کد خبر: ۱۸۰۶۰
تاریخ انتشار: 25 ارديبهشت - 1403 10:32
نگاهی گذرا به تاریخ یهودیت، پیدایش اسرائیل و بیداری جهانی؛
یکی از نشانه های ظهور آخرالزمانی، بیداری بشر است؛ اتفاقی که اکنون علیه رژیم صهیونیستی از دانشگاه های آمریکا آغاز شد و حالا به دانشگاه های سراسر دنیا تسری یافته است.

این روزها شاهد نسل کشی فلسطینیان توسط رژیم غاصب صهیونیستی در نوار باریکه غزه هستیم. شرایطی که به اعتقاد مسیحیان برای ظهور منجی موعود باید در سرزمین فلسطین شکل بگیرد. اما چرا اعتقادات مسیحیان توسط صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی در حال وقوع است؟ پشت پرده این هدف جنایت کارانه چیست؟

برای پاسخ به این سوال به سراغ محمد حسین طاهری آکِردی، عضو هیئت علمی و دانشیار گروه ادیان موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم (ره) و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور رفتیم.

در ادامه گفتگوی فرقه نیوز با او را می خوانید. 

 

چرا قدس برای همه ادیان توحیدی مهم است؟

اگر به جایگاه سرزمین فلسطین در تاریخ نگاهی بیندازیم درمی یابیم که زیرشاخه های تمام ادیان ابراهیمی اعم از یهودیت، مسیحیت و اسلام تعلق خاطری نسبت به این سرزمین دارند. قدس برای یهودیان از آن جهت مهم است که قبله گاه آنان بوده؛ آن ها معتقدند معبد سلیمان که در واقع اوج تاریخ یهودیت تقریبا در هزار سال قبل از میلاد بوده در آنجا قرار داشته است. به عبارتی بنابر آنچه در کتب مختلف عهد عتیق و در تاریخ ذکر شده پس از آنکه حضرت داود در کشورگشایی موفق می شود و قبایلی را با خود هم پیمان می کند و بر بیگانگان پیروز می شود، از خدا طلب می کند و خدا به او می گوید معبد را پسرت سلیمان بنا می کند. معبدی که حتی اجنه هم در ساخت آن به حضرت سلیمان کمک کردند. به همین دلیل این معبد جایگاه مقدسی برای یهودیان پیدا کرد.

ظهور و ابلاغ رسالت حضرت عیسی (ع) نیز در این سرزمین شکل گرفت و پس از او اتفاقاتی بر محور قدس روی داد، این سرزمین برای مسیحیان نیز اهمیت پیدا کرد.

برای مسلمانان نیز از آن جهت که قدس قبله گاه اول آنان بوده و معراج پیامبر هم طبق آیه « الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ» بوده و قرآن می فرماید این مسجد و حولش برای ما مقدس شمرده شده است.

بنابراین سرزمین قدس برای فرقه های دینی از این سه گروه که نگاه موعود گرایانه دارند مثل صهیونیست در یهودیت، صهیونیست در مسیحیت یا شیعه اثنی عشری که اعتقاد به موعود دارند، اهمیت پیدا می کند.

جالب است بدانید که قدس برای فرماسونرها هم مهم است. اما نه از این جهت که آن ها نگاه مقدس و نبی‌گونه به حضرت داود داشته اند، بلکه از باب اینکه حضرت سلیمان را برترین جادوگر عالم می دانستند و معتقدند که این حضرت ادوات سحر را در زیرزمین معبد خود پنهان می کرده است. بنابراین امروزه وقتی صهیونیست های مسیحی در هالیوود فیلم می سازند به این نکته بسیار توجه دارند.

 

 دسته بندی مشخصی برای یهودیان وجود دارد؟ آیا تفاوتی بین یهودیان صهیونیست با سایر یهودیان وجود دارد؟

اغلب یهودیان و حکومت کاهنان 450 سال قبل از میلاد مسیح توسط آشوریان از بین رفته بودند و فقط یهودا باقی مانده بود که کشور یهودیه را شکل دادند و نگاه آن ها نیز بیشتر نگاه فقهی تحت تاثیر خاخام های فریسی بود. پس از آن یهودیان دولتی تشکیل دادند و کم کم فرقه های مختلفی از جمله صدوقیان، فریسیان و ... از دل آن ها شکل گرفت.

پس از تخریب معبد در سال 70 میلادی، تقریبا تمامی فرقه های یهودیت از بین رفت و فقط فرقه فریسیان یا تلمودی ها یا همان خاخام ها باقی ماندند. تا قرن 17 میلادی نیز رفتار یهودیان همین رفتار فرقه فریسیان بود. رفتاری که برپایه خاخام های یهودی و بر مبنای شریعت یهود براساس آنچه در تورات و تلمود که سنت و فتوا یهودی ست، شکل گرفته بود.

تا قرن 17 میلادی دوران ظهور عرفان در بین یهودیان است به ویژه در قرن 3 و 4 که کتاب هایی از جمله زوهر و قباله اوج گرفت، و پس از این عصر این عرفان کمرنگ شد. در قرون 13 تا 15 میلادی تحت لوای حکومت مسلمانان در آندلس جریان فلسفه یهودی تحت تاثیر فلسفه اسلامی شکل گرفت و شخصیت هایی همچون یهودا هلوی، موسی بن میمون و ... در آنجا رشد کردند. تا آن زمان همواره نگاه شریعت محور و فقهی در زندگی مردم جریان داشت. کم کم با ظهور موسی مندلسون، جریان روشنفکری در یهودیت ایجاد شد. این جریان در یهودیت در کنار روشنفکری در اروپا و مسیحیت، به مرور برخی از اصول یهودی را زیر سوال برد و منجر به کمرنگ شدن آن ها شد.

دو جریان روشنفکری از دل یهودیان شکل گرفت که ارض موعود، نماز عبری، و بسیاری از موارد در فقه و تلمود و شریعت خاخامی تلمود را قبول نداشتند. یکی از آن ها حسیدی ها بودند که قرن 18 رشد پیدا کردند. یهودیان غرب که در کشورهای بلژیک، آلمان، شمال و شمال غرب اروپا بودند اشکنازی ها بودند که این گروه نیز ریشه های روشنفکری داشتند و به اصلاح طلب معروف بودند. اوج این گروه در آلمان قرار داشت.

بیشتر یهودیان شرق در کشورهای ایران، روسیه، اسپانیا و ... یهودیان سفاردی و شریعت گرا بودند.

اگر بخواهیم به یهودیان امروزی نگاهی داشته باشیم، امروزه 3 گروه عمده یهودی در جهان وجود دارد. یک یهودیان ارتدکسی یا همان سنت گرا که بر تورات و تلمود پایبندند، ریش و موهای شقیقه بلند و کلاه خاص دارند. این گروه اوایل تشکیل دولت اسرائیل قبل از ظهور ماشیح را قبول نداشتند. اما اکنون از باب مقدمه ظهور در اسرائیل حضور دارند.

یک فرقه هم رفورمیسم ها هستند که تحت تاثیر موسی مندلسون و روشنفکری قرار دارند و اکنون در اروپا حضور دارند. بسیاری از اصول یهودیت همچون ارض موعود، تورات و تلمود ... اعتقادی ندارند. اهل عبادت نیستند. معتقدند برای داشتن زندگی راحت باید جذب جامعه ای شویم که در آن حضور داریم و نباید خود را از جامعه جهانی جدا کنیم.

گروه سوم که حدود 100 تا 150 سال پیش در دنیا شکل گرفتند یهودیان محافظه کار هستند که در آمریکا حضور دارند. این گروه بیشترین طرفداران اسرائیل را تشکیل می دهند و کمک مالی به اسرائیل دارند اما خودشان به آن سرزمین مهاجرت نمی کنند.

یهودیانی که اکنون در اسرائیل حضور دارند بیشتر جریانات سیاسی و لیبرال هستند. به همین دلیل بی حجابی را در اسرائیل زیاد مشاهده می کنیم. در حالی که در یهودیت سنتی حجاب جزء اصول بوده است. یا جدایی رستوران هایی که لبنیات سرو میکنند از رستوران هایی که گوشت سرو می کنند. اما می بینیم که امروزه این موضوعات خیلی جدی گرفته نمی شوند چون دولت ها لیبرال هستند و به قول آن ها هنوز ماشیح ظهور نکرده تا دولت ماشیحانی شکل بگیرد.

 

ما شاهد نژادپرستی افراطی یهودِ صهیونیست هستیم تا جایی که یهودیان شرقی را شهروند درجه دو دانسته و آنان را هم استثمار می‌کنند؛ این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

یکی از توجیه های بحث هلوکاست اینست که برخی از یهودیان معتقدند هلوکاست باعث شد خدا ما را ببخشد و پیش از ظهور ماشیح وارد ارض موعود شویم. مهاجرت های مختلفی نیز به آنجا شکل گرفت. این مهاجرت نیز بیشتر از سمت کشورهای فقیر دنیا همچون ایران، عراق، سوریه، روسیه، بعضی از کشورهای فقیر آفریقایی و برخی از کشورهای ضعیف اروپایی که یهودیان در آنجا از جایگاه اجتماعی و سیاسی برخودار نبودند، شکل گرفت. در مقابل هم عده ای از کشورهای اروپای مرکزی یا غربی به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند.

امروزه نگاهی از سوی صهیونیست وجود دارد که حقوق بشر را برای خودشان میدانند و اساسا کشورهای آفریقایی و آسیایی را جزء بشر حساب نمی کنند که برایشان حقوق بشر قائل باشند. بنابراین می بینیم که اگر صدها هزار انسان شرقی کشته شود سازمان ملل هیچ واکنشی ندارد اما اگر یک فرد چشم آبی اروپایی گروگان گرفته شود، سازمان ملل و شورای امنیت بلافاصله موضع می گیرند. این موضوع بخاطر نگاه برتری غربی ها نسبت خود است.

همین نگاه امروز در جریان یهودیت نیز وجود دارد. همانطور که یهودیان در بحث روشنفکری تحت تاثیر دنیای اروپا و مسیحیت قرار داشتند در زمینه برتری نیز به همین شکل عمل می کنند. بنابراین پس از مهاجرت به فلسطین همچنان این نگاه نژادپرستانه را داشتند و یهودیان اشکنازی و اروپایی خود را برتر از سایر یهودیان می دانستند.

پس از ورود یهودیان به فلسطین اشغالی در بعضی قوانین مانند تقسیم غنائم، دادن زمین و خانه های بهتر فلسطینیان به یهودیان، این نگاه تبعیض آمیز وجود داشت و به یهودیانی که از اروپا و آمریکا آمده بودند و تعدادشان نیز به مراتب کمتر از سایر یهودیان بود غنائم بهتر و مرغوب تر داده شد. در واقع این نگاه نژادپرستانه از همان ابتدا در بین آنان وجود داشت.

اعطای خدمات بیمه ای و بهداشت و برخورداری از حمایت های دولت در اسرائیل برای شهروندان درجه یک از دیگر مواردی اختلافی ست که بین این شهروندان و شهروندان درجه دو که از کشورهای فقیرتر، آسیایی و آفریقایی به فلسطین مهاجرت کرده اند، وجود دارد. علاوه بر این در زمان جنگ نیز شهروندان درجه دو باید سلاح به دست گرفته و با حضور در ارتش و خط مقدم جنگ، از دولت اسرائیل دفاع کنند.

جالب است بدانید بسیاری از افرادی که به سرزمین فلسطین اشغالی مهاجرت کردند، ادعا کردند که اصلا یهودی نیستند و چون تصور می کردند در آنجا خانه و امکانات به راحتی دریافت می کنند، خود را یهودی معرفی کرده اند.

اعتراضات خیابانی که امروز در خیابان های اسرائیل شاهد آن هستیم و به عنوان مطالبه عمومی در بین یهودیان مطرح می شود، نشأت گرفته از همین تبعیض ها بین نژادهای مختلف صهیونیست هاست.

 

ما سرگذشت چند هزار ساله ادیان و قومیت‌های مختلف ساکن در سرزمین مبارک فلسطین را شاهد هستیم؛ آیا دلایل آخرالزمانی برای از بین بردن این تاریخ توسط صهیونیست‌ها متصور است؟

بله یقینا همین طور است. ریشه اصلی صهیونیست، صهیونیست دینی است که پس از 70 میلادی تاکنون منتظر ظهور ماشیح از تبار حضرت داود است. در صهیونیست فرهنگی یا مذهبی که در مقابل صهیونیست سیاسی قرار دارد، تاسیس دولت یهود در فلسطین قبل از ظهور ماشیح ممنوع بوده است. اما چرا این موضوع در صهیونیست سیاسی پررنگ است؟ به این دلیل که صهیونیست سیاسی در یهودیت ریشه در صهیونیست مسیحی دارد. چرا که مسیحیان برای ظهور مسیح معتقدند ابتدای باید امپراتوری روم وجود داشته باشد سپس دولت یهودی و معبد یا همان هیکل تشکیل شود؛ همانطور که ظهور مسیح در دفعه اول با این سه مورد همراه بود و بر معبد ظاهر شد، اکنون نیز برای بازگشت دوباره مسیح باید این سه اصل شکل بگیرد.

یکی از دلایل کشف قاره آمریکا توسط مسیحیان، بشارتی بر همین امر دانسته شده است. به همین دلیل کشتار سرخپوست ها را زمینه آماده سازی تشکیل دولت مسیحایی برای حضرت عیسی(ع) می دانستند. آن ها معتقدند برای بازگشت دوباره مسیح، باید از یهودیان حمایت کنند. اینکه اکنون تعداد صهیونیست های مسیحی بیشتر از صهیونیست های یهودی است و در فلسطین نسل کشی به راه انداخته و تمام اعراب، مسلمانان و مسیحیان و تمام غیریهودیان را قتل عام می کنند، ریشه در همین تفکر دارد. آن ها معتقدند پس از این کشتار باید معبد به جای مسجد الاقصی ساخته و گوساله سرخ قربانی شود و با نشانه های الهی همچون خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی یا زلزله بزرگ همراه باشد.

بنابراین کشتاری که امروز در غزه می بینیم کاملا مطابق با روایات آخرالزمانی صهیونیست جهانی شامل صهیونیست یهودی و صهیونیست مسیحی است. در این میان نباید از صهیونیست اسلامی نیز غافل شد. مسلمانانی که قائل به این هستند که باید اجازه داد دولت یهودی در فلسطین شکل بگیرد. این مسلمانان یقینا در آینده تخریب مسجد و تاسیس هیکل سلیمان را هم قبول خواهند کرد که باید بسیار مراقب این دسته از مسلمانان بود.

 

 هدف اصلی و گفتمانی صهیونیست‌ها از اشغال فلسطین چیست؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید صهیونیست مسیحی را توضیح داد که از قرن 17 میلادی آغاز شد. مسیحیت معتقد به بازگشت مجدد حضرت عیسی(ع) است. در انگلستان پیوریتن ها سه ویژگی «پروتستان یا محور بودن کتاب مقدس»، «هزاره گران» و «موعودگران» داشتند. به همین دلیل کتاب مکاشفه یوحنا و کتاب های آخرالزمانی برایشان مهم بود.

آن ها معتقد بودند که برای بازگشت مجدد مسیح باید 5 مرحله گسترش یهود در جهان، تاسیس دولت یهود، ساخت هیکل، جنگ آرماگدون و در نهایت بازگشت مجدد مسیح طی شود.

یهودیان که تا نیمه دوم قرن 19 وضعیت فلاکت باری داشتند، توسط مسیحیان نقشه هایی برایشان کشیده شد. تفسیر جامع اسکافیلد در سال 1860 میلادی نوشته شد. آن ها معتقدند این 5 مرحله با قید زمان برای بازگشت دوباره مسیح آمده است؛ تا سال 1900 پراکندگی یهود در عالم، تا سال 1950 تشکیل دولت یهود، تا سال 2000 احیاء معبد سلیمان، تا 2007 جنگ 7 ساله آرماگدون و 2007 نیز ظهور مسیح.

ویلیام بلاکستون سال ها پیش از سال 1900 به بنجامین آریکسون نامه ای با امضای بیش از 400 سرمایه دار مسیحی ارسال کرد و تاسیس دولت یهودی را وظیفه دینی او دانست. تا آن زمان نیز آن ها وظیفه داشتند یهودیان را در سراسر جهان پخش کنند. حتی در انگلستان یهودی وجود نداشت و یهودیانی را از هلند به انگلستان و آمریکا منتقل کردند.

پس از آن صهیونیست یهودی 6 کنفرانس در سوییس در سال های 1897، 1898، 1899، 1900، 1901، 1903 و 1905 برگزار کرد تا یهودیانی که قائل به تشکیل نشدن دولت یهود در فلسطین پیش از ظهور ماشیح بودند، آن ها را قانع به مهاجرت به این سرزمین و ساخت دولت یهود کند. بیانیه نماینده انگلیس در سال 1917 بر حمایت انگلیس از تاسیس دولت یهود نیز بر همین اساس بود.

بنابراین رهبران صهیونیست های مسیحی تفکر صهیونیست مسیحی در مقابل صهیونیست مذهبی و فرهنگی را گسترش دادند و موفق هم شدند. پس از جنگ جهانی اول و تجزیه امپراتوری عثمانی، همه مناطق آن در دست مسلمانان کشورهای جداگانه ای تاسیس شد اما فلسطین در قیمومت انگلستان باقی ماند. چرا که انگلیس قصد داشت در آنجا دولت یهود را تاسیس کند. سپس شروع به خرید زمین از مسلمانان توسط یهودیان کردند که مسلمانان پس از آنکه از نقشه آن ها مطلع شدند زمین های خود را به آنان نفروختند.

پس از جنگ جهانی دوم و کشتن یهودیان توسط هیتلر، یهودیان، هلوکاست را بهانه ای برای تاسیس دولت کردند. بنابراین تا اینجا 2 مرحله از 5 مرحله گفته شده انجام شد.

در مرحله سوم باید مسلمانان نسبت به قدس بی تفاوت می شدند تا معبد به جای مسجد ساخته می شد. همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت که انقلاب اسلامی صورت گرفت و مانع این اقدام شد. امام خمینی(ره) پیش از وقوع انقلاب بارها وجود غده سرطانی اسرائیل در منطقه را هشدار دادند و پس از انقلاب نیز با اعلام روز جهانی قدس، مسلمانان را بیدار کردند. بنابراین این نقشه در مرحله سوم متوقف شد.

سال 2000 فرارسید. استعمار که دید معبد به جای مسجد ساخته نشد، خود با هدف قراردادن برج های دوقلو مقدمات جنگ جهانی را فراهم کرد که در این هدف نیز با موفقیت به پایان نرسید. به همین دلیل وقتی در سال 2007 از جرج بوش سوال شد که چرا صلح جهانی شکل نگرفت، او ایران را محور شرارت معرفی کرد.

پس گفتمان صهیونیست سیاسی در یهودیت همان گفتمان صهیونیست سیاسی مسیحی است و عملا چیزی به نام دین یهود و تورات و تلمود در آن وجود ندارد. به همین دلیل است که هنوز هم یهودیان سنتی یا همون تلمودی ها مخالف اسرائیل هستند. پس این یک گفتمان سیاسی در جهت تاسیس یک دولت یهودی برای کمک به نگاه صهیونیست مسیحی است.

13 فرق بین دولتی که اکنون اسرائیل تشکیل داده با دولت ماشیحانی که وعده تورات و فلسفه و سخن بزرگان یهود است، وجود دارد. به همین خاطر در دولت فعلی اسرائیل نباید به دنبال گفتمان ریشه دار بود چرا که این گفتمان در یکی دو قرن اخیر با نگاه سیاسی شکل گرفته؛ نگاهی که صرفا سیاسی و با هدف تسلط بر جهان است.

 اینک آخرالزمان!

وقایع اخیر دانشگاه‌های آمریکا و حضور یهودیان در حمایت از فلسطین در این تجمعات را چگونه تحلیل می‌کنید؟

یهودیان ارتدکس و دیندار یا همان یهودیان سنتی هرگز تاسیس اسرائیل را به رسمیت نشناختند و اساسا تاسیس دولت یهودی قبل از ظهور ماشیح را جایز نمی دانند. به همین دلیل اسرائیل را قبول نداشته و ندارند.

آنچه امروز در جهان در حال شکل‌گیری ست، چیزی فراتر از یک دیدگاه دینی ست که قائل به حمایت از یک فرقه باشد. نسل کشی که امروز در فلسطین در حال وقوع است یک جنایت جنگی و یک جنایت تاریخی است. نسل کشی که وارد بیمارستان می شوند، برق را قطع می کنند و 39 کودک شیرخوار زیر دستگاه را می کشند. این جنایت در کدام نظام حقوقی جهان قابل دفاع است؟ کدام مکتب انسانی چنین چیزی را می پذیرد چه رسد به یک مکتب الهی؟

خوی وحشی گریِ نهفته در اسرائیلی ها، آنان را از انسانیت فرسنگ ها فاصله داده است. طبیعی است که انسان هایی که روح آزاده دارند هر چند مسلمان و دیندار نباشد، در برابر این وحشی گری موضع می گیرند.

طبیعی است یهودیانی که سال ها مخالف تاسیس دولت اسرائیل بودند و اسرائیل را جنایتکار میدانستند، امروز می توانند اعتراض خود را در کنار دیگر دانشجویان و مردم آمریکا و اروپا بیان کنند و بار دیگر عدم مشروعیت اسرائیل را اعلام کنند.

اکنون با شرایطی که در نوار غزه شکل گرفته، اگر اسرائیل به رفح حمله کند این شکاف بین افکار عمومی جهان عمیق تر خواهد شد و عملا اضمحلال این رژیم غاصب را سرعت خواهد بخشید.

 

در شرایط فعلی نوع تعامل ادیان خصوصا موضع‌گیری رسانه‌ای و هنری مسلمانان نسبت به یهود چه ملاحظاتی دارد؟

امروز محور ما باید بعضی از آیات قرآن باشد که می فرماید «یا أهْلَ الکتاب تَعالَوا إلی کلمةٍ سَواءٍ». باید به دنبال کلمه «سواء» باشیم. باید از جبهه های توحیدی یارگیری کنیم. امروز یهودیان مومن، مسیحیان مومن، مسلمانان مومن، زرتشتیان مومن و حتی آزادگان هندویی و بودایی نیز باید در یک صف قرار بگیرند که مقام معظم رهبری آن را صف مقاومت نامیدند.

امروز روز تفرقه و جدایی و کوبیدن بر طبل اختلافات نیست. امروز باید نقاط اشتراک ادیان الهی و توحیدی برجسته شود. اشتراکاتی که در همه ادیان طبق وعده خداوند ظهور منجی آخرالزمان است. این وعده هم در عهد عتیق و کتب دانیال، و هم در عهد جدید کتاب مکاشفه یوحنا وجود دارد. هم در کلام حضرت عیسی (ع) و هم در کلام حضرت موسی (ع) آمده است. هم در قرآن و در کلام نبی اسلام بارها گفته شده است.

امروز زمان امیدواری به تاسیس دولت کریمه یا ملکوت الهی که مسیحیان به آن معتقدند یا دولت ماشیحانی موعود که یهودیان به آن قائلند که قرار است نماینده خدا بر روی زمین آن را پیاده کند، است.  

بنابراین باید این هدف مهم را در قالب کلیپ، فیلم، عکس نوشته یا هر جلوه هنری دیگر در شبکه های اجتماعی، رسانه ها و سینما تقویت کرد.

یقینا مصداق آیه «یا أهْلَ الکتاب تَعالَوا إلی کلمةٍ سَواءٍ» در عصر حاضر است و باید به آن پایبند بود. امید است با اتحادی که امروز در دل های آزادمردان جهان شکل گرفته با تمسک به حبل المتین الهی و دین، روزی را شاهد باشیم که منجی موعود ظهور کند و جهان را مملو از عدل و داد کند. چرا که ظهور منجی دو شرط دارد یک فراگیری ظلم و دو آمادگی بشر. شاید فراگیری ظلم همواره در تاریخ وجود داشته اما آمادگی بشر همچون امروز وجود نداشته است. امروزه می بینیم که تمام مردم دنیا بر خلاف دولتمردان خود با فلسطین همدردی می کنند. امروز همه منتظر رفع ظلم و بی عدالتی و خواستار اجرای عدالت هستند. امروز باید برای فرج صاحب اصلی این زمان و اجرای عدالت بیش از پیش به درگاه خداوند دعا کنیم.

خبرنگار: مریم ذوالفقاری منظری

پایان/

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: