کد خبر: ۳۲۶۳
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
اختصاصی؛
یکی از بزرگترین ابهاماتی که برای مسیحیان در این زمینه وجود دارد در ارتباط و مناجات با خالق هستی است. به اعتراف برخی از مسیحیان آنان در ارتباط با خالق هستی در میان 3 شخصیت( پدر، پسر، روح القدس )گرفتار آمده و سرگردان می گردند.
01235145

فرقه نیوز-بخش مسیحیت تبشیری، اگرچه مسیحیان  قائل به توحید هستند اما اعتقاد به تثلیث و شخصیت 3 گانه خداوند همواره مساله ای بوده که این نگاه توحیدی را مخدوش ساخته و شبهات بسیاری برای مسیحیان به وجود آورده است.

 یکی از بزرگترین ابهاماتی که برای مسیحیان در این زمینه وجود دارد در ارتباط و مناجات با خالق هستی است. به اعتراف برخی از مسیحیان آنان در ارتباط با خالق هستی در میان 3 شخصیت( پدر، پسر، روح القدس )گرفتار آمده و سرگردان می گردند.

برای نمونه در همین زمینه نوح ها میم کِلر می‌گوید:

دومین دلیل وجود تعدادی مشکلات و اختلافات اصولی در مسیحیت بوده، مثلاً اصول تثلیث که در طول تاریخ نه کشیش ها و نه افراد عوام نتوانسته‌اند به‌طور قانع‌کننده‌ای آن را توضیح دهند و تفسیر کنند... . به‌خاطر دارم که مثلاً من می‌خواهم تنها با یکی از آنها (سه خدا) دوستی صمیمانه‌ای برقرار کنم بنابراین او مشکل مرا به دیگران ارجاع می‌دهد و بنابراین من مجبورم مخلصانه یک‌بار با این راز و نیاز کنم و بار دیگر باز هم مخلصانه با دیگری راز و نیاز کنم و آن دو تای دیگر همیشه آنجا بودند و اینْ تناقض پیش می‌آورد. بعدها به این نتیجه رسیدم که خداوند (پدر) باید مسئول و مدیر دوتای دیگر باشد و این موضوعْ مانعی سخت در راه اعتقادات کاتولیکی من بود(خدابودن حضرت مسیح). به‌علاوه با تفکر عمیق دربارة این موضوع به‌راحتی انسان متوجه می‌شود که طبیعت خداوند با طبیعت بشر در هر زمینه‌ای فرق می‌کند. یعنی قدرت محدود و پایان پذیر بشر از یک طرف و قدرت مطلق و بی‌نهایت خداوند از طرف دیگر ویژگی به‌خصوص بشر و خداوند را از هم جدا می‌کند. البته تا آنجا که به‌خاطر دارم هرگز از دوران بچگی و بعد مرگ به این موضوع معتقد نبوده‌ام که حضرت مسیح، خدا باشد. [1]

ولتر اوسکارلند برگ، دانشمند فیزیولوژی و بیوشیمی آمریکانیز  به نکتة تامل‌برانگیزی در نتایج اعتقاد به تثلیث اشاره می‌نماید. او به صراحت یکی از نتایج تثلیث را اعراض و انصراف از «خداشناسی» می‌داند:

 در خانواده‌های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می‌آورند. مثل اینکه بشر به شکل خدا آفریده شده است. این افراد هنگامی که وارد محیط علمی می‌شوند و به فراگرفتن و تمرین مسایل علمی اشتغال می‌ورزند این مفهوم انسانی شکل و ضعیف خداوند، نمی‌تواند با دلیل منطقی و مفاهیم علمی جور در بیاید. در نتیجه بعد از مدتی که امید هرگونه سفارشی از بین می‌رود مفهوم خدا نیز به کلّی متروک و از صحنة فکر خارج می‌شود و احساس این که در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و هم‌چنین عوامل روانی دیگر باعث می‌شوند که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک می‌شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل می‌کند.[2]

تولستوی نیز در کتاب «اعتراف» می نویسد:

به خود گفتم که او وجود دارد و فقط در همین لحظه که وجود او را تصدیق کردم حیات در من دمیده شد. و من امکان زندگی را احساس کردم. و لذت وجود را درک نمودم. اما چون پس از تصدیق به وجود خدا در پی آن رفتم که نسبت او را با خود بدانم و چون در این مقام به تبعیت قوم تصور خدایی را کردم که خالق ما است و در 3 شخص تجلّی کرده و پسر خویش عیسی مسیح ـ نجات‌دهندۀ ما را ـ فرستاده است آن خدا باز از من و جهان جدا گشت و چون تکه یخی در مقابل دیدگانم آب شد. و باز چیزی در من باقی نماندو باز چشمه حیات در من خشک شد. و من همچنان مأیوس ماندم.[3]

رابرت ویلکن نیز دربارة سرایت الوهیت مسیح به مراسم‌ها و عبادت‌های مسیحیت اشاره نموده و می‌نویسد: «در دستورالعمل غسل تعمید هم این نکته را می‏توان دید؛ زیرا موجودی بشری مانند مسیح را در کنار خدا که خالق همه‏چیز است قرار می‏دهد و یا در اولین عشای ربانی، مسیح در مراسم شکستن نان آنچنان ستایش می‏شود که گویی در این مراسم، زنده و حاضر است. مقارن دومین دهة قرن دوم، پلینی، حاکم رومی بیزانس، که از بیرون به مسیحیت می‏نگریست، گزارش کرده است که مسیحیان عادت داشتند در روزی معین قبل از روشن‌شدن هوا جمع شوند و برای مسیح، مانند یکی از خدایان سرود تسبیح بخوانند».[4]

پروفسور ارنست میکل دانشمند آلمانی در کتاب «معمار جهان»، به سرگردانی مسیحیان به‌ویژه در دوران کودکی در درک این آموزه اشاره می‌نماید و می‌نویسد:

عقیدة تثلیث 3 رکن عمده اندیشه مسیحیان را تشکیل می‌دهد. و این در واقع به‌صورت رمز و معمایی درآمده است و فکر میلیون‌ها علمای مسیحی را در این باره به‌خود مشغول داشته و آنان در طول 1900 سال اخیر افکارشان را در این باره خسته کرده‌اند. مندرجات انجیل‌ها که تنها منبع و مدرک این ـ شرکت سه‌گانه ـ است درباره ارتباط این 3 شخصیت با یکدیگر کاملاً مبهم و تاریک است و نمی‌تواند جواب رضایت‌بخشی به چگونگی مسئله وحدت آنها بدهد. از طرف دیگر باید با کمال دقت توجه کرد که این مسئله مرموز و اندیشة مبهم تثلیث به‌طور طبیعی فکر کودکان ما را در سال‌های اول تحصیل مشوش و مغشوش می‌سازد. کودکان ما یک روز صبح ضمن تعلیمات مذهبی‌شان می‌آموزند که 3 مساوی با یک. و ساعتی بعد همین که به مدرسه می‌روند و درس ریاضی می‌خوانند به آنها گفته می‌شود که سه بار یک مساوی است با سه!... خوب به‌خاطر دارم که انعکاس این آشفتگی در روزهای اول تحصیل مرا به کجا برد و با من چه کرد! البته مسئلۀ تثلیث مانند بسیاری از عقاید مسیحی عنصر اصلی در مسیحیت نیست بلکه همه می‌دانند که این مسئله از مذهب‌های دیگر گرفته شده است.[5]

اظهار نظر یک مسیحی مسلمان شده نیز در این زمینه قابل توجه است او معتقد است: «روح مقدس یک موضوع نامشخصی برای من بود(درمقابل مفهوم تثلیث پدر پسر و روح مقدس) و من جواب درستی دربارۀ این موضوع از هیچ مسیحی دریافت نکردم. آیا روح مقدس همان خداست؟ حتی در زمان بچگی هم نمی‌توانستم بفهمم چرا ما باید برای همۀ اینها نماز بخوانیم؟ چرا فقط برای خدا نماز نخوانیم؟».[6]

همه اینها در حالی است که برخی از شواهد از جمله برخی از بخش های کتاب مقدس مسیحیان به خوبی نشان می دهد که حضرت عیسی هیچگاه ادعای الوهیت نداشت و الوهیت حضرت عیسی و تثلیث از تحریفات در مسیحیت به شمار می رود.

 

 

 

پی نوشت:

[1]. همان، ص288.

[2]. جان کلوور مونسما، اثبات وجود خدا، ترجمۀ احمد آرام و امین مجتهدی، تبریز، کتابفروشی حاج‌محمدباقر کتابچی‌حقیقت، بی‌تا، ص59.

[3]. مصطفی حسینی‌طباطبایی، دعوت مسیحیان به توحید در پرتو تعالیم قرآن و انجیل، نقل از تولستوی، اعتراف، ترجمۀ هوشمند فتح اعظم، صص90ـ89..

[4]. رابرت ویلکن، «خدای سه‌گانـه در کتاب مقدس و ظهور راست‌کیشی»، ترجمۀ الیاس عارف‌زاده.

[5]. محمدحسین کاشف‌الغطاء، پژوهشی دربارۀ انجیل و مسیح، ترجمۀ سیدهادی خسروشاهی، صص216ـ215.

[6]. مظفر حلیم با همکاری بتی باومن، اینک خورشید از غرب طلوع می‌کند، ترجمۀ عبدالعزیز ویسی، ص177.

 

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: