کد خبر: ۲۴۳۳
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
میرزابهاء و عبدالبهاء برای جلب نفوس و رفع اعتراضات وارده بر احکام بیان:موضوع حسن معاشرت با ادیان و صلح کل با ملل و امم را به میان آورده و اشخاص ظاهر بین و نادان را از این راه فریفته وشیفته ی تظاهرات خود نمود.
گروه بهائیت-فرقه نیوز، میرزابهاء و عبدالبهاء برای جلب نفوس و رفع اعتراضات وارده بر احکام بیان:موضوع حسن معاشرت با ادیان و صلح کل با ملل و امم را به  میان آورده و اشخاص ظاهر بین و نادان را از این راه فریفته وشیفته ی تظاهرات خود نمود.

ولی اشخاص دانشمند و فهمیده جهان متوجه هستند که این مطلب اگر صورت عملی به خود بگیرد فقط و فقط جنبه ی لفظ و صورت و تظاهر داشته و از حقیقت خالی و عاری است. انسان اگر حقیقتا مرام و مسلکی داشته باشد قهرا با مخالفین آن مرام مخالف بوده و با مزاحمین و معارضین مبارزه خواهد کرد. اما خود بهاء جعل کننده این حکم و عبدالبهاء و شوقی افندی سران این فرقه نیز نتوانسته اند با مخالفین خود از راه صلح و آشتی و حسن و معاشرت برآیند.

میرزا بهاء در کتاب بدیع حداقل در دویست مورد نسبت به برادر خودش صبح ازل بدگوئی و فحاشی کرده و او را به عنوان مشرک و مرتاب و مطلع فحشاء و معدن کذب و منبع غرور و بی شرم و خائن و شقی و کافر و غیر اینها معرفی می کند.

درصفحه 382 کتاب بدیع در جواب اعتراض معترضی که از پیروان صبح ازل بوده است می گوید: لعن الله من القاک و لعن الله من کذب و افتری ثم بغی و اطغی ثم کفروا شقی خداوند لعنت کند کسی را (صبح ازل) که این سخن را به تو القاء نموده است و لعنت کند کسی را که دروغ و افتراء می گوید و سپس ظلم و طغیان می کند و کسی را که کافر و شقی شده است.

نعیم در ترکیب بند خود ص124 خطاب به یازل می گوید:

آنچه کردی تو هیچ یحیی کرد

چون تو تخریب دین ابهی کرد

هیچ دجال و هیچ سفیانی

چون تو خصمی برب اعلی کرد

هیچ فرعون و هیچ هامانی

چون تو تشتیت قوم موسی کرد

هیچ کولی و هیچ نادانی

ترک دنیا و دین و عقبی کرد

و در صفحه 127 نسبت به برادر عبدالبهاء غصن اکبر که مورد طعن و لعن قرار گرفته است می گوید:

قصه غصن اعظم و اخوان

شرح یعقوب و یوسف چاه است

چشم حقد برادران حسود

برچنین طلعتی باکراه است

صدهزارش بکوری دشمن

چون زلیخا بجان هواخواه است

عاقبت ای برادران عزیز

چاره ی کار ناله و آه است

ای حسودان زمان استغفار

ای زنان وقت حاش لله است

تا بکی کید با خدای عظیم

ان ربی بکید کن علیم

شوقی در لوح نوزده صفحه 23میگوید: طغیان حزب یحیی بساط نعمت بی منتهی در مرج عکا بگسترد و همزات آن سفیه بیوفا اثر و ثمرش ایصال رسالات بهاء بملوک و امراء گردید.

و در صفحه 22 می گوید: صوت ناعق اعظم(میرزا یحیی) در ارض سر(ادرنه) مرتفع شد و عجل سامری بنداء آمد و اوراق ناریه درد و خطه عراق و ایران منتشر نمود حیه ی رقطا هیکل الطف اعز ابهی را سم جفا بچشانید و بغی و فحشای اتباع و اشیاع آن خصم لدود ذیل مطهر را ملوث ساخت.

و در صفخه25 می گوید: و غروب شمس بهاء از بسیط غبر افرا رسید کره اخری طوفان بلا برخواست و نائره امتحان شعله اش بعنان آسمان رسید ریح عقیم بر سدره الهیه اشد از قبل بوزید و فتنه عمیاء ظهور یافت ناقض اکبر(غصن اکبر) حجاج خود بدرید و بذر حسد و خصومت در قلوب جمعی از سست عنصران بکاشت انقلاب اعظم احداث شد و کابوسش جمره محرقه در دلها بینداخت سهام افتراء پران شد و روضه ی غناء چندی جولانگاه شغالان نقض و ریاء گشت...

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: