کد خبر: ۱۷۹۱۳
تاریخ انتشار: 16 مهر - 1402 11:50
هویدا و بسترسازی ورود بهائیت در حیات اجتماعی و سیاسی ایران؛
در بین دولتمردان رژیم پهلوی، امیرعباس هویدا از جمله افرادی است که در مدت حدود سی و اندی حضور در مصادر مختلف اداری و سیاسی، حضور و بستر برآمدن بهائیت را در حیات اجتماعی و امر سیاست‌گذاری فراهم کرد و به تأثیرگذارترین چهره این فرقه سیاسی تبدیل شد، اما این اتفاق با دولت او اوج و سرعت پیدا کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز، در بین دولتمردان رژیم پهلوی، امیرعباس هویدا از جمله افرادی است که در مدت حدود سی و اندی حضور در مصادر مختلف اداری و سیاسی، که مهم‌‌ترین آن نخست‌‌وزیری بود، حضور و بستر برآمدن بهائیت را در حیات اجتماعی و امر سیاست‌گذاری فراهم کرد و به تأثیرگذارترین چهره این فرقه سیاسی تبدیل شد. او با بر عهده گرفتن مأموریت‌‌های مختلف، تشکیلات، باورها، و ایدئولوژی این فرقه را برجسته و تلاش کرد با بهر‌‌ه‌‌گیری از شبکه دیوان‌سالاری، نه‌تنها در دولت، بلکه خارج از دولت به‌صورت غیررسمی دین اسلام و کتاب قرآن را کم‌‌رنگ سازد و آن را در حاشیه نگه دارد. در این جستار تلاش شده است چگونگی به قدرت رسیدن بهائیت در دولت او شرح و به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این اتفاق با دولت او اوج و سرعت پیدا کرد.

پیشینه و تبارشناسی گرایش به فرقه بهائیت

با چینش متوالی حوادث زندگی امیرعباس هویدا از اوان زندگی و نیز توجه به تبار وی، که گرایش و رابطه تنگاتنگی با فرقه بهائیت داشت، گره از بعضی مسائل باز خواهد شد و ابهام‌‌های موجود را در سیر تحول و ورود او به عرصه سیاست روشن خواهد کرد؛ برای نمونه، عباس افندی، فرزند ارشد بهاءالله و سومین شخصیت فرقه بهائی، هزینه تحصیل پدر امیرعباس، میرزا حبیب‌‌الله‌خان بهاءالسلطان، را در اروپا به عهده گرفت. حبیب‌الله‌خان پس از آمدن به تهران در دستگاه سردار اسعد بختیاری نفوذ کرد و بعدا با جذب شدن در وزارت خارجه، قونسول ایران در سوریه و لبنان شد.[1] امیرعباس هویدا نیز هنگامی‌که به دستگاه خارجه ورود پیدا کرد، از پشتیبانی و حمایت سران فرقه برخوردار شد و با انجام دادن مأموریت‌های محوله نه‌تنها پله‌‌های ترقی را پیمود، بلکه از روزی که با حسنعلی منصور، ارتباط برقرار کرد، در تشکیلات او، بهائیان را برتری داد و پس‌ازآنکه کابینه او را تحویل گرفت، پس از چندی وزرای بهائی را جانشین بعضی دیگر از وزرا کرد و مهم‌‌ترین وزارتخانه کشور، یعنی آموزش‌وپرورش را در اختیار فرخ‌‌رو پارسا قرار داد تا آئین بهائیت را در مدارس رسوخ دهد.[2]

گسترش و نفوذ این فرقه در دوران صدارت هویدا چنان بود که جمشید آموزگار، از کارگزاران دستگاه پهلوی، اشاره کرده است که مردم هویدا را عامل نفوذ بهائیان و یهودیان در ایران می‌‌دیدند و همین امر سبب سقوط پهلوی شد.[3] افزون بر این، اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا پهلوی، وزیر امورخارجه و آخرین سفیر حکومت در ایالات‌متحده آمریکا، نوشته است: «هویدا در زمان نخست‌‌وزیری‌‌اش به بهائیان و یهودیان پروبال داد و عده‌‌ای از یهودیان را وارد کابینه کرد».[4] اسدالله علم، نخست‌‌وزیر شاه در دهه 1340، نیز بر این گفته زاهدی مُهر تأیید زده و گفته است: «این بهائی‌‌های بی‌‌وطن در همه شئون رخنه کرده‌‌اند، مخصوصا مشهور است که نصف اعضای دولت [هویدا] بهائی هستند».[5] وسعت و گستره نفوذ بهائیت در ارکان قدرت، آن هم از زبان دولتمردان و کارگزاران رژیم پهلوی، از یک موضوع حکایت می‌کند: هویدا وسیله‌‌ و ابزار برآمدن این فرقه در حیات اجتماعی و سیاسی ایران بود؛ ابزاری که می‌‌بایست در خدمت به این فرقه ادای وظیفه می‌‌کرد.

دولت هویدا از نگاه دیگران؛ ساواک و آمریکا

ساواک، چشم و گوش محمدرضا پهلوی به‌شمار می‌آمد، در گزارش خود در تاریخ اسفند 1342، به دو نکته درباره امیرعباس هویدا اشاره کرده است که درواقع دو روی یک سکه‌‌اند: نخست، عضویت او در فراماسونری و دیگری تبعیت از فرقه بهائی. در بخشی از ارزیابی ساواک از هویدا در گزارش به اداره کل سوم آمده است: او عضو جمعیت فراماسونری (لژ مولوی) و جزء دار و دسته آقای حسین علاء و حسنعلی منصور است. همچنین اشاره کرده است که هویدا از فرقه بهائی پیروی می‌‌کند.[6] افزون بر این، گزارش یادشده نشان می‌‌دهد که منصور و هویدا بهترین انتخاب برای طرحی بودند که آمریکا در اوایل دهه 1340 درباره ایران در پیش گرفت. براساس این طرح، آمریکا تصمیم گرفت برای بسیج نخبگان تکنوکرات، نهادهایی را تدارک ببیند. گراتیان یاتسویچ، که وزیرمختار آمریکا و رئیس دفتر «سیا» در ایران و اجاره‌نشین منصور بود،[7] درباره دوستی خود با هویدا و منصور گفته است: «هویدا را زیاد می‌‌دیدم. جلساتشان در منزلی که در همسایگی من بود، تشکیل می‌‌شد. گرچه منصور به‌ظاهر ریاست گروه را به عهده داشت، اما مغز متفکر جریان، هویدا بود».[8] بنابراین، حمایت، پرورش و طرح برنامه‌‌ها و اجرای سیاست‌‌ها گراتیان یاتسویچ، که وزیرمختار آمریکا و رئیس دفتر «سیا» در ایران و اجاره‌نشین منصور بود،  درباره دوستی خود با هویدا و منصور گفته است: «هویدا را زیاد می‌‌دیدم. جلساتشان در منزلی که در همسایگی من بود، تشکیل می‌‌شد. گرچه منصور به‌ظاهر ریاست گروه را به عهده داشت، اما مغز متفکر جریان، هویدا بود»

به کمک حلقه نامرئی ایجادشده بین این سه نفر انجام می‌شد که خروجی آن چیزی نبود جز ضدیت با اسلام و قرآن. گذشته از این، روحیه نیچه‌‌وار ضدمذهبی هویدا، ریشه در حلقه نخبگان روشنفکری مدرسه فرانسوی بیروت، موسوم به «تمپلرها» دارد که برگرفته از نام جنگجویانی است که در سده‌‌های دوازدهم در جنگ‌‌های صلیبی، علیه مسلمین می‌‌جنگیدند.[9] بنابراین، دوری از اسلام و نزدیکی به «عکا» و حمایت‌‌هایی که از طریق احباب به او می‌‌شد، بیانگر شخصیت هویدا بود.

نکته بعدی، رابطه فرقه با فراماسونری است. عضویت هویدا در لژ فراماسونری و شرکت در جلسات لژهای لایت، تهران و… و مأموریت وی در بروکسل و استخدام و ارتباط او با هگ گدهارت، از فراماسونری‌‌های معروف بین‌‌الملل، پیامدی جز به‌کارگیری هشت تن از اعضای تشکیلات فراماسونری در کابینه وی نداشت.[10] برای نمونه، منوچهر پرتو، وزیر دادگستری، عضو لژ مولوی و لژ کورش بود. ایرج وحیدی، وزیر کشاورزی، عضو لژ اهواز (از مؤسسان)، فروغی، خیام (استاد لژ)، دانش، آریا، فارابی، خوزستان و انجمن آزادی بود. عضویت در فراماسونری، قرارگیری مدفن پدر و پدربزرگ او در «عکا» ــ یکی از شهرهای مقدس فرقه بهائیت ــ و اهدای فرش منقوش به چهره هویدا به معبد یادشده در اسرائیل، نزدیکی فرقه بهائیت به صهیونیسم و استفاده ابزاری از هویدا برای حفظ منافع فرقه و اسرائیل در ایران را نشان می‌‌دهد. با توجه به همین استفاده ابزاری بود که هویدا در مصاحبه با مجله آلمانی «هوبی»، در پاسخ به پرسش خبرنگار، که در صورت منازعه جدید بین اسرائیل و اعراب، ایران در تحریم نفتی شرکت خواهد کرد یا نه؟ گفت: ما در تحریم نفتی شرکت نمی‌‌کنیم و صادرات نفت ما لاینقطع مسیر خود را ادامه خواهد داد.[11]

خدمت به منافع اسرائیل، به‌عنوان سرزمین پدری فرقه بهائیت، محدود به سیاست خارجی و مؤلفه‌های قدرت نمی‌‌شود، بلکه در جبهه فرهنگی تلاش برای اباحه‌‌گری و تضعیف ارزش‌‌ها، راهبرد اصلی هم‌‌پیمانان این فرقه در جامعه داخلی است.

گزارش از درون؛ حمله به باورها و ارزش‌‌های جامعه مسلمان

گزارش یک نویسنده ناشناس که از پشت پرده رژیم اطلاع خوبی داشته است، از سیاست‌‌ها و کژتابی‌‌های دولت هویدا پرده برمی‌‌دارد و برای نمونه از اباحه‌‌گری و بی‌‌حجابی در تلویزیون و وضعیت اعزام دختران سپاه دانش به روستاها خبر می‌‌دهد که چگونه بازیگران عریان امثال «جینالولو» را در پرده تلویزیون ظاهر می‌‌سازد و با اعزام دختران دامن‌کوتاه و آرایش‌کرده به روستاها، تمایلات جنسی پسران دهکده را به‌جای کار کردن در مزرعه، متوجه آنها می‌‌کند. این عوامل بنیان خانواده را فرومی‌‌ریزد و سنت‌‌ها و شعائر مذهبی ساکنان دهات را تضعیف می‌‌کند.[12] البته اقدامات امیرعباس هویدا به جنبه فرهنگی و اجتماعی محدود نبود، بلکه براساس سند ساواک، در جلسه‌‌ای که با شرکت دوازده نفر از بهائیان شیراز تشکیل شد، هویدا را «یکی از بهترین خادمین امرالله» خواندند که «امسال مبلغ پانزده‎‌هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان نگذارید کمر مسلمانان راست شود. چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می‌‌چرخد. تمام سرمایه‌‌های بانکی و ادارات و رواج پول به دست ما صورت می‌‌گیرد».[13]

همین اقدامات باعث شد امام خمینی دولت هویدا را نقد و در نامه‌‌ای سرگشاده او را نصیحت کند. امام در این نامه فرموده‌اند: «جناب آقای هویدا! حکومت پلیسی و غیرقانونی شما به اسم تعالیم عالیه اسلام، یک‌یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر خدای‌نکرده فرصت یابید، خواهید گذاشت. جشن‌‌های غیر ملی برگزار شد جز هوس و شهوت و بازی با احساسات ملت، چیز دیگری نیست».[14] امام در ادامه ‌افزودند: «این جشن‌‌ها هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است. آقای هویدا! با اسرائیل، دشمن اسلام و مسلمین پیمان برادری نبندید، دست اسرائیل را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید».[15]

نتیجه‌‌گیری
دولت هویدا، آمریکا و اسرائیل، فرقه بهائیت و مخالفان دین اسلام، همگی یک‌صدا بر قدرت‌‌گیری این فرقه در دهه‌های 1340 و 1350 تأکید داشتند؛ به‌طوری‌که چه در آغاز زندگی، و چه در دوران خدمت سیزده‌ساله امیرعباس هویدا، خدمات متقابل او و بهائیت به‌خوبی مشهود است.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. ابراهیم ذوالفقاری، قصه هویدا، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، 1386، ص 14.
[2]. همان، ص 200.
[3]. بیست‌وپنج سال در کنار شاه؛ خاطرات اردشیر زاهدی، همان، ص 308.
[4]. همان، ص 309.
[5]. امیراسدالله علم، یادداشت‌‌های علم، تهران، کتابسرا، 1372، صص 140-142.
[6]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، به کوشش موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، تهران، چ دوم، موسسه اطلاعات، 1370، ص 374.
[7]. امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 1، به کوشش مرکز بررسی اسناد تاریخی [وزارت اطلاعات]، تهران، کیهان، چ دوم، 1386، ص 389.
[8]. همان، ص 32.
[9]. همان، صص 40-41.
[10]. همان، صص 593-594.
[11]. امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 2، همان، صص 367-368.
[12]. همان، صص 141-142.
[13]. همان، ص 191.
[14]. امام خمینی، صحیفه امام، ج 2، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، ص 124.
[15]. همان، صص 126-127.

منبع: مفاز

پایان /

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: