کليه حقوق اين سايت متعلق به وبسايت خبري-تحليلي فرقه نیوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
به گزارش فرقه نیوز، در پی تجمعات غیر قانونی فرقه حلقه بر اساس ادعای بی اساس بستری شدن طاهری در بیمارستان مصاحبه ای با خانم "فاطمه میرزائیان" انجام دادیم؛
با عرض سلام و خدا قوت و سپاس از این که وقت گران بهایتان را در اختیار ما گذاشتین
-چرا با وجود دستگیری سرکرده عرفانحلقه و غیرقانونی بودن کلاسهای آن، همچنان شاهدیم که افرادی به این جریان جذب شده و گرفتار آن میشوند؟
- همانطور که میدانید، عرفانحلقه خود را به عنوان عرفانی اسلامی معرفی کردهاست و از طرفی، بسیاری از مردم ما به مباحث عرفانی و معنوی علاقمند هستند. به همینخاطر، عده زیادی فریب تبلیغات دروغین این جریان را خورده و به آن جذب میشوند. وقتی مردم میبینند کلاسهایی با مضمون کمالجویی و معنویتخواهی تشکیل شده، جذب آن میشوند و این یکی از مهمترین عللی است که افراد را به سمت این کلاسها می کشاند. اما عامل دیگری که موجب گرایش مردم به سمت این جریان شده، ادعای "درمانگری" عرفانوارهحلقه است. بسیاری از افراد با امید بهبود و درمان بیماریهای جسمی و روحی خود، بهویژه بیماریهای لاعلاج به این جریان جذب میشوند. برخی از افرادی که از سایر روشهای درمانی ناامید شدهاند، با شنیدن ادعای این جریان مبنی بر درمان بیماریهای لاعلاج به سمت آن کشیده میشوند. بحث "فرادرمانی" در اولین ترم از دورههای آموزشی حلقه مطرح میشود که نقش مهمی در کنجکاوی و جذب افراد ایفا میکند. این دو عامل از مهمترین عوامل گرایش افراد به این جریان هستند.
-با توجه به اینکه اکثر افراد به صورت آگاهانه وارد این جریان میشوند، آیا باز هم میتوان واژه "قربانی" را به آنها اطلاق کرد؟
-بله، آنها در حقیقت قربانیانی هستند که گرفتار سرابی پوچ شدهاند چراکه اکثر آنها با ذهنیتی مثبتاندیش و در تلاش برای یافتن معنویت به سمت این جریان کشیده شدهاند. به عبارت دیگر، برخلاف برخی جریانها که مباحث و ماهیتشان، بهوضوح بیانگر مشی انحرافی آنهاست، عرفانواره حلقه اینگونه نیست و افراد بدون اینکه از ماهیت باطل آن آگاهی داشته باشند، فریب ظاهر اسلامی-دینی و ادعای درمانگری آن را میخورند. این امر به گونهای است که اغلب جذبشدگان باور نمیکنند که مباحث، باطل باشد چراکه در کلاسهای این جریان، عمدتاً از پوشش عرفاناسلامی و دین بهره گرفته شده و آموزههای انحرافی به فرد القا میشود. چنین فردی، بیشتر یک قربانی و آسیبدیده تلقی میشود. این آموزههای باطل آنقدر به صورت ظریف در طول جلسات در ضمیر ناخودآگاه فرد ثبت میشوند که در وجود او درونی شده و به نوعی یقین تبدیل میشوند. بهطوریکه فرد حتی پس از شنیدن دیدگاههای مقابل و درک باطل بودن این جریان، همچنان بر باورهای خود اصرار میورزد که این یکی از ویژگیهای قربانیان فرقهها و جریانهای انحرافی است.
- عرفان وارهحلقه چطور و با چه اقداماتی، افراد را هرچه بیشتر گرفتار سراب خود کرده و مانع از بیداری حس حقیقتجویی آنها میشود؟
- مسئله اول اینکه، افراد با عنوان عرفان ایرانی و اسلامی، جذب این جریان میشوند. بهطوریکه بسیاری از این افراد واقعاً تشنه معنویت بوده و به دنبال آن هستند که حس معنویتخواهی خود را ارضا کنند. خوب، این قدم اول است اما وقتی وارد آموزهها میشود(حدود هشت ترم آموزشی دارند)، قدم به قدم آموزههای باطل برای فرد جا میافتد و به خوبی اقناع میشود. این آموزهها به گونهای ترتیب داده شده که فرد تصور میکند از طریق آنها باطن قرآن و اسلام را میشناسد. چراکه در کلاسهای حلقه از آیات قرآن و روایات اسلامی، استفاده ابزاری گستردهای میشود. مثلاً میگویند قرآن 70بطن دارد و آنچه آقای "طاهری"(سرکرده حلقه) بیان میکند، یکی از بطون قرآن است که او به آن رسیدهاست و یا مطرح کردن بحث کشف و شهود که در عرفان اسلامی وجود دارد. این کشف و شهودهای الهی (بر اساس معیارهایی) در دین ما وجود دارد و تأییدشده است اما عرفانواره حلقه از این پوشش دینی سوءاستفاده کرده و با ارائه کشف و شهودهای جعلی، مدعی است که آقای طاهری هم، چنین مکاشفات روحانی و معنوی را تجربه کرده و این مباحث از طریق الهام به وی عطا شدهاست. حتی به افراد میقبولاند که شما هم میتوانید به چنین جایگاهی برسید اما هیچ معیاری برای کشف و شهود ارائه نمیدهد. تنها گفته میشود شما در اتصال قرار بگیرید و هرچه از آن دریافتید، همان کشف و شهود شماست. در حالیکه این معیار در اسلام وجود دارد و آن، قرآن و سنت است.
یکی دیگر از مسائلی که افراد را هرچه بیشتر در این جریان گرفتار میکند، این است که افراد بیزحمت و بدون نیاز به طی مراحل آکادمیک، تنها با پرداخت مبلغی و طی چند جلسه، با مباحثی جذاب و بدیع آشنا میشوند. این امر فرضاً برای یک خانم خانهدار که تنها با چند روز کلاس میتواند خود را در جایگاه یک دانشجو و جوینده علم و معرفت حس کند و با مباحث عمیق عرفانی(به ادعای آنها) آشنا شود، بسیار جذاب است و حاضر نیست به سادگی چنین موقعیت جالبی را از دست بدهد. ضمن اینکه با طی این جلسات آموزشی کوتاهمدت، قادر خواهد بود بهاصطلاح در جایگاه یک "مستر"(مربی) به آموزش سایر افراد بپردازد و حتی از این راه، درآمد نسبتاً قابلتوجهی هم کسب کند. بنابراین، در این زمینه باید همه ابعاد را در نظر گرفت. از جنبه عرفانی و فرادرمانی گرفته تا مباحث درآمدزایی و کسب ثروت، که بسته به شخصیت و شرایط افراد، متفاوت است.
- گستره آسیبهای واردشده به افراد درگیر در عرفانواره حلقه تا چه حد است و این آسیبها شامل چه مواردی میِشود؟
-این آسیبها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد؛ یک بخش، آسیبهای اعتقادی است. همانطور که اشاره شد، از آنجاییکه مباحث در عرفانواره حلقه با پوشش اسلامی ارائه میشود، اعتقادات فرد بهشدت آسیب میبیند. تأویلها و تفسیرهای غلط آیات قرآن، سوءبرداشت از روایات اسلامی و مانور بر روی مباحثی مانند شعورکیهانی و اتصال و دریافت وحی و آگاهی، بسیاری از مبانی اصیل اعتقادی و دینی را به چالش میکشد. مثلاً، معیار ما در دین برای دریافت وحی، "معصومیت" است، درحالیکه به ادعای این جریان، همه افراد قابلیت کشف و شهود و دریفات وحی دارند یا در مسئله نماز، معتقدند که انسان باید "مقیم صلاه" باشد یعنی نیازی نیست نماز بخواند بلکه فقط باید در ارتباط باشد. میگویند: خداوند نفرموده: "إقرأ الصلاة" بلکه فرموده "اقیموا الصلاۀ" یعنی مقیم نماز باشید و دائم در ارتباط باشید. با چنین توجیهات انحرافی، اعتقادات و باورهای فرد بهتدریج رنگ میبازد. همین امر در مسائل دیگر مانند حجاب، زیارت، توسل نیز مطرح میشود.
یک جنبه دیگر آسیبهای واردشده از ناحیه این جریان، مربوط به ادعای فرادرمانی آن است. گستره این آسیبها، از بیماریها و حالات جسمانی مانند سردرد، صرع و تشنج گرفته تا بیماریهای روحی-روانی را در بر میگیرد. آنها عامل بروز تمام بیماریها را رسوخ اجنه و موجودات غیرارگانیک در بدن(به سبب اعمال منفی افراد) بیان میکنند. با چنین دیدگاهی، آنها تمام آسیبها و حالتهای بدی را که افراد در اتصالات تجربه میکنند، تحت عنوان "برونریزی موجودات غیرارگانیک" توجیه میکنند؛ این دسته از آسیبها، بیشترین شکایت افراد و مهمترین آسیبی است که در میان گرفتاران حلقه، شایع است.
دسته دیگر، آسیبهای اجتماعی است؛ افراد و خانوادههایی که درگیر حلقه میشوند، با مشکلات خانوادگی جدی مواجه میشوند ازجمله: طلاق و فروپاشی خانواده، سرگردانی فرزندان، از دست دادن موقعیتهای شغلی و تحصیلی و... . بهویژه بحث فروپاشی خانواده و جدایی زوجین به سبب بروز اختلافات عقیدتی و رفتاری، بسیار شایع است. در این جریان با بیان مسائلی مانند "همفاز بودن" یا "غیرهمفاز بودن" کیهانی، کار بسیاری از زن و شوهرها به جدایی کشیدهاست.
یک دسته دیگر، آسیبهای اخلاقی است؛ اکثر افراد درگیر در این جریان، پرخاشجو، خودشیفته و بسیار غیرمنطقی هستند. بهطوریکه در برابر هر نظر مخالفی، جبهه میگیرند و نگرش منفی نسبت به اغیار(افراد بیرونی) و بهویژه کارشناسان و منتقدان دارند و آنها را "دشمن" میپندارند. آنها خود را افرادی برتر از سایرین میدانند که رسالتی به آنها داده شده مبنی بر اینکه باید همه افرادی را (که به زعم آنها در گمراهی بسر میبرند) هدایت کنند.
آسیبهای شخصیتی و هویتی را نیز باید به این آسیبها اضافه کرد؛ کسانی که در معرض یک سلسله آموزشهای مداوم و مباحث شبههفرقهای مانند کنترل ذهن و شستشوی مغزی قرار میگیرند، از لحاظ شخصیتی، آسیب دیده و قدرت تصمیمگیری، تفکر انتقادی و استدلال منطقی خود را از دست میدهند. مسترهای حلقه که ادعای درمان هر بیماری را دارند، هرگونه عدم موفقیت در درمان بیماریها یا تشدید آن در افراد را به خود آنها نسبت داده و میگویند این اتفاق به سبب ناشکری یا تسلیم نبودن رخ داده و به این ترتیب، افراد را از درون میشکنند؛ چیزی که بازسازی آن بسیار دشوار است.
اینها مجموعه آسیبهایی است که به افراد وارد میشود و هرکدام، ابعاد و جنبههای گستردهای دارد.
-چه خلأها و نقاط حساس و آسیبپذیری در جامعه وجود دارد که عرفانواره حلقه از آنها در جهت ترویج مبانی باطل خود و جذب افراد سوءاستفاده میکند؟
- مهمترین نقطه آسیبپذیر، عرصه اعتقادات است چراکه مبانی اعتقادی و دینی برای بسیاری از افراد به صورت تحقیقی جا نیفتاده و درونی نشدهاست. خلأ دیگر، عدم ارائه عرفان راستین و اصیل اسلامی در جامعه است. آنچه اکنون به عنوان عرفان در جامعه مطرح است، جنبه کاربردی ندارد و بیشتر مفهومی است که به افرادی خاص(عرفا) اختصاص دارد. این درحالی است که جامعه ما تشنه عرفان است و بهطبع، اگر جنس حقیقی به آن عرضه نشود، سراغ اجناس بدلی خواهد رفت. بنابراین، ما باید معیارها و حداقلهای عرفان اسلامی را (که میتوانند جنبه کابردی پیدا کنند) بیان کنیم تا مردم بتوانند حقیقت را از باطل تشخیص دهند. اگر اینطور رفتار شود که ورود به وادی عرفان، کار هر کسی نیست و مختص افرادی خاص و مستلزم طی مراحلی پیچیده است، افراد به سمت جریانهایی (مانند عرفانواره حلقه) که عرفانوارهای ساده و بدون محدودیت عرضه میکنند، خواهند رفت. ضمن اینکه این عرفانوارهها، مجالی مناسب برای آندسته از افراد دینگریزی هستند که به دنبال ارضای حس معنویتخواهی خود به طرقی ساده و بدون دردسرهای دین هستند لذا این دو موضع، اهمیت بسیاری دارند.
- آیا دستگیری و برخورد قضایی با سرکرده و سران این جریان و ممنوعیت برگزاری کلاسها، توانسته آنطور که باید بازدارنده باشد؟ بهویژه اینکه هنوز هم شاهدیم افرادی همچنان گرفتار این جریان میشوند.
- قبل از هر چیز باید به یک نکته مهم اشاره کرد و آن فقدان مادهای قانونی در جهت مقابله با فرقهها و جریانهای انحرافی در کشور است. این خلأ قانونی، اصلیترین مشکل در راه مقابله مؤثر با جریانهای انحرافی است. اگر امروز، افرادی مانند طاهری دستگیر شدهاند، به سبب شکایت شاکی خصوصی و احراز جرایمی مانند اهانت به مقدسات، اعمال خلاف شرع و نظایر آن بودهاست که مجازات آنهم تنها تحمل چند سال زندان(در مورد طاهری، پنج سال) است. بنابراین، فقدان قانونی مدون در این زمینه که از ضمانت اجرایی مطمئنی نیز برخوردار باشد، سبب شده تا جریانهایی مانند عرفانواره حلقه بدون هیچ ترس و واهمهای به کار خود ادامه دهند.
پس از دستگیری طاهری، تنها موردی که درباره وی -علاوه بر مجازات حبس- مقرر شد، غیرقانونی اعلام کردن کلاسها و ممنوعیت برگزاری آنها و نشر کتابها و جزوات منسوب به این جریان بود. این نحوه برخورد سبب شده مسترها بهراحتی این قانون را دور بزنند. به این ترتیب که به جای برگزاری کلاسهای حضوری، کلاسهای مجازی برگزار میکنند، به جای انتشار کتابها در داخل، آنها در خارج چاپ و منتشر میسازند، همچنین در پناه حاشیه امنی که دارند در فضای مجازی بهشدت فعال بوده و دهها سایت و وبلاگ راهاندازی کردهاند که در آنها به ارائه کتابها و نرمافزارهای متنوع آموزشی خود میپردازند. نکته جالبتوجه در این میان، مجازات کسانی است که به این جرم بازداشت میشوند. تنها جریمه این افراد این است که تعهد دهند دیگر این کلاسها برگزار نمیکنند مگر اینکه در حین بازداشت، چیزی همراه داشته باشند مانند سیدی غیرمجاز، مشروبات الکلی یا موادمخدر که مجازات را کمی سنگینتر میکند. همین مسئله سبب شده مسترها بیهیچ واهمهای به فعالیتهای خود ادامه دهند. بدیهی است که چنین برخوردی بههیچوجه بازدارنده نیست و تنها بهانهای به دست سران این جریان داده تا با تبلیغات در رسانههای وابسته، از آن در جهت مظلومنمایی بهره بگیرند.
البته برخورد قانونی و سلبی، لازم است اما کافی نیست. قدم بعدی، اطلاعرسانی و روشنگری در خصوص ماهیت باطل این جریان است و این دو باید در کنار هم اعمال شوند.
- چه مشکلات و موانعی بر سر راه افرادی که دچار تردید شده و درصدد نجات خود از منجلاب این جریان انحرافی برآمدهاند، وجود دارد؟
- همانگونه که اشاره شد، یکی از مباحثی که در کلاسهای حلقه مطرح میِشود، بحث "ناشٌکری" است. آنها به افراد چنین القا میکنند که اگر ناشکر باشید مورد هجوم شبکه منفی قرار گرفته و آسیب میبینید. یکی از موانع جدی خروج افراد، همین مسئله است. القائاتی مبنی بر اینکه: «شما توفیق آشنایی با مباحثی خاص را یافتهاید که باید از این بابت شکرگذار باشید، شما رسالت یافتهاید که دیگران را هدایت کنید اما اگر قدر این نعمت را ندانید و ناشکری کنید، مورد هجوم و انتقام شبکه منفی(اجنه و موجودات غیرارگانیک) قرار میگیرید»، بسیاری از افراد را مشوش ساخته و مانع خروج آنها میشود.
یک مانع دیگر، تهدیدهای سران عرفانواره حلقه است؛ تهدیدها و برخوردهای مسترها، افراد را دچار نگرانی و هراس میکند. مسترها به افراد مردد و مخالفان اعلام میکنند در صورت عدم همکاری، در اتصالات خود برایشان "تشعشعات دفاعی" میفرستند که باعث هجوم اجنه و بروز آسیب در آنها میشود. البته اینکه این تهدیدها تا چه حد صحت دارد و عملی میشود باید مورد بررسی قرار گیرد. به هرحال، چنین تهدیدهایی که از سوی مسترها به افراد القا میشود، مانع مهمی به شمار میرود.
البته در کنار این مانع اصلی، باید مواردی مانند مشکلات اجتماعی و شخصیتی را نیز در نظر گرفت. یکی از نگرانیهای جدی افراد، ترس از عدم پذیرش مجدد از سوی جامعه و خانواده خود است. کسی که بهواسطه درگیر شدن با این جریان، شغل خود را از دست داده یا ارتباطش با دوستانش تخریب شده، از آینده خود و نحوه نگرش دوستان و افراد جامعه نسبت به خویش -به عنوان فردی که دچار انحراف شده- واهمه دارد. این ترسها و نگرانیها، افراد را از خروج، دور میکند.
- چطور میتوان در جهت رفع این آسیبها و موانع اقدام کرد؟
-مهم، نحوه برخورد ما با این افراد است. اگر فرد بداند که ملجأ و مأمنی برای حمایت از وی وجود دارد، بیشک از ترسهایش کاسته میِشود. یکی از مشکلات بسیاری از آسیبدیدهها، عدم درک شدن از سوی دیگران است. وقتی این افراد ببینند کسانی وجود دارند که از دردهای آنها آگاه هستند و برای یاری آنها اعلام آمادگی کردهاند، امیدوار میشوند. این مسئله، اولین قدم در کمک به افراد این است. باید شرایط را بهگونهای فراهم سازیم که بتوانیم اعتماد افراد را جلب کنیم. در این زمینه، اقدامات و نوع برخورد ما (نهادهای متولی، خانواده و اجتماع) خیلی مهم است.
برای این منظور باید سه مرحله طی شود؛ اول، مرحله پیشگیری است یعنی ما کارهایی انجام دهیم که افراد راجع به ماهیت این جریان آگاهی کسب کنند و وارد آن نشوند. مرحله بعدی، اقدام برای کمک به افرادی است که جذب این جریان شدهاند. مرحله سوم، ارائه خدمات مشاورهای به افرادی است که از این جریان خارج شدهاند و برای رفع آسیبها و بازسازی مجدد شخصیت و موقیعت اجتماعی خویش، نیازمند کمک هستند.
یکی از ضروریترین اقدامات در مرحله پیشگیری، اطلاعرسانی مناسب است. صداو سیما در این زمینه میتواند با تولید و پخش مستندهای مؤثر و کارشناسانه قوی برای جامعه و مخاطب هدف(گروهها و نقاطی که در معرض خطر قرار دارند)، نقش مهمی ایفا کند. با وجود اهمیت بحث اطلاعرسانی در پیشگیری، متأسفانه ما در این زمینه ضعف داریم.
نکته دیگر اینکه، خیلی از گروههایی که باید در این رابطه دست به کار شوند، نسبت به این جریان هیچ آگاهی ندارند، اقشاری چون: علما و مراجع و اساتید دانشگاهها. در حالیکه این اقشار بهویژه اساتید دانشگاه، میتوانند نقش مؤثری در پیشگیری و مصونسازی قشر جوان داشته باشد. اگر ما اقشار آسیبپذیر را شناسایی کنیم و به گروههای اثرگذار نیز آموزشهای مؤثر دهیم، بخشی از مسیر را طی کردهایم.
بخش دیگر کار، اقدام جهت آگاهسازی افراد درگیر برای نجات از این جریان است. برگزاری جلسات مناظره و گفتگو، یکی از اقدامات مؤثر در این زمینه است که البته کافی نیست چراکه بسیاری از افراد، حاضر به شرکت در جلسات نیستند. بنابراین، باید برای این بخش نیز راهکارهایی تعریف شود. برخوردهای سلبی هم، ضروری است اما کافی نیست.
اما چطور میتوان به افرادی که موفق به خروج میشوند، کمک کرد؟ با توجه به ادعای درمان بیماری در این جریان و آسیبهای ناشی از آن، باید جامعه پزشکان دست به کار شوند. در حالیکه متأسفانه پزشکان و روانپزشکان ما اطلاعی در این رابطه ندارند. اگر آسیبهای این جریان از لحاظ علمی و پزشکی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، بسیاری از پرسشها و ابهامات موجود، پاسخ داده خواهدشد و چهبسا راهحلهایی علمی و پزشکی برای رفع آسیبها ایجاد شود.
به نظر میرسد، راهاندازی یک مرکز مشاوره فرقهای که به آسیبدیدگان فرقههای مختلف، خدمات مشاورهای و مددجویانه ارائه کند، اقدامی مناسب باشد. در این مرکز باید آسیبها دستهبندی شود و کارشناس خاص هر آسیب، به افراد یاری برساند تا بتوانند به زندگی عادی بازگردند.
اینها مواردی است که نیازمند حرکتی اساسی است تا هرچه سریعتر عملیاتی شود. نهادهای متولی امر مانند صدا وسیما و سازمانها و مراکز دولتی و خصوصی ذیربط در این زمینه نقش مؤثری دارند و آگاهسازی آنها در خصوص این جریان و لزوم مقابله با آن، میتواند آنها را در جهت همکاری اثربخش هدایت کند.
- عدم حمایت شایسته از آن دسته از افرادی که موفق به خروج از عرفانواره حلقه شدهاند، چه پیامدهایی را در سطح اجتماعی و شخصی به دنبال خواهد داشت؟
- اگر ما نتوانیم وضعیت کسی را که خارج شده، بهبود ببخشیم و آسیبها را جبران کنیم، نهتنها ممکن است فرد مجدداً به فرقه بازگردد بلکه سایرین هم با مشاهده این وضعیت، امید خود را برای خروج از دست میدهند و ماندن را بر از دست دادن همه چیز ترجیح میدهند.
در عرفانواره حلقه، اتصالات، حالت اعتیادگونهای در افراد ایجاد میکنند. در این اتصالات، افراد دچار نوعی خلسه میشوند لذا افرادی که خارج شدهاند، در صورتی که از لحاظ روحی-روانی و جسمانی حمایت نشوند، تمایل زیادی به بازگشت و برقراری اتصالات خواهند داشت.
درحالی که اگر با کمکرسانی صحیح، افراد بهبود یابند، امید تازهای میگیرند و میتوانند به زندگی عادی بازگردند. بنابراین، نحوه کمکدهی به این افراد، اهمیت زیادی دارد. وقتی ما با اقدامات مفید، دین حقیقی و عرفان اصیل را به افراد بشناسانیم تا به باطل بودن آموختههای خود در فرقه پی ببرند، بدون تردید راه را برای نجات آنها هموار ساختهایم. البته همانطور که اشاره شد، این حمایت، کاری همهجانبه است که همکاری گروههای متولی و اقشار متعددی را در عرصههای مختلف پزشکی، روانپزشکی، اجتماعی، علمی و دینی، نهادهای دولتی و... میطلبد.
- از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم.