کد خبر: ۳۱۵۵
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
با مطالعه ی کتاب ها و متن سخنرانی های دالایی لاما به راحتی می توان نظر او را در باب هدف زندگی انسان دانست.
دالای لاما در مقابل ندبه

فرقه نیوز - بخش عرفان های نوظهور، حجت الاسلام مهدی سالاری/ با مطالعه ی کتاب ها و متن سخنرانی های دالایی لاما به راحتی می توان نظر او را در باب هدف زندگی انسان دانست. او در ابتدای هر کتاب و یا آغاز هر سخنرانی به این مطلب اشاره دارد و محور کار خود را بر اساس آن یعنی هدف زندگی قرار می دهد. اصل پیام او در این جمله نهفته است:

به اعتقاد من مهم ترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است. چه انسان معتقد به اصول مذهبی باشد، چه نباشد و هر مذهبی که داشته باشد، همه ما در جستجوی رسیدن به چیزی بهتری در زندگی مان هستیم. بنابراین من فکر می کنم حرکت و فعالیت ما به سوی دست یافتن به شادی است.(دالایی لاما، هنر شاد زیستن ص 21)

آن گونه که پیداست هدف زندگی در اندیشه دالایی لاما شاد زیستن است. او مهمترین هدف زندگی را شادمانی می داند و معتقد است این مقصود هیچ ارتباطی با سواد، مال، ملیت، نژاد، جایگاه اجتماعی ندارد و با هر موقعیتی مقصود از زندگی، شاد بودن است زیرا ایده تندرستی و شادابی و آسایش و رفاه و خوشبختی بر صحیفه باطن انسان ترسیم شده است.(همو، کتاب کوچک عقل و خرد، ص13،36،61)

اگر هدف زندگی را بر اسلام عرضه کنیم نتیجه متفاوتی خواهیم گرفت. اسلام و قرآن دیدگاه متفاوتی با دالایی لاما دارند. در قرآن کریم با آیاتی بر می خوریم که با وضوح هر چه تمام تر هدف آفرینش انسان را بیان می دارند. انسان به دنیا آمده است تا بندگی خدا کند و این غایت آفرینش انسان و هدف زیستن اوست. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) جن و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند.

البته باید دانست که این آفرینش، نفعی به خالق نمی رساند بلکه تمامی منافع آن مربوط به انسان و جن است. زیرا خداوند کمال مطلق است و بی نیازی از صفات اوست. بنابراین انسان به این جهان پا نگذاشت تا زندگی کند بلکه آمده است تا بندگی کند، او باید در سایه سار بندگی خدا، حیاتی بهشتی روی زمین برای خود بسازد لذا کسی که در این جهان به دنبال زندگی است او نه بندگی کرده است و نه زندگی، بلکه تنها مردگی نصیب او خواهد شد.

همانگونه امیر مؤمنان امام علی علیه السلام می فرمایند: «انسان ها مرده اند و وقتی می میرند زنده می شوند.» یعنی خوابند و وقتی می میرند بیدار می شوند. ولی کسی که به دنبال بندگی است او هم بنده خداست و هم حقیقتاً زندگی کرده است.

خوبست بدانید اسلام هیچ گاه با شادی و شاد زیستن مخالف نبوده و نیست. شادی و آرامش اساس خلقت است. اما آنچه دالایی لاما آن را شادی می داند در نگاه قرآن استدراج نام دارد یعنی به تدریج و آرام و آهسته در مرداب بیشتر غرق می شوند. ثروت، فرزند، تندرستی، رفاه، امنیت و توانمندی در اندیشه اسلام مردابی است که تصور شادی به انسان می دهد نه خود شادی را. زیرا آنچه که انسان به آنها دل خوش کرده و اسباب شادی خود را فراهم کرده، بر اثر اتفاقی ناگهانی، تمام داشته هایشان از بین می رود و وضعیت آنها کاملاً دگرگون می شود. روز آنها شب و شب آنها تیره و تیرگی آنها افزونتر می شود. تا این که به ناگاه تمامی داشته هایشان که با آن شاد و خوش بودند از بین رفته به ناخوشی و غم و اندوه و حسرت بدل می شود. فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ حَتىَّ إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ(انعام/44) چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نا امید گرديدند.

در این آیه فرح و شادی معنای منفی دارد و زود گذر است. و آنچه دالایی لاما نیز می گوید همین شادی است که دوامی ندارد. اما آنچه قرآن آن را فرح و شادی واقعی می داند شادی ایست که وصل به دنیا نباشد بلکه جنبه الهی و آسمانی داشته باشد. شادمانی از دنیا مطلوب نیست اما اگر شادی و خوشحالی جهت آسمانی و انسانی به خود بگیرد می تواند ارزشمند بوده، الهی محسوب شود. فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ(آل عمران/170) آنان به فضل و رحمتى كه خدا نصيبشان گردانيده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته‏اند و بعداً در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت كه بيمى بر آنان نيست و غمى نخواهند داشت.

شادی یکی از حالت های انسان است که به خودی خود رنگی ندارد. اگر این حالت رنگ دنیا بگیرد شادی سیاه می شود و اگر رنگ خدا بگیرد شادی سفید نصیب خواهد شد. قرآن تعبیر زیبایی داشته می گوید شادی ها دو دسته اند: شادی های حق و شادی های غیر حق. شادی بی ارزش و سیاه محصول دنیاست که سراب گونه انسان را همواره نا امید و اندوهگین می کند. ژرفای وجودی انسان و لایه های عمیق روح آدمی فقط با خدا شاد می شود.

دالایی لاما بر همان اساس که هدف زندگی را شادی می داند برای رسیدن به شادی نیز جدی بودن را مضر می داند و می گوید برای شاد بودن نیاز نیست جدی باشید. اگر این پرسش را به اسلام عرضه کنیم که انسان در دنیا باید جدی باشد یا خوشگزران؟ پاسخ اسلام گزینه اول است. در قرآن آیات فراوانی است که به جدی بودن دنیا اشاره می کند و تأکید دارد آسمان و زمین بی هوده خلق نشده است و همه چیز دارای هدف و مقصد مشخصی است. انسان در این میان به طریق اولا هدفمند است. او باید از تمام نیروی خود بهر گیرد و از تمامی شرایطی که در این جهان در اختیار اوست کمال بهره را ببرد تا خود را به هدف نهایی و شایسته نزدیک کند. نیل به این هدف تنها با جدیت و استفاده از تمامی امکانات و پشتکار فراوان ممکن است. انسان مؤمن هرگز به دنبال بی هودگی، خوشگذرانی و هرزگی نسیت. البته جدیت هرگز به معنای عبوس بودن، تندخو بودن، و ترش رو بودن نیست. مؤمن همواره خنده رو شاد است.

امام علی علیه السلام یکی از ویژگی هایی که داشتند خنده رو شاد بودنشان است. و البته یکی از عواملی که خلیفه دوم با خلافت ایشان مخالفت کرد خنده رو بودنشان بود.

نتیجه آنکه، شادی و شادمانه زندگی کردن شرایط خاصی دارد و هر چیزی را نمی توان به عنوان منابع شادی از آن استفاده کرد. برای شاد شدن نباید به هر وسیله ای چنگ انداخت. و خود را در هر شرایطی قرار داد تا اندکی شاد شد. جریانات انحرافی برای شاد بودن راه های انحرافی فراوانی ارائه می دهند. برخی شادی را در استفاده کردن از مواد مخدر و روان گردان می دانند، برخی روابط جنسی خارج از چهارچوب را معرفی می کنند و برخی کنج نشینی و تمرکز کردن راه عامل شادی می دانند و البته دالایی لاما پرورش ذهن آرام را راه شاد زیستن می داند و بر آن تأکید می کند. تمام این راهکارها اگرچه موقت ممکن است شادی ایجاد کند و انسان را به مدت کوتاهی از درد و رنج دنیایی دور نگه دارد، اما چایدار و ماندگار نخواهد بود و بدتر از آن تحمل غم و اندوه بعد آن بسیار سخت خواهد بود. آنچه مورد نیاز انسان است و باید به دنبال آن باشد، شادی پایدار و ماندگار است که فقط از طریق خداوند به دست می آید و فقط در انحصار خداوند است و هیچ عامل دیگری نمی تواند این آرامش و شادی را به انسان بدهد. الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد/28)  آنان كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرامش مى‏يابد. آگاه باشيد كه دلها فقط به ياد خدا آرامش م‏ي یابد.

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سعید
Iran, Islamic Republic of
12:47 - 1393/06/26
0
1
لطفا دلائل و منابع خود را در این مورد که دالای لاما، منظورش از شادی، همان شادی مذموم است را ارائه کنید. و در صورت امکان برایم ارسال کنید .با تشکر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار