بدون شک کشورهای غربی امروزه به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه ضربه زدن به کشورهای اسلامی و از بین بردن بیداری اسلامی در جهان اسلام و گسترش اسلام رادیکال یا همان اسلام بیخاصیت است! اسلامی که توسط صوفیان عارف نما به نام عرفان و تشیع معرفی میشود و کار به جای میرسد که مدافع همجنس بازان از این اسلام رادیکالی دفاع میکند و کشورها و رسانههای که دشمن قسم خورده اسلام ناب محمدی هستند مبلغ و دلسوز آن میشوند.
به گزارش فرقه نیوز، امروزه علارغم پیشرفتهای انسان در حوزههای مختلف هر روز شاهد ناهنجاری بیشتری در بین انسانها هستیم. با تحقیق و بررسی در این زمینه به این نتیجه میرسیم که یکی از عوامل مهم این ناهنجاریها دوری از معنویت است. امروزه بشر با توجه به اینکه خلا معنویت را در خود به وضوح مشاهده میکند گرایشش به معنویت بیشتر احساس میشود.
متاسفانه از دیرباز صوفیان عارف نما از این واژه برای رسیدن به مقاصد شوم خود سوء استفاده کردهاند به همین خاطر بازار عرفانهای کاذب و تقلبی در این زمینه زیاد شده است. کشورهای غربی با حمایت مالی از آنها علاوه بر حفظ منابع خود در کشورهای اسلامی گونهای از معنویت را ترویج کند که به راحتی بتواند از آنها استفاده ابزاری کند. برای اثبات ادعای فوق کافیست به بررسی عملکرد فرقه سیاسی تابنده بپردازیم که در مواقع حساس زمانی و مکانی فعالیت سیاسی خود را تشدید میکند تا علاوه بر امتیازگیری داخلی و خارجی مورد حمایت بیشتر رسانههای معاند نظام قرار گیرد.
شاید بتوان به جرات ادعا کرد تحقیق و بررسی استفان شوارتز در دنیای اسلام یکی از ظریفترین و بینقصترین تحقیقهای صورت گرفته است! زیرا وی به راحتی متوجه شد صوفیان عارف نما ایزاری برای ایجاد تفرقه و دودستگی در جهان اسلام هستند که به راحتی میتوان از آنها استفاده ابزاری کرد.
استفان شوارتز تأکید میکند بر اساس طرح پنتاگون یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفقیت در دنیای اسلام کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است. این همان گونه عرفان خاص مورد نظر است، که به عنوان جایگزین و رقیب برای اسلام رادیکال باشد. حتی برادلوتین هم درکنفرانسی که در بنیاد نیکان برگزار شد به دولت بوش پیشنهاد میکند که برای ارتقاء سطح گفتگوی دنیای اسلام با شیخ محمود هشام کنعانی، رهبر بزرگترین گروه صوفیه به مذاکره بنشیند. استفان شوارتز خصوصیات صوفیه را بررسی کرده میگوید: ایران به عنوان یکی از کانونهای مهم صوفیه در جهان است، که بیشتر آثار صوفیه به زبان فارسی است و پلورالیسم و میانهروی تصوف چه بسا نقش تعیین کنندهای در دوره گذار جهان اسلام داشته باشد.
بدون شک کشورهای غربی امروزه به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه ضربه زدن به کشورهای اسلامی و از بین بردن بیداری اسلامی در جهان اسلام و گسترش اسلام رادیکال یا همان اسلام بیخاصیت است! اسلامی که توسط صوفیان عارف نما به نام عرفان و تشیع معرفی میشود و کار به جای میرسد که مدافع همجنس بازان از این اسلام رادیکالی دفاع میکند و کشورها و رسانههای که دشمن قسم خورده اسلام ناب محمدی هستند مبلغ و دلسوز آن میشوند.
یکی از عارفان بی بدیل عصر اخیر امام خمینی (ره) است که به همین خاطر صوفیان عارف نما سعی دارند برای توجیه عرفان دروغین فرقه خود از نام و اعتبار امام خمینی (ره) سوء استفاده کنند.
امام خمینى (ره) کوشید تا عرفان را با همان هدف اصیل و رشد دهندۀ خود احیا کند و آن را از آفتها و بلاهایى که گرفتارش شده بود، برهاند و مروج همان عرفانى باشد که قرآن بر آن تأکید مى ورزید و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در سیرۀ عملى و سخنان گهربار خویش، از آن حمایت مى کردند. در واقع، امام از عرفان حماسى سخن گفت و عملاً نیز این روش را پیاده کرد. «حماسه» به معناى صلابت و شجاعت و مقاومت در برابر موانع رشد در جامعه، و تلاش در جهت محو عواملى که معنویت جامعه را مخدوش مى کند و براى عبادت و فضیلت اجتماع مشکل تراشى مى نماید، مى باشد. در حماسه، غیرت و شجاعتى نهفته است که عزّت و اقتدار و صلابت روحانى را پاسدارى مى کند.
امام خمینى (ره) با برخوردارى از چشمۀ پاک و با صفاى عرفان، جویبار حماسه را به سوى دشت هاى تشنۀ کمال و مکارم اخلاقى جارى ساخت. به علاوه، یک نوع حرکت تربیتى و رشد اخلاقى و بینش نیرومند، در این حماسۀ عرفانى امام وجود داشت؛ و از این جهت، لحظه اى در مقابل عوامل مزاحم، مداهنه نکرد و در خصوص کوتاه آمدن در برابر مخالفان حتى نصیحت برخى از آشنایان نزدیک را گوش نکرد؛ زیرا به روشنى افق وسیعتر و پهناى گسترده ترى را مى دید و براى رسیدن به آن، از تحمل زحمتها و مرارتها، ابایى نداشت.
حاصل این اهتمام با اهمیت، تربیت افرادى بود که تن به هیچ ذلتى ندادند و راست قامتان جاودانۀ تاریخ گشتند و در هشت سال دفاع مقدس مروج عرفان ناب محمدی بودند. بسیجیانی که با لبیک گفتن به پیر جماران عرفان حقیقی را در هشت سال دفاع مقدس به نمایش گذاشتند.