کد خبر: ۱۵۴۷۸
تاریخ انتشار: 24 فروردين - 1396 13:30
اختصاصی
در این مقاله سعی شده است اصول تفکر نوین را بیان شود و رد پای این اصول و اهداف را در آموزه های فرقه انحرافی حلقه بیان گردد.

به گزارش فرقه نیوز:

مقدمه:

جامعه جهانی امروز به دلیل دوری از آموزه های وحیانی و الهی دچار بحران های روحی و اجتماعی بسیاری شده است.مردم دنیا از وضع موجود خسته شده اند و با وجود تلاش های وسیع و همه جانبه نظام های لیبرال سرمایه داری برای دین زدایی،مردم، تشنه معنویت و باورهای فرا مادی هستند و به دنبال الگویی برای پاسخگویی به نیازها و حل بحران های روحی و روانی و اجتماعی و ... می گردند تا از این وضعیت آشفته رها شده و به آرامشی پایدار دست یابند.

ابرقدرت ها که وضع موجود،منافع آنها را تامین می کند برای سوار شدن بر این موج حقیقت یابی مردم جهان، به فکر چاره افتادند،چرا که بازگشت مردم به باورها و بینش های صحیح ادیان الهی چون اسلام که پاسخ مشخص و درستی به نیازهای انسان دارد،پایه های قدرت و نظام سرمایه داری را به تزلزل انداخته و این نظام پوشالی را به نابودی می کشاند.

لذا کانون های تفکر نظام لیبرال سرمایه داری برای به انحراف کشاندن این سیر تکاملی انسان و معنویت خواهی جهانی، اقدام به تاسیس کانون های تفکر و مراکز آینده پژوهی وابسته به خود ولی در ظاهر مستقل نموده و برای بیرون رفت از این بحران، راهبرد ارائه می دهند.

این کانون های تفکر و مراکز آینده پژوهی به فکر چاره اندیشی و ارایه مدل هایی از معنویت هستند که با مبانی و ارزش های آنان هماهنگ باشد،نظام لیبرال سرمایه داری اجازه نخواهد داد که الگوهای رقیب خصوصا اسلام،برای پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصر رواج پیدا کند،بنابراین با هر نیرنگی سعی دارند رقبا را از صحنه خارج کنند و معنویتی جایگزین را با استفاده از پشتوانه های رسانه ای و تبلیغاتی خود در دنیا ترویج می کنند و پس از اشاعه آن،نهایت تلاش خود را برای حفظ و حمایت از آن به کار می برند.

این تفکرِ به ظاهر معنوی و انسانی، اما در باطن تفکرِبه زنجیر کشیدن باور انسان ها در جهت منافع غرب را ، "تفکر نوین " می نامیم،که جامعه شناسان و دین پژوهان غربی آن را "ادیان بدیل" "جنبش های نوپدید دینی " "ادیان جدید" می نامند.تفکر نوین با ادعای ناکارآمدی ادیان الهی سعی دارد این جریانات وابسته به خود را دین جدید معرفی کند که می تواند پاسخگوی تمام نیازهای انسان بوده وجایگزین ادیان توحیدی شود.

کسانی که این تفکر را رواج می دهند "رهبران تکاملی" یا "رهبران معنوی جهان" نامیده می شوند که به عنوان نمونه می توان از کن ویلبر،اروین لازلو،نیل دونالد والش،دیپاک چوپرا وباربارا مارکس هابارد و ... نام برد وبه بررسی آثار آنها پرداخت.

بسیاری از شخصیت های جنبش تفکر نوین به صورت سازمان یافته در اقصی نقاط دنیا با نسخه های بومی شده این تفکر برای جوامع هدف،از طریق سمینار،کتاب ها،سایت ها،رسانه ها و عضو گیری در مراکز معنوی،به ارایه این اندیشه پرداخته اند که با تطبیق اصول تفکر نوین برآموزه های طاهری،عرفان حلقه نسخه ایرانی-اسلامی این تفکر است.

در این مقاله سعی دارم اصول تفکر نوین را بیان کنم و رد پای این اصول و اهداف را در آموزه های فرقه انحرافی حلقه بیان کنم:

اصل اول:عبور از ادیان

نا کارآمدی دین

تفکر نوین در نخستین گام برای شکل گیری باورهای جدید در مخاطبانش به مصاف ادیان الهی رفته و برنامه دین را برای زندگی در عصر جدید ناکافی می داند و تفکر نوین را همچون نسخه گمشده بشری،جایگزین ادیان اصیل معرفی می کند.در این رویکرد،تلقی از خدا وانسان جایگاه خود را تغییر می دهد و حتی مهمترین سوال های بشری را که دین عهده دار پاسخ به آن است،انسانی باید پاسخ بدهد که درمسند خدایی نشسته و خدایی را تجربه می کند.

پرسش های اصلی در این تفکر طبق نظر نیل دونالد والش(یکی از مروجین تفکر نوین) از این قرار است:1- من که هستم؟ 2-کجا هستم؟ 3-چرا اینجا هستم؟ 4- در اینجا چه می کنم؟

پاسخ والش به این سوالات این است:

"به نظر می رسد که خدا تجربه خدایی بودن را خلق می کند تجلی سازی در طول زمان.به این ترتیب هیچ "پاسخ درستی" برای چهار سوال بنیادین زندگی وجود ندارد،فقط پاسخی است که شما می دهید."(والش،گفتگو با خدا،ص 304)

ادعای والش به عنوان رهبر معنوی جهان!!! در مورد نیافتن پاسخ برای سوالات بنیادین سخنی گزاف است.والش که با ادیان محدودی مثل مسیحیت تحریف شده و ادیان غیر الهی مثل بودیسم و تائوییسم آشنا است، کاستی های چند دین غیر الهی را به تمام ادیان نسبت داده و طریقت خود را تنها آیین نجات بخش برای بشریت بحران زده می داند.

"دو هزار سال است که از تولد مسیح،دو هزارو پانصد سال از عصر بودا و بیش از آن از سخنان کنفسیوس یا خرد تائو گذشته ولی هنوز راه حلی برای مسایل اصلی خود پیدا نکرده ایم،آیا زمانی خواهد رسید که بتوانیم پاسخ هایی که به ما داده شده را درک کنیم و آن را به گونه ای به کار بگیریم که در زندگی مان موثر باشد؟من مطمئن هستم پاسخ مثبت است،چراکه بسیاری از این پرسش ها را در گفتگو با خدا مطرح کرده ام"(والش،دوستی با خدا،ص 112)

رهبران تکاملی جهان(مروِجین تفکر نوین) در حالی ادعای پاسخ به تمامی مشکلات اجتماعی بشر را دارند که تنها مبنایی که برای پاسخگویی معرفی می کنند گزارش تجربه های عرفانی خویش است که آن را نه با عقل و نه با گزاره های دینی نمی توان سنجید.

باربارا مارکس هابرد یکی دیگر از این مدعیان رهبری معنوی و تکاملی جهان است که با بیان تجربه عرفانی خود در کتاب "ابداع زندگی" خود را الگوی عصر جدید معرفی می کند.

انسان های شجاع در بیان این رهبران تکاملی کسانی هستند که مهر خاموشی بر وجدان پرسشگر خود می زنند و از واقعیت های زندگی گریزانند و در پی ساختن زندگی موهومی بر اساس القاءات این تفکر هستند.

چهار نکته در این بخش قابل توجه است:ناکارآمدی دین،تجربه خدایی برای همه، مکاتب مبتنی بر تفکر نوین تنها راه نجات بخش بشر،تسلیم شدن نشانه شجاعت برای یافتن سوالات بی پاسخ

محمدعلی طاهری نیز به عنوان یکی از مدعیان ارایه مکتبی مبتنی بر دریافت های عرفانی که پاسخگوی تمام نیازهای بشر است،تفکر نوین را در قالب عرفان اسلامی ترویج می کند.

همانطور که گفته شد یکی از اصول اساسی مطرح شده در تفکر نوین نا کارآمدی ادیان الهی است:

طاهری در این زمینه می گوید:

" سیر انسان در مسیر کمال دو بعد دارد که از یکدیگر جداشدنی نیستند،این دو بعد عبارتد از:1- شریعت یا اصول رهروی 2- عرفان یا کیفیت رهروی،به عبارت دیگر،شریعت وعرفان برای انسان ،به منزله دوبال برای یک پرنده است،هیچ پرنده ای با یک بال قادر به پرواز نبوده،نمی تواند به جایی برسد.انسان نیزبدون هریک از شریعت وعرفان، دچار سرگردانی می شود.یکی از علل ناکامی از دین همین است که به شناخت کیفی آن بی توجهی یا کم توجهی شده است.در واقع دلیل این ناکامی،انتظار پرواز پرنده ای با یک بال است که قابل تحقق نیست." (انسان و معرفت،ص22)

طاهری در این سخن علاوه برآن که شریعت و عرفان را از هم جدا دانسته،دین را فاقد این جنبه از معرفت وشناخت معرفی کرده که به همین دلیل،در پاسخگویی به نیاز بشر ناکام مانده و مکاتبی مانند عرفان حلقه برای جبران این نقص و تکمیل دین عرضه شده است!!!

این در حالی است که به نظر ارجح،عرفان جزیی از اسلام و به منزله روح و مغز آن است که مانند سایر بخش های اسلام از قرآن کریم و سنت نبوی سرچشمه گرفته است و از سایر مکاتب و مسالک اقتباس نشده است.البته باید یادآور شد اصالت داشتن عرفان اسلامی به معنای صحت هرآنچه در عالم اسلام به نام "عرفان" و "تصوف"نامیده می شود،نیست.

ما به وجود عرفان اصیل اسلامی،عرفانی که مرتبه عالی آنرا پیامبر اکرم ص و جانشینان راستین آن داشتند، اعتقاد جازم داریم.کسی که به آیات کریمه قرآن ،سخنان پیامبر اکرم ص و اهل بیت ع توجه کند،بی شک مطالبی بسیار بلند در قلمرو عرفان نظری،و نیز آداب و دستور العمل های فراوانی در ارتباط با سیر و سلوک خواهد یافت.

طاهری مانند ادعای رهبران تکاملی که آیین خود را تنها راه نجات بخش بشر می دانند،عرفان حلقه را تکمیل کننده دین و ارایه دهنده دستور العمل های کاربردی و عملی مبتنی بر عرفان، برای کمال انسان می داند که دین فاقد آن بوده و همین منجر به ناکامی آن شده است.

طاهری درجای دیگر تعریفی جدید از دین ارایه می دهد:

"بسیاری از مردم تصور می کنند که هدف دین،وادار کردن انسان به پرستش خداوند است.آنها از این حقیقت غافلند که هدف ادیان نشان دادن مسیر و حرکت بشر به منظور نزدیکی به اوست.در واقع خداوند ،نیازی به پرستش ندارد و پرستش،نیاز درونی انسان و سبب کمال و رشد کیفی اوست و نقش ادیان،ترغیب انسان به ارتباط با مبداء است تا از این طریق همواره بتواند سطح فهم و کیفیت حیات خود را بالا برد و به او نزدیک شود.ادیان آسمانی،راه های عملی اتصال به آن مبداء را نیز معرفی می کنند."(انسان و معرفت ص 23)

طاهری علاوه بر اینکه پرستش خدا را از دین جدیدی که مروج آن است به بهانه عدم نیاز خدا حذف می کند،نقش ادیان را ارتباط با مبداء(نه خدا) برای بالا بردن سطح فهم و کیفیت حیات و معرفی راه های عملی اتصال به مبداء(نه خدا) می داند.این در حالی است که در مکتب طاهری مبداء و منشاء جهان هستی،هوشمندی و شعور کیهانی است که وظایف خدا را در جهان به عهده گرفته و در عرفان حلقه راه عملی اتصال به آن آموزش داده می شود و منشاء دریافت آگاهی برای رشد وتعالی انسان و پاسخگوی سوالات اساسی زندگی انسان است.

"اطلاعات و آگاهی های دریافت شده از شبکه مثبت(بخش مثبت هوشمندی یا شعور کیهانی) که برای رشد و تعالی انسان مفید است او را به صحیح ترین و دقیق ترین پاسخ ها به اساسی ترین پرسش های زندگی می رساند:از کجا آمده ایم؟برای چه منظوری آمده ایم؟به کجا می خواهیم برویم؟هدف از خلقت چیست؟باید به دنبال چه هدفی باشیم؟"(انسان ومعرفت،ص134)

در واقع طاهری به پیروی از تفکر نوین،هم ادیان گذشته را ناکارآمد معرفی می کند و هم نسخه جدیدی از دین مبتنی بر اهداف و اصول رهبران تکاملی ارایه می کند.

نویسنده: فاطمه میرزاییان

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار