کد خبر: ۵۴۷۴
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
عباس لاجوردی‌طوسی را خیلی‌ها با برنامه ماه عسل شناختند، مستندسازی که در اقدامی مبتکرانه برای اولین بار به سراغ توهین‌کنندگان به کلام‌الله مجید و پیامبر اعظم رفت و در حرکتی غافلگیرانه اعترافاتی تاریخی و سرنوشت‌ساز از آنها در مورد جهل‌شان از اسلام و قرآن گرفت
11

به گزارش فرقه نیوز، عباس لاجوردی‌طوسی را خیلی‌ها با برنامه ماه عسل شناختند، مستندسازی که در اقدامی مبتکرانه برای اولین بار به سراغ توهین‌کنندگان به کلام‌الله مجید و پیامبر اعظم رفت و در حرکتی غافلگیرانه اعترافاتی تاریخی و سرنوشت‌ساز از آنها در مورد جهل‌شان از اسلام و قرآن گرفت؛ اعترافاتی که هرچند می‌تواند نقش مهمی در مقابله با اسلام‌هراسی بازی کند، اما متأسفانه تاکنون از سوی مسئولان و مدعیان فرهنگ در کشورمان مورد استفاده قرار نگرفته است.

با او یک ماه پس از پخش برنامه‌اش در«ماه عسل» و یک روز بعد از پخش مستند تأثیرگذارش؛ یعنی «شمرهای زمان» که از شبکه سه برای اولین بار پخش شده به گفت‌وگو نشستیم.

چطور شد وارد حوزه مستندسازی شدید؟

من سینما خواندم اینکه چرا به سراغ مستند رفتم؛ به‌هرحال بعضی سوژه‌ها کارگردان را به این فکر وا می‌دارد که داستانی بسازد؛ برخی مستند می‌سازند،‌عده‌ای هم انیمیشن. من هم احساس کردم در تولید مستند مؤثرتر هستم و برایم قانع‌کننده‌تر است برای همین با تمام انرژی وارد این حوزه شدم.

به عنوان کسی که در حوزه مستند فعالیت دارید از کدام مستندهای خودتان بیشتر رضایت دارید و برایتان قابل قبول‌تر است؟
همه مستندهایم را دوست دارم زیرا برای آنها کار تحقیقی و مطالعات زیادی انجام شده است و وقت و انرژی برای همه گذاشته‌ایم. مثلاً برای مستند «کدام آزادی» که در ماه عسل قسمت‌هایی از آن دیده شد یا مستند «درجست‌وجوی حقیقت» درباره فراماسونری و وهابیت و بهائیت خیلی کار تحقیقاتی کردیم‌.

چطور شد که مستند «در جست‌وجوی حقیقت» را ساختید؟

برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران بود که چنین تولیدی درباره فراماسونری داشتیم. ما به اسناد فراماسونری ایرانی دست پیدا کردیم و دستخط محمدعلی فروغی را هم دیدیم و با این اثر مستند موفق شدیم دهان خیلی‌ها را ببندیم.

مدتی است که تلویزیون اقدام به راه‌اندازی شبکه‌ای اختصاصی برای مستند کرده است اما به نظر می‌رسد چندان در جذب مخاطب موفق نبوده است، چرا؟
همیشه فکرهای خوب داریم اما به عمل که می‌رسیم کمیت جای کیفیت را می‌گیرد. این شبکه هم فکر خوب و لازمی بود، اما متأسفانه اینکه حتماً باید به ‌هر قیمت آنتن پرشود و تمام ساعات شبانه‌روز برنامه داشته باشد باعث شده تا کمیت‌گرایی جای کیفیت را بگیرد. به‌نظر من پخش ۴ تا۵ ساعت کافی است مثلاً از ساعت   ۶ بعدازظهر تا ۲شب پخش محدود و کم باشد اما با کیفیت خوب و حرفه‌ای بسیار کارسازتر و مؤثرتر است. گاهی فکرها کوتاه‌مدت است برای همین اثرگذاری موقتی تأثیر دارد و کم‌کم دچار روزمرگی می‌شود. شبکه مستند هم امروز دچار روزمرگی شده است چون مستند‌سازی به نسبت سایر تولیدات کم‌هزینه‌تر بسیار به صرفه‌تر است اما باید به کیفیت و محتوای آن هم توجه کرد تا کمیت غالب شود.

 مستند «شمرهای زمان» با « کدام آزادی» به نوعی با هم اشتراک داشتند چرا دنبال چنین سوژه‌هایی درباره اسلام‌هراسی، سوریه و… رفتید؟
برای اینکه بگویم دشمنان نسبت به اسلام جهل دارند برای همین هم بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد می‌شود یا به ساحت پیامبر اسلام و کتاب خداوند قرآن جسارت می‌کنند زیرا نمی‌شناسند و جهل دارند. من وقتی سراغ کشیش امریکایی تری جونز رفتم گفتم قرآن را خوانده‌ای گفت نه. از کاریکاتوریست دانمارکی هم که این سؤال را کردم گفت نه. از داعشی‌ها و تکفیری‌ها که شیعیان را سر می‌برند و قتل‌عام می‌کنند چون اسلام را نشناخته‌اند از آنها سؤال کردم قرآن را خوانده‌اید می‌گویند نه. برای همین از جهل آنها سوء‌استفاده می‌شود و به جان اسلام می‌افتند. کسی که اسلام و قرآن را بشناسد نسبت به آنها تعدی نمی‌کند. خانمی که مترجم ما بود به آنها گفت من هم مسیحی بودم قرآن را خواندم و مسلمان شدم البته از طرف ما این حرف برنامه‌ریزی شده بود تا او نیز علت مسلمانی خود را بگوید.
عباس لاجوردی‌طوسی

بعد از دیدار با کاریکاتوریست دانمارکی یا کشیش امریکایی خبری از احوال و تغییرات آنها دارید؟
نه پیگیری نکردم چون دیگر به من ارتباطی نداشت؛ البته شایعات زیادی در رسانه‌ها می‌شنویم که بی‌اساس است. اصولاً کارهای سطحی لحظه‌ای تأثیر دارند ما باید حقیقت را بگوییم بدون کم و زیاد. وقتی با کاریکاتوریست دانمارکی از اسلام گفتیم و توصیه کردیم که اسلام دین زیبایی است و قرآن را بخوانید، به یک نقطه خیره مانده بود. ما که بلند شدیم و دوربین‌ و وسایل را جمع کردیم، او هنوز خیره بود. احساس کردم حداقل تلنگری در ذهن او ایجاد شده است.
عباس لاجوردی‌طوسی

قرآن هم به او هدیه دادید؟
نه، جو خیلی سنگین‌تر از این حرف‌ها بود. فضا به گونه‌ای نبود که ما قرآن هدیه بدهیم حتی با اینکه مجوز داشتیم هنگام خروج می‌گفتند پاسپورت ما جعلی است و اذیت هم شدیم، ولی خودش به من یکی از نقاشی‌هایش را هدیه داد چون کسی جرئت مصاحبه با او در خانه‌اش را نداشت می‌گفت شما چطور جرئت کردید اینجا آمدید. گفتم ما کارمان این است.

مستند شما یک اعتراف صریح از افراد ضداسلام است که خودشان می‌گویند قرآن را نخواندیم برای همین در حد بین‌المللی تأثیرگذار است، آیا پخش جهانی هم داشته‌اید؟
نه، اصلاً چون هیچ کس به فکر کار فرهنگی عمیق و رسانه‌ای آن هم در سطح جهانی نیست. خیلی‌ها یا بلد نیستند ورود کنند یا دچار روزمرگی شده‌اند یا اینکه دوست ندارند چنین اتفاقاتی بیفتد. الان سه سال است که این مستند ساخته شده شاید صریح‌ترین مستند درباره دفاع از اسلام و قرآن باشد. آزمون خود را هم پس داده اما هنوز در بین شبکه‌های داخلی جا باز نکرده به غیر از شبکه سه. هیچ کدام از مدیران و مسئولان شبکه‌های دیگر حتی تماس نداشته‌اند تا مستند را ببینند که محتوایش چیست، چه برسد به پخش داخلی. متأسفانه یک عده در تلویزیون دچار روزمرگی شده‌اند و احساس مسئولیت‌شان ضعیف است و عده‌ای البته اندک هستند که خودی نیستند.

برای شبکه‌های برون‌مرزی مستند را ارائه کرده‌اید؟
بله، قطعاً وقتی کاری تولید می‌شود برای شبکه‌های مختلف هم ارائه می‌کنیم ولی واقعیت امر این است کار فرهنگی مانند حلقه‌های یک زنجیر می‌ماند. اگر حلقه‌ای نباشد زنجیر ناقص است. مدیران فرهنگی هیچ کدام استقبالی نکردند. به دست یکی از مسئولان شبکه افق هم دادم ولی حتی نگفت ما مستند را ببینیم که چه چیزی است.

اگر شبکه‌ای بخواهد مستند را پخش کند باید از شما بخرد؟
نه، من حتی حاضرم بدون هیچ مبلغی کار پخش شود زیرا برای اسلام و قرآن است اما اصلاً موضوع را از من سؤال نکردند چه برسد به اینکه بخواهند بر سر قیمت و این‌چیزها حرف بزنیم. متأسفانه برخی مدیران فرهنگی نان حلال برای خانواده‌های خود نمی‌برند، زیرا در قبال مسئولیتی که دارند و پول می‌گیرند کاری انجام نمی‌دهند. مدیری را می‌شناسم که مسئول دفترش از اعضای حلقه‌ است اما خودش خبر ندارد.

رهبر انقلاب نامه‌ای برای جوانان امریکای شمالی و اروپا نوشتند که قرآن بخوانند. به‌عنوان کسی که در این زمینه کار کرده‌اید چه پیشنهادی برای ترویج قرآن‌خوانی بین جوانان غربی دارید؟

یا باید تمام رایزنی‌های فرهنگی در کشورهای دیگر را جمع کنیم و به‌جای آن مرکز فرهنگی داشته باشیم یا پرسنل ناکارا و منفعل رایزنی‌ها را عوض کنیم و افراد دغدغه‌مند بگذاریم چون ظرفیت ما خیلی بالاست اما بالفعل نشده. یادم است در یکی از کشورهای اروپایی در رایزنی فرهنگی بودیم که یک سیاهپوست درشت‌اندام با محاسنی بلند وارد شد. اولش ترسیدیم اما بعد از کمی صحبت کردن دیدیم اشک می‌ریزد. ماجرا را پرسیدیم گفت من مسلمانم می‌خواهم درباره اهل بیت بیشتر بدانم برای همین به رایزنی فرهنگی ایران آمدم تا راهنمایی شوم. باکمال تأسف آن روز تمام رایزنی حتی انبار را گشتند اما چیزی پیدا نکردند به او بدهند. آخر سر یکی از همراهانم مفاتیح شخصی که داخل کیفش بود را به او دادند تا مطالعه کند گفتند شرمنده همین را داریم. او حتی از اینترنت هم اطلاعات نخواست زیرا می‌خواست با اصل موضوع بدون اشکال اطلاعات بگیرد. بعد می‌گوییم چرا وهابیت اینقدر قدرت جذب دارد، وقتی ما کم‌کاریم وهابیون پاسخگو هستند.

مهم‌ترین آرزوی شما چیست؟
بدون اغراق اگر بگویند باید همه چیز از جان ومال و خانواده و فرزندان خود را بدهید تا امام زمان(عج) ظهور کند طبعاً خواهم داد زیرا این را به وضوح لمس کرده‌ام که دنیا عطش دارد. نگاه به وضعیت اعتقادی خودمان و امنیتی که داریم نباید بکنیم. دنیا نیاز به منجی دارد ما اینجا مشکلات مالی داریم ولی وضعمان خوب است به‌خصوص اینکه امنیت داریم. مسلمان واقعی حتی در شعب ابیطالب هم مسلمان و راسخ می‌ماند، چه رسد به این وضعیت امن کشورمان که خیلی از کشورها آرزوی این امنیت و امکانات ما را دارند. مهم‌ترین آرزویم فقط ظهور امام زمان(عج) است و البته آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری را نیز دارم. / رهیافته

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار