کد خبر: ۵۷۲۸
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
در میان انحرافاتى که جهان مسیحیت به آن گرفتارشده هیچ‌یک بدتر از انحراف تثلیث نیست، زیرا آن‌ها با صراحت می‌گویند: خداوند سه‌گانه است و نیز با صراحت می‌گویند درعین‌حال یگانه است!
تثلیث مجازی، دروغ بزرگ مبشران مسیحی

فرقه نیوز، در میان انحرافاتى که جهان مسیحیت به آن گرفتارشده هیچ‌یک بدتر از انحراف تثلیث نیست، زیرا آن‌ها با صراحت می‌گویند: خداوند سه‌گانه است و نیز با صراحت می‌گویند درعین‌حال یگانه است! یعنى هم وحدت را حقیقى می‌دانند و هم سه‌گانگی را واقعى می‌شمارند و این موضوع مشکل بزرگى براى پژوهشگران مسیحى به وجود آورده است.

اگر حاضر بودند یگانگى خدا را مجازى بدانند و تثلیث را حقیقى، مطلبى بود و اگر حاضر بودند تثلیث را مجازى و توحید را حقیقى بدانند بازهم مسئله، ساده بود، ولى عجیب این است که هر دو را حقیقى و واقعى می‌دانند! و اگر می‌بینیم در پاره‌ای از نوشته‌های تبلیغاتى اخیر که به دست افراد غیر مطلع داده می‌شود، دم از سه‌گانگی مجازى می‌زنند، سخن ریاکارانه‌ای است که به‌هیچ‌وجه با منابع اصلى مسیحیت و اعتقاد واقعى دانشمندان آن‌ها نمی‌سازند.

اینجا است که مسیحیان خود را با یک مطلب غیرمعقول مواجه می‌بینند، زیرا معادله ۱= ۳ را هیچ کودک دبستانى هم نمی‌تواند بپذیرد، به همین دلیل معمولاً می‌گویند این مسئله را نباید با مقیاس عقل پذیرفت بلکه با مقیاس تعبد و دل! باید پذیرفته شود. مثلاً در کتاب تفسیری رساله یوحنا آمده است: «الهیات مسیحى به ما مى‏‌گوید که بشر با تکیه به قدرت عقلانى و درک خود قادر به شناختن و دستیابى به خدا نیست. خدا بایستى خود را مکشوف کند (به مقدمه کتاب مراجعه نمایید). آنچه از خدا مى‏‌دانیم، آن است که او خود به ما مکشوف نموده است. به خاطر مکاشفه عیسى مسیح است که خداى پدر را مى‌شناسیم. خدا را هرگز کسى ندیده است؛ پسر یگانه‏‌اى که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد»[۱] و ازاینجا است که مسئله بیگانگى مذهب از منطق عقل شروع می‌شود و مسیحیت را به این وادى خطرناک می‌کشاند که مذهب جنبه عقلانى ندارد بلکه صرفاً جنبه قلبى و تعبدى دارد و نیز از اینجاست که بیگانگى علم و مذهب و تضاد این دو باهم ازنظر منطق مسیحیت کنونى آشکار می‌شود زیرا علم می‌گوید: عدد ۳ هرگز مساوى با یک نیست اما مسیحیت کنونى می‌گوید هست!

در مورد این عقیده به چند نکته باید توجه کرد:

– در هیچ‌یک از اناجیل کنونى اشاره‌ای به مسئله تثلیث نشده است به همین دلیل محققان مسیحى عقیده دارند که سرچشمه تثلیث در اناجیل، مخفى و ناپیدا است مسترهاکس آمریکائى می‌گوید: «ولى مسئله تثلیث در عهد عتیق و عهد جدید مخفى و غیرواضح است».[۲]

– تثلیث مخصوصاً به‌صورت تثلیث در وحدت سه‌گانگی در عین یگانگى مطلبى است کاملاً نامعقول و برخلاف بداهت عقل و می‌دانیم که مذهب هرگز نمی‌تواند از عقل و علم جدا شود، علم حقیقى با مذهب واقعى، همیشه هماهنگ است و دوش بدوش ‍ یکدیگر سیر می‌کنند، این سخن که مذهب را باید تعبدا پذیرفت، سخن بسیار نادرستى است، زیرا اگر در قبول «اصول یک مذهب»، عقل کنار برود و مسئله تعبد کورکورانه پیش بیاید، هیچ تفاوتى میان مذاهب باقى نخواهد ماند، در این موقع چه دلیلى دارد که انسان خداپرست باشد نه بت‌پرست! و چه دلیلى دارد که مسیحیان روى مذهب خود تبلیغ کنند نه مذاهب دیگر!
– گاهى بعضى از مسیحیان می‌گویند اگر ما مسیح (علیه‌السلام) را ابن الله  میگوییم درست مانند آن است که شما به امام حسین (علیه‌السلام) ثارالله و ابن ثاره خون خدا و فرزند خون خدا می‌گویید و یا در پاره‌ای از روایات به على (علیه‌السلام) یدالله اطلاق شده است، ولى باید گفت: اولاً این اشتباه بزرگى است که بعضى ثار را معنى به خون کرده‌اند، زیرا ثار هیچ‌گاه در لغت عرب به معنی خون نیامده است بلکه به معنی خون‌بها است، در لغت عرب به خون، دم اطلاق می‌شود بنابراین ثارالله یعنى اى کسى که خون‌بهای تو متعلق به خدا است و او خون‌بهای تو را می‌گیرد، یعنى تو متعلق به یک خانواده نیستى که خون‌بهای تو را رئیس خانواده بگیرد و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خون‌بهای تو را رئیس قبیله بگیرد تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدائى، بنابراین خون‌بهای تو را او باید بگیرد و همچنین تو فرزند على بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) هستى که شهید راه خدا بود و خون‌بهای او را نیز خدا باید بگیرد.

ثانیاً اگر در عبارتى در مورد مردان خدا تعبیر مثلاً به یدالله شود قطعاً یک نوع تشبیه و کنایه و مجاز است، ولى آیا هیچ مسیحى واقعى حاضر است ابن الله بودن مسیح (علیه‌السلام) را یک نوع مجاز و کنایه بداند مسلماً چنین نیست زیرا منابع اصیل مسیحیت ابن را به‌عنوان فرزند حقیقى می‌شمارند و می‌گویند: این صفت مخصوص مسیح (علیه‌السلام) است نه غیر او، نظیر این عبارات: «آنکه به او ایمان آرد، بر او حکم نشود؛ امّا هر که ایمان نیاورد الآن بر او حکم شده است، به جهت آنکه به اسم پسر یگانه خدا ایمان نیاورده.»[۳] و نیز «محبت خدا به ما ظاهرشده است به اینکه خدا پسر یگانه خود را به جهان فرستاده است تا به وی زیست نماییم.»[۴]. اینکه در بعضى از نوشته‌های سطحى تبلیغاتى مسیحى دیده می‌شود که ابن الله را به‌صورت کنایه و تشبیه گرفته‌اند بیشتر جنبه عوام‌فریبی دارد، براى روشن شدن این مطلب عبارت زیر را که نویسنده کتاب قاموس مقدس در واژه خدا آورده با دقت توجه کنید: و لفظ پسر خدا یکى از القاب منجى ما است که بر شخص دیگر اطلاق نمی‌شود مگر درجایی که از قرائن معلوم شود که قصد از پسر حقیقى خدا نیست.»[۵] / ادیان نت

 

پی‌نوشت:
[۱]. تفسیری بر رساله یوحنا، ذیل یوحنا باب ۴ ، نرم افزار مژده
[۲]. قاموس مقدس صفحه ۳۴۵، طبع بیروت، هاکس جیمز، ناشر اساطیر، تهران، ۱۳۴۹،
[۳]. یوحنا ۳: ۱۸
[۴]. یوحنا ۴: ۹
[۵]. برگرفته از تفسیر نمونه (آیت الله مکارم شیرازى)، ج ۴، ص ۱۳۳، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار