کد خبر: ۵۱۳۰
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
آیا بزرگان فرقه سیاسی صوفیه مروج اسلام ناب هستند؟
یکی از مهمترین شباهت انحراف صوفیان عارف نما و مروجین عرفان‌های نوظهور بحث توحید و خداشناسی است.
صوفیه و عرفان های نوظهور

فرقه نیوز - بخش صوفیه و دراویش، یکی از مهمترین شباهت انحراف صوفیان عارف نما و مروجین عرفان‌های نوظهور بحث توحید و خداشناسی است به نحوی که اولین گام در این فرقه‌ها این است که اعتقاد به توحید و خدای یگانه از مرید گرفته می‌شود و به او تلقین می‌شود که قطب یا بزرگ فرقه گرداننده جهان است و کارهای و امور جهان را در دست دارد و آموزهای فرقه‌های دیگر این است که خدا در درون مرید است و آنچه به دل او الهام می‌شود باید انجام دهد تا به آرامش برسد.

این آموزهای انحرافی باعث به وجود آمدن دو ویژگی در مرید می‌شود:

1. وقتی به مرید القاء می‌کنند که قطب دارای قدرت خالقیت و خدایی است در حقیقت خدا را از وی میگیرند و آموزه‌های قطب جایگزین آموزهای الهی می‌شود و دیگر نیازی به آموزهای پیامبران و ادیان الهی وجود ندارد و قطب می‌تواند با خیال آسوده مرید را هدایت کند بدون آنکه بخواهد آموزهای خود را توجیه کند.

2. با تلقین به اینکه خدا در درون توست و آنچه به تو الهام می‌شود مرید را به سوی لذات دنیایی می‌کشانند و با توجه به خواسته‌های نفسانی نفس، مرید در مدت کوتاهی علارقم بدست آمدن معنویت کاذب فکر می‌کند در حال کسب عرفان واقعی است.

 
در ادامه به شباهت‌های صوفیان عارف نما و مروجین عرفان‌های نوظهور در بحث توحید و خداشناسی خواهیم پرداخت.
1. نورعلی تابنده قطب سیاسی فرقه گنابادیه در جلسه سخنرانی 25 تیر 93 در کمال ناباوری از پدر خود به عنوان گرداننده جهان یاد می‌کند و می گوید: استادم صالحلیشاه گرداننده جهان بود! و یا ملاسلطان در کتاب سعادت نامه برای القاء این موضوع به نحو دیگر بیان می‌کند که وقتی خدمت قطب رسیدی باید به بخشش او امیدوار باشی چرا که وی می‌تواند در یک آن هر دو جهان را بی‌سبب به تو ببخشد پس وقتی در مقابل قطب ایستادی سجده کن و صورت در خاک مذلت گذار!
2. محمدعلی طاهری سرکرده فرقه انحرافی عرفان حلقه با عنوان سراب شبکه شعور کیهانی چیزی به عنوان هدف و خدا معرفی می‌کند که هیچگاه در آموزهای دینی مشاهده نشده است و مرید را باور ضد توحیدی‌اش جسورتر می‌کند. وی در کتاب انسان از منظر دیگر بیان می‌کند: اساس عرفان حلقه بر اتصال به حلقه‌های متعدد «شبکه شعور کیهانی» استوار است و همه مسیر سیر وسلوک آن، از طریق اتصال به این حلقه‌ها صورت می‌گیرد.[1]

3. اشو مروج عرفان جنسی پا را فراتر گذاشته و به تقدم دستور مرشد به خدا قائل شده است و می گوید: اگر روزی مسئله انتخاب بین خدا و مرشد باشد مرید مرشد را برخواهد گزید. [2]

همین دیدگاه اشو دقیقا در بین صوفیان عارف نما وجود دارد به نحوی که در کتاب اورادالاحباب یحیی باخرزی آمده است که: شرط مرید آن است که چون شیخ او را امری کند و به کاری فرستد، باید که بی‌توقف و تأویل به آن کار رود و به هیچ سببی از آن امر باز نگردد. یکی از مشایخ از مریدی سوأل کرد که اگر شیخ، تو را به امری فرستد؛ در راه به مسجدی برسی که اقامه نماز برآید چه کنی؟  مرید گفت: به همان کار شیخ روم و به نماز مشغول نگردم تا باز گردم. آن شیخ گفت: احسنت. چنین می‌باید![3]
 اشو در جای دیگر انسان را خدا می‌داند و بیان می‌کند: انسان همان خداست و خداوند همان انسان است! [4]

4.دالایی لاما رهبری معنوی بوداییان و قاتل مسلمانان بی گناه میانمار هم برای انکه با نظرات خاص خود به جذب افراد بپردازد صراحتا نفی توحید را توسط بعضی از مریدان راهی برای رسیدن به آرامش می‌داند و ملاک اصلی سلوک پوشالی خود را رسیدن به آرامش آن هم به هر قیمتی می‌داند حتی با رد توحید! وی در این باره بیان می‌کند: امکان دارد کسی با پذیرش خدا آرامش یابد و دیگری با انکار خدا، هر کسی باید دنبال داروی مناسب خود باشد! [5]
 
5. پائولو کوئلیو مروج عرفان سرخ پوستی هم در انحرافات توحیدی ید طولایی دارد و نظارات خاصی در این مورد دار وی در این باره می گوید: کسی که به جست‌و‌جوی خدا می‌رود، دارد وقتش را تلف می‌کند. [6]
 

قضاوت با شما

 آیا با توجه به شباهت عجیب فرقه سیاسی صوفیه با عرفان های نوظهور در بحث توحید و خداشناسی بازهم می توان ادعای این فرقه مبنی بر ترویج عرفان ناب اسلامی را پذیرفت؟

 

پی نوشت:

1.  انسان از منظر دیگر. صفحه 25

2. تفسیری از اشو بر داستان‌های صوفیان، باگوان اشو راجنیش، جلد اول، صفحه 59، چاپ چهارم 1382، انتشارات فراروان

3. اورادالاحباب، یحیی باخرزی، قرن هشتم هجری، چاپ دانشگاه تهران، صفحه 25

4. راز بزرگ صفحه 147

5. بیداری، صفحه 7

6. کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، ص ۱۵۰ و ۱۵۱

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: