان یک خطّ فکری، گوشزد نموده و به طلاب تأکید می نمایند که " لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند"، در عین حال در توصیف علما و روحانیون مجاهد عباراتی کم نظیر دارند:« سلام بر حماسه‏ سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته ‏اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته‏ اند. افتخار و آفرین بر شهداى حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پاى حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانى عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‏ اند. سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و براى قوم و ملت خود مُنذران صادقى شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهى کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظارى‏ نمى‏ رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.

آنان که حلقه ذکر عارفان و دعاى سحر مناجاتیان حوزه‏ ها و روحانیت را درک کرده ‏اند در خلسه حضورشان آرزویى جز شهادت ندیده ‏اند و آنان از عطایاى حضرت حق در میهمانى خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته‏ اند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده ‏اند. یکى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگى جز ورق و کتاب منیت نمى‏ یابد و دیگرى در اول شب یلداى زندگى سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم عدمها به وجود نیامده ‏ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسى مى‏ شنویم، بگذارم و بگذرم‏... خدا را سپاس مى‏ گزاریم که از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژیم شاه‏ و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‏ ها و میادین مین، خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه‏ ها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است‏.»[5]

 

برای مشاهده فایل با کیفیت این پوستر از طریق لینک زیر اقدام کنید

بهانه انجمن حجتیه برای عدم حضور در دفاع مقدس چه بود؟

 

 

پی نوشت:
[1] - صحیفه امام، ج21، ص92
[2] - انتظار، بذر انقلاب، حسین تاجری، ص112
[3] - همان، ص118
[4] - صحیفه امام، ج21، ص278
[5] - همانجا

 

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محسن
Iran, Islamic Republic of
14:31 - 1393/07/01
1
2
کسی که نتواند نسبت خودش با اسلام را تعریف کند بسیار ضرر کرده است
به نظر من محمود حلبی از این گروه افراد بود
سحر
Iran, Islamic Republic of
09:51 - 1393/07/02
0
2
سلام
این انجمن حجتیه چه عوجوبه ای بوده واسه خودش
ضمنا پوسترتون خیلی قشنگه
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار