کد خبر: ۱۷۹۴۳
تاریخ انتشار: 16 آبان - 1402 14:00
هنگامی که بخت‌النصر بنی‌اسرائیل را در اورشلیم قتل عام می‌کرد و گروهی از آنان را به اسارت می‌گرفت، نمی‌دانست که ناخواسته زمینۀ نفوذ یهود را در تمدن‌های بزرگ و مقامات عالی مرتبه فراهم می‌کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز، یهود در طول تاریخ همواره در تلاش برای سلطه بر نهادهای قدرت بوده است. نفوذ یهود در قدرت‌های منطقۀ بین‌النهرین، سریع‌ترین راه برای رسیدن به اهداف این قوم بود؛ از این‌ رو یهود پیوسته در سبب نفوذ به این مناطق و تثبیت قوم خود در بین‌النهرین بود. نفوذ یهود در حکومت‌ها و دربار پادشاهان ایرانی، مسئله‌ای است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

خداوند بعد از خلقت انسان، راه و روشی را به او آموخت تا با کمک آن، به گونه‌‌ای زندگی کند که در دنیا و آخرت به رستگاری برسد. خدا برای هدایت انسان، پیامبرانی را فرستاد تا چراغ راه او باشند و دین، این راه سعادت را برای فرزندان آدم تبیین کنند.

حضرت موسی

در این میان برخی سود خود را در مخالفت با انبیاء دیده و به مبارزه با آن‌ها می‌پرداختند. آن‌ها مانع هدایت انسان‌هایی می‌شدند که تابع فرمان‌های الهی بودند تا جایی که هفتاد پیامبر و وصی را در یک روز به شهادت رساندند. با دوری از هدایت انبیاء این گروه خود را در تاریکی غرق کردند و برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به جنایات هولناکی زدند.

ارادۀ الهی به هدایت بشر تعلق گرفته است و لازمۀ این امر غربال است. لذا خداوند غضب خود را شامل حال این قوم کرد و با عذاب‌های متعدد از گسترش ستمگری و فساد یهود جلوگیری کرد. از جملۀ این عذاب‌ها، حملۀ بخت‌النصر به بیت‌المقدس و کشتار تعداد عظیمی از یهودیان بود.

سقوط اورشلیم

پس از نابودی ده سبط از سبط‌های دوازده‌گانۀ بنی‌اسرائیل در جنگ با آشور، دو قبیلۀ بنیامین و یهودا باقی ماندند. از این دو سبط، تعدادی به پادشاهی رسیده و بر باقیماندۀ قوم بنی‌اسرائیل حکومت کردند. منسی، آمون بن منسی، یوشیا و یهواحاز، پادشاهان دوران آخر حکومت این قوم هستند. منسی و فرزندش آمون، بت‌پرستی را در میان قوم یهود رواج داده و باعث نافرمانی قوم خود در برابر خدا شدند.

آغاز سلطنت یوشیا با اولین سال‌های بعثت حضرت ارمیا همراه شد و این تقارن، کمک بزرگی به هدایت قوم بنی‌اسرائیل کرد. یوشیا گاهی از فرمان‌های حضرت ارمیا تبعیت کرده و گاهی از دستورات ایشان سرپیچی می‌کرد. او در نهایت به فرمان ایشان رضایت داده و دستور مرمت معبد سلیمان را صادر کرد.

یهود

در هنگام مرمت، کارگران دفینه‌ای یافتند که بنابر نظر نویسندگان یهودی، قسمتی از تورات اصلی بود که در زمان حضرت سلیمان گم شده بود. این مسأله موجب شد تا یوشیا بر گذشتگان حسرت خورده و بر اطاعت خدا و تعطیلی بت‌خانه‌ها همت بورزد.[۱] بعد از او، فرزندش یهواحاز به پادشاهی رسید و به جای اطاعت از خدای متعال، راه اجدادش را پیش گرفت.

یهواحاز سعی کرد با حکومت مقتدر مصر ارتباط برقرار کند تا کشورشان را رشد بدهد اما این مسأله، موجب شد تا مصر به اورشلیم لشکرکشی کند. تا جایی که نام پادشاه به یهُویاقیم[۲] تغییر کرد. یهُویاقیم مردم را به پرستش بت‌های مصر وادار کرد و آیین بت‌پرستی را دوباره رواج داد.

انتشار خبر رابطۀ سیاسی یهودیه با مصر، موجب برآشفته شدن حکومت‌های کلده و آشور شد؛ زیرا آن‌ها یهودیه را جزء مستعمرات خود می‌دانستند. در نهایت در سال ۵۹۷ قبل از میلاد مسیح، بخت‌النصر که پادشاه کلده بود، به اورشلیم حمله کرده و ۳۲۰۰ نفر از اسرائیلیان را به اسارت گرفت.

بخت‌النصر
بخت‌النصر

او پس از حملۀ خود به اورشلیم، یهُویاقیم را به زندان فرستاده و فرزند او، صدقیا را جانشین یهُویاقیم قرارداد. در نتیجه این جنگ، تعداد بت‌های یهودیه بیشتر شد و مردم مجبور به پرستش آن بت‌ها شدند. پس از گذشت زمانی، صدقیا باج و خراج به کلدانیان نداد و این مسئله موجب حمله مجدد بخت‌النصر شد.

صدقیا برای دفع این خطر، به سراغ مصریان رفته و از آنان یاری جست. با وجود اهانت‌هایی به حضرت ارمیا شده بود، ایشان دست از نصایح خود برنداشته و به صدقیا توصیه کردند ارتباط خود با مصریان را قطع کند. پادشاه به‌جای عمل به توصیۀ پیامبر خدا، او را در یکی از خانه‌های بیت‌المقدس زندانی کرد.[۳]

صدقیا به هنگام فرار از روستای اریحا، توسط سربازان کلدانی دستگیر و به دستور بخت‌النصر کور شد. کلدانیان این بار به هیچکدام از یهودیان رحم نکرده و به هر روستایی که رسیدند، مردم را قتل عام کردند. سربازان بخت‌النصر که اعتقادی به خدای واحد نداشتند، معبد سلیمان را به راحتی تخریب کرده و با اسب وارد آن شدند.

پیامبران
حضرت ارمیا

بعد از این عمل، سپاه دشمن درب زندان را شکسته و حضرت ارمیا و یارانش را به نزد بخت‌النصر برد. او پس از آگاهی از هویت پیامبر، او را آزاد کرده و حضرت ارمیا را با حزن بر وضعیت بنی‌اسرائیل تنها گذاشت. با پایان جنگ کلدانیان، بخت‌النصر غنیمت‌ها را به بابل فرستاده و باقیماندۀ بنی‌اسرائیل را به اسارت گرفت.

نفوذ یهود در حکومت هخامنشی

به اتفاق اغلب مورخین، ۵۳۸ سال قبل از میلاد مسیح، کوروش هخامنشی بر کلدانیان فائق آمده و یهودیان را از بند آن‌ها آزاد کرد. خوش رفتاری کوروش با یهودیان به گونه‌ای بود که او را «مسیح یهود»[۴] نامیده و بسیار کوروش را ستودند. بعد از آزادی یهودیان، عده‌ای از آنان از راه بصره وارد ایران شده و در اطراف اصفهان سکونت گزیدند.

اقامت یهودیان در ایران موجب شد گروه قابل توجهی از دو قبیلۀ بنیامین و یهودا در ایران تشکیل شده و در مخالفت با حکومت هخامنشی برآیند. بنابر نقل مورخان، هامان، وزیر خشایارشاه که از تکاپوی یهودیان در سراسر ایران به ستوه آمده بود، توانست شاه را مجاب کرده و رضایت خشایارشاه را برای اخراج یهودیان از ایران بگیرد.

نفوذ یهود
نفوذ یهود در دربار پادشاهان ایرانی

با دسیسۀ مردخای یهودی، استر، دل خشایارشاه را ربوده و به ملکۀ قدرتمند ایران تبدیل می‌شود. استر با مظلوم‌نمایی در نزد خشایارشاه توانست هامان را به دار آویخته و بالغ بر ۷۵ هزار نفر از ایرانیان را به قتل رساند. بعد از این اتفاق، مردخای به وزارت رسیده و نفوذ یهود در تمدن ایران اوج پیدا کرد.[۵] یهودیان هر ساله این واقعه را با نام جشن پوریم یاد می‌کنند.

حفظ حکومت اسلامی از نفوذ یهود

رخنۀ یهودیان در ایران، این سرزمین را در طریق آمالشان قرار داده و قدرت را به نفع آن‌ها مصادره کرد. یهود تنها به ایران بسنده نکرده و در حکومت‌های منطقۀ بین‌النهرین نفوذ و عقاید خود را میان مردم منتشر کرد. نفوذ این قوم در حکومت‌های بین‌النهرین و تلاش برای ثبات جایگاهش در این مناطق را می‌توان به اهمیت غرب آسیا برای یهود تفسیر کرد. جایگاه بالای یهود در دوران قاجار، مشروطه و پهلوی، دلیلی بر صدق مدعای مذکور است.

یهود

با نظر این مطلب و آنکه دشمنی یهود با مسلمانان بر هیچکس پوشیده نیست، بدیهی است انقلاب اسلامی که رهبر آن مجتهدی جامع‌الشرایط است، توجه یهود را بیشتر به خود جلب کرده و تلاش این قوم را برای نفوذ در ایران بیشتر می‌کند. از این‌رو باید با یادآوری واقعۀ پوریم، جنایت‌های آن‌ها را مدنظر قرار داده و از رخنۀ بیشتر دشمن در حکومت اسلامی جلوگیری کنیم./۲۰۵/

منابع و پیوست:

[۱] هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس (تهران: انتشارات اساطیر، سال ۱۳۷۷)، ص ۹۷۲.

[۲] عهد عتیق، کتاب دوم پادشاهان، باب ۲۳، آیه ۲۴.

[۳] لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران (تهران: کتابفروشی یهود ابروخیم، سال ۱۳۳۴)، ج ۱، ص۱۱۳

[۴] عهد عتیق، کتاب شیعا، باب ۴۵

[۵] شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران (تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، سال ۱۳۷۷، چاپ اول)، ج۱، ص۳۶۰

منبع: موسسه فرهنگی رسانه‌ای فرج نژاد


پایان/

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: